نقش بصیرت در جاودانگی قیام امام حسین(ع) چیست؟

نهضت ها و انقلاب ها را به یک اعتبار می توان به دو قسم،‌انقلاب های انفجاری نا آگاهانه و انقلاب های آگاهانه تقسیم نمود.
انقلاب های ناآگاهانه با بهره گیری از غفلت یاران و مردم به وجود می آید. رهبران این دسته از قیام ها سعی دارند که از غفلت مردم استفاده کنند و اجازة رشد سیاسی و بصیرت را به یاران نمی دهند. این دسته از قیام ها به دلیل عدم بصیرت یاران استمرار نداشته و نمی توانند الگوی مناسبی برای نهضت های دیگر باشند، از این رو جاودانه نیستند، زیرا جاودانگی در الگودهی ظهور می کند.
دستة دیگر از انقلاب های انتخابی و بر اساس بصیرت و آگاهی یاران و مردم به وجود می آید. نهضت های همة انبیا از این دسته نهضت ها است، زیرا آن ها برای پیروزی در برابر دشمن ، هیچگاه از غفلت مردم بهره نگرفتند.
از این رو یکی از ویژگی های فکری و عملی در نهضت عاشورا بصیرت و بینش بود. یاران امام با رشد فرهنگی و با شناخت عمیق از امام و حجت خدا و شناخت دشمنان دین و شناخت حق و باطل به امام حسین(ع) پیوستند و جهاد و قیام آنان مکتبی و عقیدتی بوده و بر اساس انجام تکلیف الهی به دور از هر گونه تعصبات قومی و جاهلی و یا تحریک دشمنان و فریبکاری جناح باطل صورت گرفت. چنانکه یاران علی(ع) نیز با بصیرت و آگاهی به حمایت از علی(ع) پرداختند. علی (ع) دربارة یاران خود فرمود : "حملوا بصائر هم علی اسیافهم؛[1] بصیرت های خویش را بر شمشیر هایشان سوار کردند". یعنی اگر در میدان نبرد تیغ می زدند از روی بصیر بود . بر اساس بصیرت یاران امام حسین(ع) بود که امام سجاد(ع) یکی از ویژگی های عمومی خود حضرت عباس (ع) را بصیرت و آگاهی او در صحنة کربلا داشت: "کان عمّنا العباس بن علیّ نافذ البصیره صلب الایمان".[2]
نافع بن هلال شب عاشوار پس از سخنان امام حسین(ع) برخاست و ضمن اعلام وفاداری گفت: "فانّا علی نیّاتنا و بصائرنا؛[3] همان انگیزه ها و بصیرت ها را داریم و از دست نداده ایم".
عباس بن شبیب، وقتی خدمت امام حسین(ع) رسید و خطاب به او گفت: سللام بر تو ای اباعبدالله! خدا
را گواه می گیریم که من بر آیین تو و آیین و خط مشی پدرت هستم.[4]
نکتة قابل دقت آن است که یاران امام نه تنها تحت تأثیر فریب کاری های دشمن قرار نگرفتند و جذب دشمن نشدند، بلکه دشمن شناسی را یکی از افتخارات خود دانستند. بریر در صحنة کربلا وقتی با چهره های خبیث از سپاه دشمن گفتگو می کرد گفت: الحمدالله الذی زادنی فیکم البصیره؛[5] سپاس خدایی را که بصیرت و شناخت مرا دربارة شما افزون ساخت.
