پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
عرفان های نو ظهور چیست؟
عرفان به معنی معرفت وشناخت است . موضوع آن «خدا» وراه رسیدن به آن «قلب» است ،كه از آن به معرفت «حضوری»یاد می شود .

عرفان های نو ظهور چیست؟

عرفان به معنی معرفت  وشناخت است . موضوع  آن «خدا» وراه رسیدن به آن  «قلب» است ،كه از آن به معرفت «حضوری»یاد می شود . معرفت قلبی و حضوری خدا  غیر از معرفت عقلی و استدلالی  است كه فلاسفه به دنبال آن هستند  . اگر علم از مقوله «دانستن» باشد ، عرفان از مقوله« یافتن» است. هر چند كه در یافتن نیز عنصر دانستن وجود دارد ، ولی دانستنی كه از جنس حضور است ، نه تنها یك صورت ذهنی . بنابراین عرفان به دنبال تحقق بخشیدن به این نیاز انسان است كه دست او را برای رسیدن به مقام «حضور و درك وجود خدا» بگیرد ، نه صرف دانستن اینكه خدائی هست  یا خدا این صفت و یا آن صفت را دارد.

برای دستیابی به این هدف والا و مقصد عالی كه عالی تر از آن مقصدی نیست،  راه های فراوانی از طرف مدعیان مختلف ارائه شده است كه تنها  یك راه به مقصد می رسد . این راه به عقیده ما راه «دین» است  .راهی است كه توسط انبیا و ائمه علیهم السلام به عنوان نمایندگان خدا تصویر و ترسیم شده است .  دلیل ما بر این مطلب این است : خدائی كه ما در عرفان به دنبال درك  حضور او هستیم ، مقصد این راه است . صاحب منزل راه صحیح رسیدن به منزلش را بهتر از دیگران می داند.

 خدا با فرستادن دین و كتاب های آسمانی و پیامبران به عنوان آورندگان این دو به بشر و نیز مربیان بشر از طرف خدا ، راه را به ما نشان داده است :

« قال اهبطا منها جمیعا بعضكم لبعض عدو فاما یاتینكم منی هدی فمن اتبع هدای فلا یضل و لایشقی » (1)

(خداوند) فرمود: «هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی كه دشمن یكدیگر خواهید بود! ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر كس از هدایت من پیروی كند، نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود!

  دراین میان افراد یا گروه هائی با ادعای راهنمائی بشر به سر منزل مقصود ، هر از گاهی سر بر آورده و با ارائه دستور عمل هائی و تاسیس مكاتبی خواسته اند در این مسیر راهنمای انسان باشند . اكثر مدعیان خود راه بلد نیستند ،ولی به صرف دیدن سوسوهائی از شمع راهزنان طریق حق،  به گمان این كه خورشید هدایت را یافته اند و با دیدن سراب گمراهی، به گمان اینكه به  آب حیات رسیده اند، می خواهند دستگیری از دیگران كنند . خطر كسی كه علم ناقص دارد ، از خطر جاهل در گمراهی دیگران بالاتر است .

این گونه افراد با احساس تشنگی مفرط بشر به «معنویت» راه هائی را پیشنهاد می كنند كه هیچ كدام انسان را به مقصود نمی رساند. بدتر فاصله او را از آن دورتر و دورتر می سازد . این ها عرفان های كاذبی هستند كه در بحران معنویت جهانی بیش تر از همیشه فعالیت می كنند . این ها می خواهند عطش بشر این عصر را با آب شور دریاهای نمك كه سیرابی به دنبال ندارد و هر چه بیش تر نوشیده شود،تشنگی او را به آب حقیقی بیش تر می سازد،  برطرف سازند .

هر طریقت و عرفانی كه برخاسته از  دین خدا باشد ،دینی كه( اعتقادات ،احكام و اخلاق) آن از افكار خود خواهانه بشر و دست تحریفگران مصون مانده باشد ،می تواند راهی به حقیقت باشد .در غیر این صورت نه تنها عرفان، باطل و كاذب است بلكه «گمراهی» آشكاری  است كه ما را از  خدا دور می سازد.

در ذیل به برخی از عرفان های كاذب وباطل اشاره می شود .

1- فرقه سای بابا :

بنیانگذار این نحله شخصی است به نام باگوان شری ساتیا سای بابا است . درسال 1926 میلادی به دنیا آمده و در چهارده سالگی ادعای هدایت همه انسان ها از طرف خدا را داشته است . او دین خود را حاكم بر همه ادیان می دانست. در عین حال مدعی بود كه دین او با هیچ یك از ادیان رایج مثل اسلام و مسیحیت منافاتی ندارد . برای دعوت خود معبدی به نام پراشانتی نیلایام به معنای آشیانه صلح برین تاسیس كرده است . در این معبد به مناسبت اعیاد همه ادیان مثل كریسمس ، عید فطر ، عید نوروز ، سال نوی چینیان و ... مراسم برگزار می شود . او به تناسخ و قانون كارما معتقد است .

2- رام الله :

مركب است از دو كلمه «رام» كه نام خدای آیین ویشنو است و « الله » كه نام خدا در اسلام است . این آئین یكی از سه آئین بزرگ هندوستان است . پیام  آئین این است كه رام  الله و الله همان رام است . این آئین در قرن پانزدهم میلادی توسط شخصی به نام شیخ كبیر در هندوستان پایه گذاری شد. شیوه تبلیغی آن هم در ایران شبیه گولد كوئیست است . هر فردی برای آن كه در حلقه رام الله باقی بماند، باید هفته ای یك نفر جدید را به رام الله دعوت كند و گرنه از دایره پیروان رام الله خارج خواهد شد . این آئین با نام هائی از قبیل « جریان هدایت الهی » ، « هنر زندگی متعالی » و « تعلیمات حق » به تبلیغ افكار خود می پردازد .

3- اوشو :

این آئین توسط شخصی به نام اوشو كه البته در زمان حیات خود نام های مختلفی از جمله « راجا » ،«راجنیش » ،« آچاریا راجنیش » و « باگوان شری راجنیش » معروف شده است ، پایه گذاری شد . این آئین در غرب نسبت به آئین های دیگر شرقی مثل سای بابا و رام الله از اقبال بیش تری برخوردار شده است . آن هم به دلیل همخوانی زیاد آموزه های اوشو با اصول لیبرالیسم فرهنگی غرب و آزادی های بی حد وحصر موجود در آن می باشد . تنها تفاوت آن در این است كه اوشو همه بی بند و باری ها و هرزگی های جنسی را به انگیزه معنویت و عرفان ترویج می دهد! اوشو در سال 1990 در 59 سالگی به طرز مشكوكی از دنیا رفت كه برخی علت مرگ مشكوك وی را  ابتلا به بیماری ایدز در اثر فسادهای اخلاقی و جنسی شدیدی كه داشت عنوان كرده اند.

4- اكنكار :

این فرقه توسط شخصی به نام پال توئیچل اهل شهر كنتاكی آمریكا پایه گذاری شده است .او كه در ابتدا از نیروهای یگان دریائی ارتش آمریكا بود، برای روح شناسی به هندوستان سفر كرد. در آن جا از تعالیم شخصی به نام استاد سودارسینگ استفاده كرد كه مدعی است نهصد و هفتادمین استاد بزرگ اك در طول تاریخ می باشد. در این آشنائی به ادعای خود با شخصی افسانه ای به نام « ربازارتارز » كه مدعی است 500 واندی سال دارد ملاقات كرد.

بعد از این ملاقعات به آمریكا بازگشت و در آن جا با نام معنوی « پدر زاسك » مشغول تبلیغ مكتب خود شد . او اكنكار را به دانش باستانی سفر روح تعریف كرده و مدعی است كه اكنكار كوتاه ترین راه و صراط مستقیم رسیدن به حقیقت است . او در تعالیمش مریدان خود را به اك یعنی روح الهی یا جریان مسموع حیات یا جوهره خداوند ارجاع می دهد كه خلقت و محافظت از تمامی حیات را بر عهده دارد . همه این ها را از جمله معانی آن می داند و مدعی است كه تمام استادان اك در طول تاریخ مردم را به این امور دعوت كرده اند .

او از شخصیت هائی همچون مولوی ، حافظ ، شمس تبریزی ، عطار نیشابوری ، فردوسی و ... به عنوان استادان اك نام می برد! بعد از پال توئیچل شخصی به نام داروین گراس رهبری این فرقه را به عهده گرفت، ولی بعد از دو سال از مقام خود عزل شده و به صورت كلی از این فرقه اخراج شد. الان نیز هیچ نامی در این فرقه از وی نمی برند . بعداز او شخصی به نام هارولد كلمپ رهبری این آئین رابه عهده گرفته است. روز 22 اكتبر كه سالروز تولد پال توئیچل است، ابتدای سال معنوی اكیست ها محسوب می شود .

5- عرفان سرخ پوستی :

این نوع عرفان مانند عرفان های شرقی دارای گرایش های فراوانی است كه مشهورترین و مهم ترین انواع آن عرفان ساحری است. مشهورترین مدافع این نوع عرفان كه به یك معنا می توان او را بنیانگذار آن نیز دانست، «كارلوس كاستاندا» است. این عرفان را عرفان عقاب نیز می گویند.

كاستاندا این نوع آیین را آیین ساحری یا جادوگری می نامد. شاید وجه آن بیگانگی اش نسبت به فرهنگ مدرنیته و تمدن جدید باشد . سخنان و معرفت هائی را بیان می كند كه در ظاهر با روح تفكر جدید غربی بیگانه است ، هر چند در باطن این آیین نیز كاملا مرتبط با مدرنیته و انسان عصر جدید است. به گفته كاستاندا این آموزها توسط شخصی به نام « دون خوان » كه اورا در سفری به مكزیك در ایستگاه اتوبوس ملاقات كرده ، به او منتقل شده است.به گفته او آموزش توسط دون خوان حدود ده سال طول كشید. اما این كه آیا دون خوانی وجود داشته است یا نه ،مدركی غیر از گفته های كاستاندا در دست نیست.

كاستاندا شخصیت مرموزی است و زندگی  او پر است از ابهامات و نقاط تاریك و كوری كه راهی برای روشن شدن آن ها نیست. رمزآلودی و ابهام از تولد او گرفته تا زندگی شخصی اش كشیده شده است. البته شاید بتوان علت آن را در آموزه های تعلیمی این مكتب یافت چرا كه از تعالیم دون خوان به او « از بین بردن و محو گذشته شخصی » است.در این آموزه باید شخص زندگی گذشته خود را در هاله ای از ابهام بگهدارد حتی با دروغ گفتن.

از آن جا كه مطالب مطرح شده در كتاب های كاستاندا شباهت های زیادی با  معارف عارفان شرقی و تا حدودی غربی دارد ،بعضی از منتقدان غربی آثار كاستاندا ،وی را یك سارق ادبی دانسته  حتی وجود شخصیت اصلی داستان ها و كتاب های او یعنی دون خوان را زیر سوال برده اند.

6-  آیین تولتك :

 یكی دیگر از آیین های معنوی سرخ پوستی آیین تولتك است . آیین تولتك كه برگرفته از نام یك قوم یا نژاد به همین نام است، سابقه ای بسیار طولانی دارد. این عرفان هر چند عرفانی پنهان و مخفی بود و استادان ( ناوال ها ) به سادگی آموزه های خود را در اختیار دیگران قرار نمی دادند ، بعد از فتح قاره آمریكا و سوء استفاده از برخی آموزه های آن بر شدت راز آمیزی و پنهان كاری آنان افزوده شد. استاد و رهبر فعلی این آیین شخصی است به نام « دون میگوئیل روئیز» كه به تعلیم و تبلیغ آموزه های این آیین می پردازد. آیین تولتك بر رؤیا تاكید زیاد دارد و معتقد است:

 « هر آنچه می بینیم یا می شنویم ،چیزی جز یك رؤیا نیست . انسان در بیداری رؤیا می بیند. در خواب هم رؤیای دیگری. رؤیا دیدن فعالیت مبهم ذهن است و ذهن هر لحظه و در تمام شبانه روز در حال دیدن رؤیاست » در این آیین برای رسیدن به آرامش و عشق سه روش بیان می كنند :

1- تسلط بر آگاهی :برای آزاد بودن باید بدانیم كه از كجا آمده ایم و در جستجوی چه هستیم ... .

2-تسلط بر دگرگونی : برای این كه بدانیم چگونه رؤیاهای زندگی خود را تغییر دهیم ،نیازمند این روش هستیم.

3- تسلط بر عشق : منظور از عشق نیت است. برای آن كه بر رؤیاهای زندگی مسلط شویم، باید بر عشق تسلط یابیم.

تولتك چهار میثاق بزرگ را مطرح می كند :

1- با كلام خود گناه نكنید.

2-هیچ چیز را به خودتان ربط ندهید.( در مورد تعریف و یا توهین دیگران بی اعتنا باشید.)

3- تصورات باطل نكنید.(دوری از سوء ظن)

4-همواره بیش ترین تلاش خود را به كار گیرید.

 

7- پائلو كوئلیو :

 پائلو كوئلیو در سال 1947 میلادی در كشور برزیل در یك خانواده متوسط به دنیا آمد. پدرش مهندس بود و مادرش خانه دار. در سنین نوجوانی و جوانی احساسات ضد مذهبی شدیدی داشت. از هفده سالگی به بعد سه بار در بیمارستان روانی بستری بوده است. مدت های مدیدی از داروهای اعصاب و روان استفاده می كرد و سپس به استفاده از مواد مخدر روی آورد. پیشینه اخلاقی و اجتماعی او بسیار منفی و تاریك است. وی در تئاترهای ضد اخلاقی و مستهجن نقش ایفا می كرد. با كمك یكی از دوستانش به نام « رائول سیكساس»، مجموعه داستان های كمدی سكسی به نام «كرینگ-ها» را منتشر كرد. این مجموعه آن قدر مستهجن بود كه حكومت وقت برزیل آن را به حال فرهنگ عمومی مردم مضر دانست . رائل و كوئلیو را به خاطر انتشار آن ها زندانی كرد. كوئلیو چندین بار تصمیم به خودكشی گرفت.

نهایتا در یكی از مسافرت های خود به اروپا ، ادعا كرد كه در آلمان با هاتفی غیبی ، مردی فرا واقعی ، آشنا شده است. آن مرد چندین بار در مكان های مختلف بر او ظاهر گشته و از او خواسته است تا مجددا به آیین كاتولیك ایمان بیاورد.

كوئلیو تعاملات سیاسی فراوانی با سران كشورهای دنیا به ویژه آمریكا و اروپا دارد. در ماه سپتامبر 1999 از كشور اسرائیل دیدن كرد. كتاب های او در این كشور فروش فوق العاده ای داشت. مسؤولان رژیم صهیونیستی از مضامین آن ها حمایت كردند.

در سال 2000 در اجلاس سالانه جهانی سازی داوس (سویس ) سخنران مدعو بود. در این اجلاس است كه شیمون پرز ( رئیس رژیم صهیونیستی ) از او قدردانی می كند و می گوید: معنویتی كه شما مبلغ آن هستید، در خاورمیانه برای ما بسیار مفید است. بدین شیوه می توانیم صلح و آرامش را در كشور خود حكمفرما كنیم.

8-  دالائی لاما :

 دالائی لامای چهاردهم كه نام اصلی او « تنزین گیاتسو» است، در سال 1935 میلادی درشمال شرقی تبت و در خانواده ای كشاورز به دنیا آمد. بر اساس باورهای سنتی تبتیان در دو سالگی ایشان را به عنوان تجسم دوباره دالائی لامای سیزدهم ،« توبتن گیاتسو»، كه در سال 1932 از دنیا رفته بود ، پنداشتند. بودائیان تبت دالائی لاما را تناسخ بودای مهر می دانند. آنان معتقدند كه بودای مهر برای خدمت به مردم همواره در بدن كسی تناسخ می كند.

او در سال 1959 دولت تبت را رسما تاسیس كرد و موافقت نامه های قبلی منطقه تبت با ارتش چین را ابطال كرد. در سال 1963 نخستین پارلمان تبتیان در تبعید را شكل داد. او به كشورهای بسیاری مسافرت می كند و روابط بین المللی فراوانی دارد . می كوشد تا دولت مستقلی در تبت تشكیل دهد كه از سوی مجامع بین المللی نیز به رسمیت شناخته شود. غربیان نیز به دلائل مختلف حمایت های ویژه ای از او دارند. در سال 1989 جایزه صلح نوبل را به او دادند. از سال 1959 تا سال 1999 بیش از پنجاه دكترای افتخاری از سوی دانشگاه های مختلف غرب دریافت كرده است.

9-  فالون دافا :

فالون دافا یا فالون گونگ روشی است كه ادعای تزكیه ذهن و بدن را دارد.

فالون دافا به معنای « تمرین چرخ قانون » است . این روش در سال 1992 میلادی به وسیله شخصی به نام« لی هنگجی» در چین مطرح شد. 

فالون دافا مدعی است كه بر پایه سه اصل بنیادین به نام « حقیقت ، نیك خواهی و بردباری » بنا نهاده شده است . برای تزكیه ذهن و بدن پنچ نوع تمرین دارد. او مدعی است انسان ها در بدو خلقت همگی دارای آن سه اصل بنیادین هستند و فطرتی حقیقت جو ، نیك خواه و بردبار دارند. اما بعدا در اثر تعاملات اجتماعی و تغذیه و تربیت های خاصی فطرتشان آلوده می شود. راه بازگشت به فطرت اولیه و سرشت نخستین ، انجام تمرین های فالون دافا است.

10-  مدیتیشن متعالی ( تی . ام ) :

روش معنوی مدیتیشن یا تی . ام در سال 1957 در هندوستان توسط شخصی به نام « ماهاریشی ماهش یوگی » ، پایه گذاری شد. تاریخ زندگی ماهاریشی ماهش تاریخی پر از رمز و راز است.تاریخ دقیق تولد وی مشخص نیست . خود وی نیز به عمد تلاش داشت كه پیشینه زندگی خود را در هاله الی از ابهام قرار دهد. در سال 1940 تا سال 1953 تحت تعالیم برخی از مرتاضان و معنویان هندی قرار گرفت . از سال  1957 رسما به آموزش شیوه ابداعی خود پرداخت.

وی نام روش معنوی ابداعی خود را به دلیل سادكی و سهولت آن مدیتیشن متعالی نهاد. ماهاریشی در اوایل سال 2008 در خانه شخصی خود در یكی از روستاهای هلند كه گفته می شود دارای دویست اتاق است ، از دنیا رفت. وی نیز هدف زندگی را توسعه و گسترش شادی و نشاط می دانست. یكی از بزرگ ترین نمایندگان معنویت های سكولار ( ضد دینی ) و مدرن در دنیای جدید ، ماهاریشی ماهش بود.راه و روش ماهاریشی كاملا متأثر از مدرنیته و سازگار با اندیشه های سكولار و مادی گرای غرب است. وی كوشیده است قدرت هائی همچون « از نظر ها پنهان شدن » ، « پرواز در هوا » ، « تسلط بر نیروی جاذبه زمین » را به صورت علمی آموزش دهد.

برای نقد این نوع از عرفان های كاذب كه به طور عموم دارای خصوصیت مخالفت با دین و چهره سكولاری هستند ،به كتاب هائی كه در نامه قبل خدمتتان معرفی شد ،مراجعه نمائید. فقط به صورت اجمالی این مطلب مد نظرتان باشد كه هر چند برخی از آموزه های خوب و انسانی در برخی از این مكاتب و عرفان ها وجود دارد لكن با توجه به هدف و راهی كه برای طی مسیر تكاملی انسان ارائه می دهند و نیز با توجه به نقص هائی كه در آموزه های خود دارند( كه به طور مثال برخی به جنبه های احساسی انسان توجه ویژه و خاص دارند ،در حالی كه جنبه عقلانی انسان را نادیده می گیرند )از دادن برنامه ای جامع و هم جانبه نگر و كامل عاجزند .

 از رساندن شخص به تكامل انسانی مورد نظر دین كه از جانب خدا برای هدایت بشر فرستاده شده است، ناتوان می باشند. به خصوص كه برخی از این فرقه ها در جهت مخالف با هدایت الهی گام برداشته و با توصیه ها و آموزه های به ظاهر مفید هدف و مقصدی غلط و اشتباه به انسان نشان می دهند، نیز به خاطر نقصی كه در آموزه های خود دارند ،باعث انحراف او از مسیر تكاملی صحیح می شوند ؛  در حقیقت به جای دریا كه عبارت است از هدایت الهی ،با كاسه ای از آب ( آن هم با فرض سالم بودن آن  ) به استقبال انسان می آیند.

البته فرقه ای به نام شیطان پرستی  در جهان و نیز در ایران رواج یافته كه به نوبه خود به ریز فرقه های بسیاری تقسیم می شود . به لحاظ این كه اساس آن بر ضدیت دین و معنویت است، نمی توان آن را حتی از جمله عرفان های كاذب برشمرد.

جهت آگاهی بیشتر به كتاب های زیر رجوع شود.

1- در آمدی بر عرفان حقیقی و عرفان های كاذب ،  احمد حسین شریفی ، نشر صهبای یقین

2- اكنكار ، سوداگری روحی ( ناگفته های اكنكار و پاتوئیچل ) ، دكتر دیوید سی لین ، ترجمه مهندس شهرام قلی زاده .نشر جامعه نگر .

پی نوشت :

1. طه (20) آیه 120.