فلسفه وجودى و تاریخى ماههاى حرام چیست؟ در تاریخ آمده است که اعراب جاهلى در این ماهها جنگ را ترک مىکردند و با آسودگى ...
پرسش: فلسفه وجودى و تاریخى ماههاى حرام چیست؟ در تاریخ آمده است که اعراب جاهلى در این ماهها جنگ را ترک مىکردند و با آسودگى بتهاى خود را پرستش مىکردند. آیا این ماهها سنتى ابراهیمى بود که منحرف گشته، یا این که واضع آن اعراب جاهلى بودند؟ با توجه به عملکرد اعراب جاهلى در این ماهها چرا قرآن این ماهها را حرمت نهاده است؟
پاسخ:
سؤال شما به دو بخش تقسیم مىشود:
بخش نخست: فلسفه وجودى ماههاى حرام.
فلسفه وجودى ماههاى حرام از سوى خدا و به خاطر دست کشیدن از قتل و خون ریزى وجدال است، تا دامنه آرامش و امنیّت فراگیر شود و آدمیان در این مدّت با آسایش خاطر بتوانند در سایه عبادت و بندگى خدا سعادت خویش را تأمین نمایند.(1)
انسانى که مدتى نسبتاً طولانى سختىها و گرفتارىهاى جنگ را پشت سر گذاشته، با خاموش شدن صداى چکاچک شمشیرها در ماههاى حرام فرصت پیدا مىکند به گذشته خود بیندیشد. اى بسا ترک جنگ دراین مدت عاملى براى برقرارى صلح و آرامش باشد؛(2) تأیید آن در دین اسلام نشانه روح صلحطلبى است. ناگفته نماند که اگر دشمن بخواهد از این قانون اسلامى سوء استفاده کند و حریم ماههاى حرام را بشکند، اجازه مقابله به مثل داده شده است.(3)
بخش دوم: آغاز پیدایش حرمت ماههاى حرام
کلمات برخى از مفسّران حاکى از این است که اعراب جاهلى حرمت این ماهها را رعایت کردهاند، به گونهاى که اگر قاتل پدر خود را در این فاصله زمانى مشاهده مىکردند، به او کارى نداشتند.(4)
امّا حرمت این چهار ماه از چه زمانى آغاز شده است، برخى گفتهاند:
حرمت این ماهها از شریعت حضرت ابراهیم(ع) است.(5)
از برخى روایات استفاده مىشود سرآغاز حرمت ماههاى حرام، آغاز آفرینش آسمانها و زمین است؛ در روایتى از امام باقر(ع) آمده است:
"به احترام کعبه، خدا حرمت ماههاى حرام را در کتاب خود، همان روزى که آسمان و زمین را آفرید، وضع کرد که سه ماه آن پشت سر هم و یک ماه آن جداگانه است".(6) دراین باره قرآن مىگوید:
"تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب (آفرینش) الهى از آن روز که آسمان و زمین را آفرید، دوازده ماه است که از آن چهار ماه، ماه حرام است".(7)
-------------------------------------------------------------------------------------------------
پى نوشتها:
1. تفسیر المیزان، علامه طباطبائى، ج 9، ص 280.
2. تفسیر مجمع البیان، طبرسى، مؤسسه اعلمى، بیروت، ج 5، ص 50.
3. تفسیر نمونه، ح 7، ص 409 - 408.
4.تفسیر مجمع البیان، همان؛ التبیان فى تفسیر القرآن، محمد بن الحسن الطوسى، داراحیاء التراث العربى، بیروت، ج 5، ص 214.
5. تفسیر المیزان، همان، ص 281.
6. کافى، کلینى، دار صعب، بیروت، ج 4، ص 241 - 240.
7. توبه (9) آیه 36.