در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست
دشمن اگر چه تشنه به خون گلوی ماست
گردیم دور یار، چون پروانه گیرد شمع
چون سوختن در آتش عشق آرزوی ماست
از جان گذشته ایم و به جانان رسیده ایم
در راه وصل، این تن خاکی عدوی ماست
خاموش گشته ایم و فراموش کی شویم
بس این قدر که در همه جا گفتگوی ماست
ما را طواف کعبه بجز دور یار نیست
کز هر طرف رویم، خدا رو بروی ماست[6]
وفاداری و بصیرت امام حسین(ع) سبب شد که آن حضرت از یاران خود به عنوان با وفاترین
و بهترین یاران یاد کند: "فانی لا اعلم اصحاباً اولی و لا اخیر من اصحابی ...".[7] در
زیارت ناحیة مقدسه می خوانیم: "السلام علیکم خیر انضار...".[8]
بصیرت در قیام امام حسین(ع) دو سویه است: یک سوی آن بصیرت رهبری قیامت است و یک سوی دیگر آن بصیرت یاران امام و نهضت سازان است. امام حسین(ع) به عنوان رهبر قیام اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر خود و خباثت دشمن را می شناخت. او می دانست که در یک جنگ نابرابر شرکت نموده و آیندة جنگ - به حسب ظاهر بر نفع او نیست. امام حسین(ع) در موارد متعددی اهداف قیام خود را انجام تکلیف الهی، اصلاح امت اسلامی[9]، حفظ دین و ارزش های دینی[10] و انجام دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر[11] و مبارزه علیه رهبر قانون شکن[12] دانست،‌که حالی از بصیرت رهبری آن است.
از سوی دیگر آن حضرت نهضت خود را از انقلاب های غیر مقدس - که بر اساس دنیا گرایی، نا آگاهی فساد و ... به وجود می آیند جدا کرد. او فرمود:‌"... این لم اخرج اشراً ولا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً ...".[13]
امام حسین(ع) با خطبه خواندن و بیان اهداف قیام خود به رشد فرهنگی و فرهنگ پروری پرداخت تا مردم با اهداف قیام او آشنا شده و دین ستیزی دشمنان را بشناسد. همچنین آن حضرت بارها یاران خود را به بصیرت و آگاهی فرا خواند و از آنان خواست که جنگ را رها کنند و آینده جنگ به نفع آنان نیست. امام حسین(ع) در شب عاشورا خطاب به یاران و اصحاب خود فرمود:‌" اینان (دشمنان) مرا و همه کسانی را که پیش روی من جهاد میکنند خواهند کشت. پس از غارت، خانوادة مرا به اسارت خواهند برد. بیم آن دارم که شما از این ها خبر نداشته باشید ... نیرنگ نزد ما حرام است. هر کس دوست ندارد با ما باشد باز گردد".[14]
بصیرت در نهضت حسینی سبب شد که از قیام امام حسین به عنوان نهضت آگاهانه یاد شود. شهید مطهری می نویسد: "... پس انقلاب امام حسین(ع)، در درجة اوّل باید بدانیم که انقلاب آگاهانه است،‌هم از ناحیة خودش و هم از ناحیة اهل بیت و یارانش. انفجار نیست...".[15]
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
[1] بحارالانوار، ج 45، ص 87.
[2] اعیان الشیعه، ج 7، ص 430.
[3] جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 205، به نقل از عنصر شجاعت، ج 1، ص 316.
[4] وقعه الطّف، ص 237.
[5]جواد محدثی ، همان.
[6] جواد محدثی، همان، ص 53.
[7] مقتل خوارزمی،‌ ج 1، ص 226 و لهوف، ص 79.
[8] مفاتیح الجنان، زیارت ناحیة مقدسه.
[9] بحارالأنوار، ج 44،‌ص 329؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4،‌ص 89 و العوالم 17، ص 179.
[10] ر.ک: حیاه الامام الحسین بن علی(ع) ، ج 2، ص 264.
[11] ر.ک: مقتل خوارزمی، ج 1، ص 186؛ عوالم، ج 17، ص 177 و بحارالأنوار، ج 44، ص 328.
[12] ر.ک: تاریخ طبری،‌ج 4، ص 304 و الکامل فی التاریخ؛ ج 3، ص 408.
[13] موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 399.
[14] همان.
[15] مرتضی مطهری، حماسة حسینی، ج 2، ص 265.