انسان در زندگى تا چه مقدار باید امید داشته باشد؟ آیا امید در فکر آدمى مىتواند عاملى براى صعود به زندگى آینده و پیشرفت باشد؟
امید نقش مهمى در زندگى و پیشرفت در جنبههاى مادى و معنوى بشر دارد.
اگر امید و آرزو از انسان گرفته شود، انگیزهاى براى ادامه حیات نخواهد داشت.
در حدیثى از حضرت مسیح مىخوانیم: در جایى نشسته بود و پیر مردى را مشاهده کرد که با کمک بیل و کلنگ به شکافتن زمین مشغول است. حضرت مسیح(ع) به پیشگاه خدا عرضه داشت:
خدایا! امید و آرزو را از او بگیر. ناگهان پیرمرد بیل را به کنارى انداخت و روى زمین دراز کشید و خوابید.
کمى بعد حضرت مسیح(ع) عرضه داشت:
بار الها! امید و آرزو را به او برگردان! مشاهده کرد پیرمرد برخاست و دوباره مشغول فعالیت و کار شد. حضرت مسیح(ع) از او سؤال کرد: من دو حال مختلف از تو دیدم. یک بار بیل را به کنار افکندى و روى زمین خوابیدى، اما در مرحله دوم برخاستى و مشغول به کار شدى!
پیرمرد در جواب گفت: در مرتبه اوّل فکر کردم پیر و ناتوان شدهام، چرا این همه به خود زحمت دهم و تلاش کنم؟ بیل را به کنار انداختم و بر زمین خوابیدم، ولى چیزى نگذشت که این فکر به خاطرم خطور کرد از کجا معلوم که سالهاى زیادى زنده نمانم؟ انسان تا زنده است، باید براى خود و خانوادهاش تلاش کند، از این رو برخاستم و بیل را گرفتن و مشغول کار شدم.»(1)
پیامبر اکرم(ص) مىفرماید: «امید و آرزو، براى امت من رحمت است. اگر امید نبود، هیچ مادرى فرزندش را شیر نمىداد و هیچ باغبانى نهالى نمىکاشت».(2)
در مورد حد و اندازه امید توجه به نکات زیر ضرورى است.
1- امید باید به اندازهاى باشد که به ارزوهاى دراز منجر نشود. امیرمؤمنان(ع) فرمود: «از آرزوهاى دراز بپرهیزید که زیبایى نعمتهاى الهى را از نظر شما مىبرد و آنها را نزد شما کوچک مىکند و به کمى شکر فرا مىخواند».(3)
2- امید همراه با حرکت و عمل ثمره مىدهد. هرگز نباید به بهانه امید، انجام امور را به آینده موکول نماییم و زمان حال را رها کنیم، یعنى نباید «حال موجود را فداى «آینده نیامده» کنیم. نگاه امیدوارانه با تلاش و فعالیّت توأم است، در حالى که کارها را به آینده واگذار کردن، رخوت و سستى به دنبال دارد.
3- در امید به خدا زیاده روى صورت نگیرد که افراط در امید، موجب احساس ایمنى از مکر الهى مىگردد. انبیا و اولیا و اولیا الهى در عین حال که امید داشتند، از عذاب خدا نیز بیمناک بودند و خود را بین خوف و رجاء نگه مىداشتند.
پس امیدى مطلوب است که واقع بینانه و صادق و توأم با عمل و همراه با خوف باشد.
پى نوشتها:
1. بحارالانوار، ج 14، ص 329.
2. همان، ج 74، ص 173.
3. غررالحکم، ج 5، ص 438.