تقوا چیست و متقی کیست؟
راغب می گوید: تقوا از ماده «وقایه» به معنی حفظ کردن چیزی در برابر آفات است. تقوا به معنی محفوظ داشتن روح و نفس است از آن چه بیم می رود و به آن زیان رساند؛ سپس به خوف و ترس نیز تقوا گفته شده است و در لسان شرع آن را به خویشتن داری در برابر گناه و محرّمات اطلاق می کنند و کمال آن به ترک بعضی از مباحات مشکوک است. (1) جمعی از مفسران حدیثی از بعضی صحابه نقل کرده اند که او در مقابل پرسش: از حقیقت تقوا گفت: آیا هرگز از راه پرخاری گذشته اید؟ وقتی پاسخ مثبت شنید گفت: در آن حال چه می کردید؟ آیا دامان خود را جمع نکرده و کوشش برای نجات از خارها نداشته اید؟ این همان تقواست. (2) امام علی(ع) دربارة تقوا می فرماید: «گناهان همچون مرکب های سرکش است که گناهکاران بر آن ها سوار می شوند و لجامشان گسیخته می گردد و آنان را در قعر دوزخ سرنگون می سازد، اما تقوا مرکبی است راهوار و آرام که صاحبانش بر آن سوار می شوند. زمام آن ها را به دست می گیرند و تا قلب بهشت پیش میتازند».(3)
در جای دیگر حضرت می فرماید: «بدانید ای بندگان خدا که تقوا قلعه ای محکم و شکست ناپذیر است، اما فجور و گناه حصاری است سست و بی دفاع که اهلش را از آفات نجات نمی دهد و کسی که به آن پناهنده شود، در امان نیست. بدانید انسان تنها به وسیلة تقوا از گزند گناه مصون میماند».(4)
در جای دیگر حضرت می فرماید: «تقوا کلید درستی و توشة قیامت و آزادی از هر بندگی و نجات از هر تباهی است».(5)
استاد مطهری در شرح احادیث فوق می گوید: «تقوا مصونیت است، نه محدودیت.قدر مشترک پناهگاه و زندان مانعیت است، اما پناهگاه مانع خطرها است و زندان مانع بهره برداری از موهبت هاست. حضرت در برخی از کلمات تصریح می کند که تقوا مایة اصلی آزادی ها است، یعنی نه تنها خود قید و بند و مانع آزادی نیست، بلکه منبع و منشأ همة آزادی ها است. تقوا به انسان آزادی معنوی می دهد، یعنی او را از اسارت و بندگی هوا و هوس آزاد می کند. رشتة آز و طمع و حسد و شهود و خشم را از گردنش بر می دارد و به این ترتیب ریشة بردگی های اجتماعی را از بین می برد. مردمی که بنده و بردة پول و مقام و راحت طلبی نباشند، هرگز زیر بار اسارت ها و رقیّت های اجتماعی نمی روند».(6)
امام علی(ع) بین انسان و تقوا تعهدی متقابل در نظر گرفته و فرموده اند: «خواب خویش را به وسیلة تقوا به بیداری تبدیل کنید ... از تقوا صیانت کنید و خود را به وسیلة تقوا محفوظ بدارید».(7)
استاد مطهری می گوید: «تقوا نگهبان انسان است و انسان نگهبان تقوا و این دور محال نیست، بلکه دور جایز است. این نگهبانی متقابل از نوع نگهبانی انسان و جامه است که انسان نگهبان جامه از دزدیدن و پاره شدن است و جامه نگهبان انسان از سرما و گرما است».(8)
در آیات و روایات به عوامل تقوا اشاره شده است . به طور اجمال مى توان موارد ذیل را کرد.
1- انجام واجبات ؛ قرآن مجید مى فرماید: له لله «ان هذا صراطى مستقیماً فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون ؛ له لله این راه مستقیم من است . آن را پیروى کنید و از راه هاى دیگر تبعیت ننماید که شما را از راه تان متفرق مى سازد. این چیزى است که خداوند به آن سفارش مى کند تا به تقوا برسید.(9)
در آیهء دیگر در مورد فسلفهء روزه مى فرماید: له لله «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلّکم تتقون ؛ اى مؤمنان ! روزه بر شما واجب شده ، همان طورى که بر پیشینیان شما واجب گردید. امیداست که به تقوا برسید. (10)
2- ترک محرمات و شبهات ؛ رسول اکرم (ص ) مى فرماید: انسان به رتبهء تقوا نمى رسد مگر آن که از حلال پرهیز کند تا به دام حرام نیفتد. (11)
3- محاسبه نفس ؛ در وصیتى پیامبر اسلام (ص ) به ابوذر مى فرماید: «هرگز انسان از پارسایان محسوب نمى شود مگر آن که خودش را محاسبه کند، شدیدتر از محاسبة شریک از شریک خود، تا بداند از کجا طعام وآب و لباسش به دست آمده ؛ آیا از حلال است یا از حرام. (12)
4- حفظ زبان ؛ امام على (ع ) مى فرماید: به خدا قسم ! نمى بینم بنده اى به تقوا برسد مگر آن که زبانش را حفظ نماید. (13)
5- ترک دنیاطلبى ؛ امام على (ع ) مى فرماید: بر دل دنیا طلب حرام است که تقوا را در خود جا دهد. (14)
6- حیا از مردم : امام عسکرى (ع ) مى فرماید: کسى که از مردم حیا نکند و پروایى نداشته باشد، از خدانخواهد ترسید. (15)
7- ترک پرگویى ؛ امام على (ع ) مى فرماید: «کسى که زیاد حرف بزند، لغزشش فزونى گردد و کسى که لغزشش زیاد شود، شرمش اندک شود و آن که شرمش کم
شود، پارسایى و ورعش کم گردد و کسى که ورعش کم شود،قلبش بمیرد و قلب مرده به آتش در افتد. (16)
8- توفیق الهى ؛ امام على (ع ) مى فرماید: خدایا! هییچ دستاوردى نتوانم داشت ، جز آن چه تو ارزانى ام دارى واز بدى نمى توانم بپرهیزم ، جز آن چه تو از آن
مصونم دارى (17)
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1 - راغب اصفهانی، مفردات، ص 530.
2 - مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 1، ص 428.
3 - نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 16.
4 - همان، خطبه 156.
5 - همان، خطبه 219.
6 - استاد مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 207 و 208.
7 - نهج البلاغه، خطبة 231.
8 - استاد مطهری، مسیری در نهج البلاغه، ص 209.
9- انعام (6 آیه 153.
10- بقره (2 آیه 183.
11- میزان الحکمه ، ج 4 ص 3636 به نقل از کنز العمال ، ص 5642.
12- همان ، به نقل از کنز العمال ، ص 8501.
13- نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، خطبه 175.
14- غرر الحکم ، ج 3 ص 405.
15- بحار الانوار، ج 78 ص 377.
16- نهج البلاغه ، قصار 341.
17- نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، خطبه 206.