در مورد دعا درمانی از دیدگاه اسلام توضیح دهید.
از نظر اسلام و علم روانشناسی دعا نقش اساسی در تغییر رفتار و درمان بیماریهای جسمی و روحی دارد. پژوهشهای مختلفی در این باره صورت گرفته و روایات گوناگونی از ائمه(ع) رسیده است.
دعا در بهبود بیمار نقش تعییین کننده ای دارد و بسیاری از مردم اثرات شگفت انگیز دعا را در شفای بیماری های غیر قابل درمان با چشم خود دیده و آن را تجربه کرده اند. البته روشن است که این سخن به معنای نادیده گرفتن طب و دارو و جایگزینی دعا نیست. اما می توان از دعا به عنوان عامل معنوی در کنار عوامل مادی یاد کرد.
سابقه دعا درمانی همچون استفاده بشر از داروهای گیاهی و شیمیایی قدمتی طولانی دارد و انسان ها در اثر تعالیم آسمانی همواره از دعا برای تسکین آلام خود بهره می جستند. تأثیر دعا از این طریق قابل توجیه است، زیرا دعا یک نوع تلقین است و در حال حاضر یکی از روش های درمان، تلقین به بیمار محسوب می شود.
گفته شده "گونه" که طب نخوانده بودو در گذشته احضار ارواح می کرد، ضمن این عمل به قدرت فوق العاده روح پی برد، آن گاه امراض علاج ناپذیر را پس از اظهار عجز همه پزشکان نامی، با اسلوب خاصی معالجه می کرد. از جمله روش های او این بود که جملاتی می ساخت و بیمار را موظف می کرد که آن ها را در اوقات معیّنی به ویژه صبح به محض بیدار شدن تکرار نماید.(1) با دعا، نیروی از دست رفته جبران می شود و در عوض نیروی جدیدی در انسان ایجاد می گردد. دکتر کارل، نویسنده، پزشک، جراح و زیست شناس معروف فرانسوی و دارنده جایزه نوبل می گوید:
"دعا و نماز قوی ترین نیرویی است که انسان می تواند تولید کند. در حرفه پزشکی خود، من مردانی را دیده ام که پس از آن که تمام معالجات در حال آنان مؤثر واقع نشده بود، به نیروی دعا و عبادت از بیماری و مالیخولیا رهایی یافتند، دعا و نماز چون را دیدم یک منبع نیروی مشعشعی است که خود به خود تولید می شود".(2)
ایشان اظهار داشته اند: نیایش را نباید با مرفین هم ردیف دانست زیرا نیایش در همان حال که آرامش را پدید آورده است، به طور کامل و صحیح در فعالیت های مغزی انسان یک نوع شکفتگی و انبساط باطنی و گاه قهرمانی و دلاوری را تحریک می کند".(3)
در مورد مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی گفته اند: آن مرد وارسته و با تقوا با یک جمله دعا و دادن یک حبه نبات یا یک دانه انجیر خشک و یا چیزی شبیه به آن، بیماری غیر قابل درمان را حتی از راه دور، با درخواست از پروردگار عالم شفا می داد. گاهی کسی را مار و یا عقرب می گزید و فرد گزیده شده از درد به خود می پیچید. شخصی نزد شیخ می رفت و از او کمک می خواست. شیخ با یک جمله دعا و دادن مقداری آب، یا حبه نبات و یا یک انجیر خشک به شخص واسطه، مارگزیده را در منزلش آرامش می بخشید.(4)
مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، فرزند مؤسس حوزه علمیه قم در خاطراتش می نویسد: در یکی از سفرها، شب در حرم مطهر امام رضا(ع) یعنی رواق پایین پا، تبّ نسبتاً شدیدی عارضم شد. ناراحت شدم، از لحاظ این که فردا عزم مراجعت داشتیم و نمی شد رفقا را معطل گذاشت. خودم را به عنوان استشفا به همان در و دیوار و یا رواق مالیدم، موقعی که بیرون آمدم و در مسجد گوهر شاد می گشتم، هیچ اثری از تب نبود. در مدت عمرم چنین اتفاقی برای من نیفتاده بود که تبی عارض شود و به این سرعت از بین برود.(5) این نمونه ها که زیاد هست، نشان می دهد دعا اثر فوری درمانی دارد. نکتة قابل توجه آن است که "از نظر مادی عوامل مؤثر در اجل و روزی و سلامت منحصراً مادی است. تنها عوامل مادی است که اجل را نزدیک یا دور می کند؛ روزی را توسعه می دهد یا تنگ می کند؛ به تن سلامت می دهد یا می گیرد، اما از نظر جهان بینی الهی، علل و عوامل دیگری که عوامل روحی و معنوی نامیده می شوند، نیز هم روش عوامل مادی در کار اجل و روزی و سلامت و سعادت و امثال این امور مؤثرند... دعا یکی از علل این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است. جلوی جریان هایی را می گیرد و یا جریان هایی را به وجود می آورد. دعا یکی از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه ای می تواند مؤثر باشد یا جلوی قضا و قدری را بگیرد".(6)
بر این اساس امام صادق(ع) می فرماید: "بر تو باد به دعا کردن که داروی هر دردی است".(7)
امام خمینی(ره) در رفع شبهه ای که در مورد دعا طرح شده بود فرمود: "هیچ منافاتی بین به کار بستن اسباب طبیعت و رفتن پیش اطبا و کارمندان این جریانِ محکم طبیعت، با توسل به خدای عالم و طبیعت نیست، زیرا که جریان طبیعت نیز از مظاهر قدرت حق تعالی است و خدا است که به هر دارویی خاصیتی داده است. مگر آثاری که در داروی داروخانه ها می بینیم، از خودِ آن ها است. این آثاری است که خدای قادر عالم به این داروها داده است".(8)
پینوشتها:
1. کارل، نیایش، ص 26.
2.دیل کارنگی، آیین زندگی، ص 193.
3. کارل، نیایش، ص 21.
4. نشان از بی نشان ها، مقدادی.
5. سِرّ دلبران، ص 147.
6. استاد مطهری، مجموعة آثار، ج 1، ص 405 و 406.
7. اصول کافی، ج 3، ص 470.
8. امام خمینی، کشف الاسرار، ص 51.