چرا زندگی همه در یک سطح نیست و بعضی باید در فقر زندگی کنند ؟

اختلاف مردم از نظربهره مندی از نعمت‏هاى ظاهرى، جهات مختلفى دارد:
1- بعضى از تفاوت‏ها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق دیگران است.
این تفاوت‏ها ظالمانه و غیر منطقى است و با از بین رفتن نظام طبقاتى و گسترش عدالت اجتماعى از میان خواهد رفت. هیچ گاه اسلام و قرآن این گونه تفاوت‏ها را تأیید نکرده است، زیرا بر اساس استعمار و استثمار صورت گرفته و آن‏ها را نمى‏توان به حساب دستگاه آفرینش گذارد. حتى خداوند از آن‏ها نهى نموده و براى تأمین برابرى و حقوق انسان‏ها و توزیع عادلانه ثروت‏ها، احکام و قوانین بسیارى را تشریع نموده است که متأسفانه بسیارى از انسان‏ها از این تکالیف غفلت مى‏کنند. هم چنین نباید از نظام نا عادلانه اقتصادی و موارد دیگری که مربوط به خود بشر می شود غافل بود و آن ها را به حساب خداوند گذاشت.
این گونه اختلافات ربطى به عدالت خداوند ندارد.
2- تفاوت بهره مندی انسان ها در برخی موارد دیگر معلول کار و تلاش خود انسان ها است و قانون خلقت بر آن نهاده شده که هر کسی به اندازه سعی و تلاش خود بهره مند شود. مطمئنا کسی که به تنبلی خو کرده باشد و به دنبال کسب روزی حلال بر نیاید، نمی تواند مانند دیگران از نعمت های دنیوی بر خوردار شود و کسی که کار و تلاش بیشتر می کند نیز بهره بیشتری نصیب او خواهد بود.
3- قسمتى دیگر از تفاوت‏ها، طبیعى و لازمه آفرینش انسان است، یعنى هر قدر اصول عدالت در جامعه انسانى رعایت شود، باز همه انسان‏ها از نظر استعداد و هوش و انواع ذوق و سلیقه‏ها یکسان نخواهند بود.
استاد مطهرى مى‏گوید: «معناى عدالت این نیست که همه مردم از هر نظر در یک حد و یک مرتبه و یک درجه باشند. جامعه خود به خود مقامات و درجات دارد و در این جهت مثل پیکر است.
وقتى که مقامات و درجات دارد، باید تقسیم بندى و درجه بندى شود. راه منحصر، آزاد گذاشتن افراد و زمینه مسابقه را فراهم کردن است. همین که پاى مسابقه به میان آمد، خود به خود به موجب این که استعدادها در همه یکسان نیست و به موجب این که مقدار فعالیت‏ها و کوشش‏ها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان مى‏آید. یکى جلو مى‏افتد و یکى عقب مى‏ماند».(1)
باید دانست معمولاً بخشش‏هاى الهى و استعدادها آن چنان تقسیم شده‏اند که هر کسى قسمتى از آن‏ها را دارد، یعنى کم‏تر کسى پیدا مى‏شود که همه نعمت‏ها را یک جا داشته باشد.
از این رو قرآن مجید مى‏فرماید: «ما معیشت آن‏ها را در حیات دنیا میان آنان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم، تا آن‏ها یکدیگر را به کار گیرند و به یکدیگر خدمت نمایند».(2)
میدان مسابقه و رقابت عادلانه باید براى همه باز باشد که این نیز مربوط به انسان‏ها است.
«براى به وجود آمدن یک جامعه کامل، نیاز به استعدادها و ذوق‏ها و ساختمان‏هاى مختلف بدنى و فکرى است، اما نه به این معنى که بعضى از اعضاى پیکر اجتماع در محرومیت به سر برند و یا خدمات آن‏ها کوچک شمرده شود و یا تحقیر گردند، همان طور که سلول‏هاى بدن باتمام تفاوتى که دارند، همگى از غذا و هوا و سایر نیازمندى‏ها به مقدار لازم بهره مى‏گیرند».(3)
ممکن است گفته شود چرا خداوند نظام خلقت را طورى بنا نکرد که بشر بدون این تفاوت‏ها، به زندگى اجتماعى خود ادامه دهد. در پاسخ، قرآن مجید به یکى از اسرار مهم تفاوت‏ها اشاره کرده و آن آزمایش الهى است.
خداوند مى‏فرماید: «او کسى است که شما را جانشینان در زمین قرار داد و بعضى را بر بعض دیگر درجاتى داد، تا شما را به آن چه در اختیارتان قرار داده بیازماید».(4)
تفاوت‏ها براى این است که معلوم شود انسان چگونه از امکانات خدادادى بهره بردارى مى‏کند. اگر نابرابرى‏ها نبود، زمینه امتحان از میان مى‏رفت.
بعضى افراد با نعمت و گروهى دیگر با نقمت و تنگدستى آزمایش مى‏شوند. مطمئناً آنان که بیشتر نعمت استعداد و توانایى دارند، بیشتر مورد سؤال و درخواست مى‏شوند و باید بیشتر پاسخگو باشند.
3- نکته سوم آن که خدا مصلحت بندگانش را بهتر از خود آنان مى‏داند.
چه بسا کسانى که دوست دارند از نظر زندگى در رفاه باشند، ولى پروردگار صلاح آنان را در این امر نمى‏بیند، همان طورى که قرآن مجید مى‏فرماید: «چه بسا شما را چیزى خوش نیاید، در حالى که خیرتان در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، در حالى که شرّتان در آن است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید».(5)
پس اگر انسان نهایت تلاش خود را به کار گرفت، اما درها را به روى خود بسته دید، باید بداند در این امر مصلحتى بوده است. چه بسا کسانى هنگامى که ثروتمند شدند، خدا را فراموش کردند. از این رو قرآن کریم مى‏فرماید: «اگر خداوند روزى را براى تمام بندگانش گسترش دهد، در زمین طغیان و ستم مى‏کنند».(6)
گاهى ثروت بى حساب و رفاه، یک مجازات الهى است که موجب دور شدن این شخص از خدا می شود.
پس نه نعمت ظاهرى نشانه محبت الهى است و نه نقمت و بلا نشانه بى اعتنایى خدا به بنده است، بلکه این دو براى افراد مختلف، حکم متفاوتى دارد و عدالت با حکمت الهى همواره مقرون است و یکى فداى دیگرى نمى‏شود، بنابراین، نکته مهم در سرتاسر این موضوع آن است که نگاه خود را به زندگى در این جهان نباید محدود کنیم. این بخش از زندگى را باید در پیوست با بخش عظیم‏تر از زندگى و حیات جاودانه و عالم برتر و حقیقى‏تر نگاه کنیم. اگر نگاه ما به زندگى محدود به دنیا بود، اشکال از تفاوت‏ها و فقر و ثروت ها در این دنیا به جا بود، در حالى که هر چیزى در دنیا، آزمایشى براى انسان است که در عالم دیگر نتیجه آن را خواهیم دید و همان گونه که خداوند فرموده است: «خداوند زندگى و مرگ را آفرید تا شما را بیازماید که کدامین بهترین در عمل خواهید بود».(7)
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت‏ها:
1. استاد مطهرى، بیست گفتار، ص 109.
2. زخرف (43) آیه 31.
3. تفسیر نمونه، ج 3، ص 366.
4. انعام (6) آیه 165.
5. بقره (2) آیه 216.
6. شورى (42) آیه 27.
7. ملک (67) آیه 2.