ایاشما مقام طی الارض را مقام کمی میدانید؟ایا می توانید مراحل رسیدن به این مقام را برایم بگویید؟ایا با فکر کردن به کسی میتوان با مقام طی الارض به ان رسید؟ایا با سن کم مثل 18 یا20 به این مقام رسید؟

پرسشگر گرامی باسلام و تشکر از ارتباط با این مرکز.
طی الارض از اسرار غیبی است که با تصرف بر زمان و مکان یا اسباب غیر عادی و نامرئی محقق می شود. راه رسیدن به اسرار غیبی، مخالفت با هوای نفس و کشیدن ریاضت است.
مخالفت با هوای نفس که با هدف تهذیب نفس و خودسازی انجام می شود ، تنها راه رستگاری ‌است. قرآن کریم می فرماید: «‌قد افلح من تزکی؛(1) هر کس خود را تزکیه کرد، رستگار شد» در آیه دیگر می فرماید: «‌قد أفلح من زکّاها و قد خاب من دسّاها؛(2) رستگار شد کسی که خود را تزکیه کرد و زیانکار است کسی که فریب نفس خود را خورد».
در خودسازی و جهاد با نفس نخست باید به چند نکته اساسی توجه نمود:
1 - همان گونه که در تربیت و سلامت بدن، ریاضت و ورزش لازم است، در خود سازی و تهذیب نفس نیز ریاضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعالیت‏های ساده و اندک آغاز می‏شود و به تدریج به ورزش‏های سنگین‏تر وارد می‏شوند، در تربیت روح نیز باید از اندک شروع کرد و به تدریج به مراحل بالاتر رسید.
3 - همان طور که در ورزش بدنی، تداوم و استمرار لازم است، در ریاضت نفسانی نیز تداوم، شرط رسیدن به مقصد است. قرآن می‏فرماید: «به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‏شوند که نترسید و غمگین مباشید».(3)
علی(ع) می‏فرماید: «قَلِيلٌ مَدُومٌ عَلَيْهِ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ ؛(4) عمل اندکی که پیوسته باشد، بهتر است از بسیاری که تو را خسته و وامانده سازد».
در حدیث دیگری امام باقر(ع) می‏فرماید: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ ؛(5) محبوب‏ترین کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچیز باشد».
4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو خوردن و پرهیز نمودن از بعضی غذاها) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذیب روح نیز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند ادای واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولی و تبری.
5 - مهم‏ترین چیزی که درجمیع مراحل باید رعایت شود،اخلاص و داشتن نیت خالصانه برای خداوند درهمه امور است0 قرآن بر این نکته تأکید دارد که در مسیر دین و پرستش بایستی اخلاص داشته باشید: «به آن ها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند».(6)
‌عالمان علم اخلاق می‌گویند: برای خودسازی ابتدا باید رذائل اخلاقی و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپس‌ درخت پاکی نشاند.«دیو چو بیرون رود، فرشته درآید» . با وجود صفاتی مانند حسد و کبر و خودپسندی و خودخواهی و هوس گرایی،‌دست‌رسی به صفات پسندیده و انجام اعمال خیر بسیار مشکل خواهد بود.اخلاق بد در وجود انسان به منزله بیماریی است که مفاسدی به دنبال دارد.
‌مرحوم نراقی می‌گوید: «‌زنهار ای جان برادر! تا حدیث بیماری روح را سهل نگیری.معالجه آن را بازیچه ‌نشماری و مفاسد اخلاق را اندک ندانی... ‌ مسامحه در معالجه آن ها آدمی را به هلاکت دائم و شقاوت ابدی‌می‌رساند . صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانی ابدی و حیات حقیقی می‌شود . بعد از آن ‌که ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فیض‌های الهی می‌گردد».(7)
پیامبر(ص) فرمود: «‌لا تدخل الملائکه بیتاً فیه کلب؛(8) ‌ملائکه داخل خانه‌ای که در آن سگ باشد ‌نمی‌شوند». در خانه دلی که پر از سگ های درنده است، چگونه فرشته رحمت داخل شود؟ پس ابتدا لازم است سگ های هار را از درون خانه دل بیرون کرد، آن گاه به انتظار فرشته رحمت نشست0
‌- نکته دیگری که در خودسازی لازم است، محاسبه اعمال و کردار خود است. هر کسی که در این راه قدم ‌برمی‌دارد، باید در اعمال و رفتار خود دقت کند و مراقب آن ها باشد . اگر دچار گناهی شد، توبه کند. در روایت ‌آمده است: «‌حاسبوا أعمالکم قبل أن تحاسبوا؛(9) به اعمال تان رسیدگی کنید، قبل از این که در روز قیامت به آن ‌رسیدگی شود».
6 - عادت دادن نفس بر عادات خوب و پسندیده، اگر چه مشکل باشد، ولی ‌چاره‌ای از آن نیست. عادات خوب مانند: خواندن نماز در اول وقت و با جماعت، خواندن مناجات و راز و نیاز با ‌خدا، قرائت قرآن، خواندن نماز شب، کمک و دلسوزی نسبت به مستضعفان و بینوایان، احترام به بزرگان، امر به ‌معروف و نهی از منکر با حفظ آداب و شرایط و مقدمات آن.
‌تصمیم و اراده بر ترک عادات زشت و گناه، نشانه بزرگی و ