پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
برتری عقل مرد نسبت به زن چگونه است؟
در روايات "نقص عقل" صفت ويژة انحصاري براي زنان نيست، بلكه همين وصف به مردان و نوع انساني هم نسبت داده شده است.

برتری عقل مرد نسبت به زن چگونه است؟

1.آنچه در روایات در این خصوص به چشم می خورد، نقصان عقل در زن است ،هرچند از این تعبیر برتری عقل مرد نسبت به زن هم به دست می آید؛ اما در خصوص توضیح این تعبیر باید به چند نكته توجه شود :

1-  اگر چه نسبت دادن نقصان عقل به زنان در خطبه 31 نهج البلاغه وجود دارد اما در روايات "نقص عقل" صفت ويژة انحصاري براي زنان نيست، بلكه همين وصف به مردان و نوع انساني هم نسبت داده شده است.  می توان به نوعی آن را عمومیت داد بین زنان و مردان. مثلاً امام علي مي فرمايند: اعجاب المرء بنفسه دليل علي ضعف عقله؛ خودبيني شخص، نشانه ضعف (كمي و نقصان) خرد اوست.(1)

در اين سخن، عجب و خودمحوري، عامل نقص عقل شمرده شده است. در روایات، پيروي از اميال و هواهاي نفساني، عاملي براي نابودي عقل شمرده شده است.

2- نبايد تلقي كرد كه آنچه را امروز ما با شنيدن اين جمله مي فهميم، دقيقا مراد حضرت در آن زمان بوده است. اتفاقا نكات متعددي وجود دارد كه نشان مي دهد اين جمله حضرت با آنچه ما مي فهميم و نتيجه مي گيريم، متفاوت است، از جمله آن كه برخی از محققان این تعابیر حضرت در مورد زنان را تعابیر كنایه ای و مربوط به جنگ جمل و داستان فتنه ای كه عایشه برپا كرد می دانند .(2)

3 - اگر بخواهیم این روایات را بر اساس همان معنای ظاهرش صحیح بدانیم ،توجیه آن این است كه آنچه كه ملاك فضيلت انسان و برتري او بر ديگران است، عقل نظري است كه به عنوان ابزار درك حقائق و معارف بوده و  جنسيت فرد در آن دخالت ندارد. زن و مرد در بهره مندي از آن يكسان مي باشند. اما عقل عملي كه متناسب با وظائف هر فرد در عرصه اجتماع و خانواده با كسب تجربه و تحت تاثير آداب و رسوم هر زمان شكل مي گيرد، بين افراد  متفاوت بوده؛ برخي از افراد نسبت به ديگران بهره بيش تري از اين نوع عقل دارند. البته فضيلتي ذاتي محسوب نمي شود. براي ارزش گذاري ذاتی بين زن و مرد ملاك محسوب نمي شود .

در واقع این تفاوت ناشي از تفاوتي است كه جايگاه فعلي زن در جامعه آن روز داشته و به تعبير آيت الله جوادي آملي  «چنين تعبيرهايي به لحاظ غلبه خارجي موضوع در زمان بيان آن است. يعني در آن زمان كه زنان از تعليم و تربيت صحيح محروم بودند. در صورتي كه اگر شرايط درست براي فراگيري آن ها در صحنه تعليم و تربيت فراهم شود، اگر غلبه بر عكس نشود، لااقل غلبه با مردان نخواهد بود تا منشا نكوهش گردد. اگر زنان در پرتو تعليم صحيح و تربيت وزين پرورش يابند و چون مردان بينديشند و چون رجال تعقل و تدبر داشته باشند، تمايزي از اين جهت با مردها ندارند . اگر گاهي تفاوت يافت شد، همانند تفاوتي است كه در اين مورد بين خود مردها نيز مشهود است. مثلاً اگر زنان مستعد به حوزه‏ها و دانشگاه‏هاي علمي راه يابند و همانند مردان به فراگيري علوم بپردازند و در دروس مشترك آگاهي كامل يابند، ديگر نمي‏توان گفت رواياتي كه در نكوهش زنان آمده و احاديثي كه در پرهيز از مشورت با آن ها وارد شده و ادله‏اي كه در نارسايي عقول آنان رسيده، اطلاق دارد و هيچ‏گونه استثنايي نسبت به زنان دانشمند و محقق ندارد، بلكه قطعاً اين گونه زنان، مستثنا خواهند بود و در اين زمينه تمايزي با مردها ندارند». 

4- اصولا در دو نكته بین آموزه‏های اسلام و یافته‏های علوم جدید از جمله روان‏شناسی در خصوص این موضوع تفاوتی نیست.

ا) تساوی میزان هوش زن و مرد: چنان كه «كارل هافمن» تصریح می‏كند زن‏ها به اندازه مردها هوشمند هستند، گرچه مغزهای آنان به طور متوسط 20درصد كوچك تر از مغز مردهاست(2):

ب ) فزونی هیجانات در بانوان نسبت به مردان ؛ روانشناسان اذعان می‏دارند:

 پژوهش‏های انجام شده بر روی دانشجویان نشان می‏دهند كه در چهار مورد از پنج هیجان اساسی (شادی، عشق، ترس، اندوه و خشم) زنها هیجان‏های شدیدتر و فراوان‏تری گزارش می‏كند تا مردها، و آن هیجان مورد استثنا كه مردها بر زن پیشی می‏گیرند، خشم است .زن‏ها نه تنها هیجان‏های ظریف (شادی، عشق، ترس و اندوه) را با شدت و فراوانی بیش تری تجربه می‏كنند، بلكه همچنین در موقعیت‏ های مثبت و منفی، هیجان‏ها را بهتر تشخیص داده و بیش تر به آن ها پاسخ می‏دهند.(3) نتیجه آن كه عقل زن‏ها هرگز كم تر از مردها نیست، بلكه تعقل آن ها (یعنی بهره‏گیری از عقل) كم تر است و این به واسطه هیجانات و احساساتی‏تر بودن آن هاست.

همان طور كه خانم «كلیودالسون» به عنوان یك زن روان‏شناس كه مدت مدیدی در این زمینه تحقیقات و پژوهش‏هایی داشته است اعلام می‏كند: «... به این نتیجه رسیده‏ام كه خانم‏ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند».(4) 

5-  ممكن است  برتري نه از جهت تجربه، بلكه از جهت ظرفیت فیزیكی عقل مردان باشد، چون واقعیت این است كه وزن، حجم و ظرفیت مغزي زنان نسبت به مردان متفاوت است.   زنان در تمام نژادها میزان ظرفیت و حجم مغز و مقدار نخاعي آنان از مردان كم تر است. به همان نسبت در همه نژادها قدشان از مردان كوتاه تر است. مغز زن در تمامي نژادها صد تا دویست گرم از مرد كم تر است. این امر تا حدودی می تواند سبب اختلاف مردان با زنان در قدرت درك و تعقل آنان ‏گردد.

 

پی نوشت ها:

1.علامه جعفری، زن از دیدگاه امام علی(ع)، ص 51، تنظیم و تلخیص: محمدرضا جوادی،تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378.

2. ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ،كتابخانه آیه الله مرعشی ، قم 1378 ش ، ج 6 ص 214

3.استاد جوادي آملي، زن در آيينه جمال وجلال، موسسه اسراء،قم  بی تا.ص 36-37.

4. كارل هافمن و دیگران، روان‏شناسی عمومی، مترجم: سیامك نقش‏بندی و دیگران؛ تهران: ارسباران،  ج 2، ص 53 ـ 54.

 حسینی، سیدابراهیم، فمینیزم علیه زنان، كتاب نقد، شماره 17، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، زمستان 79، ص 164.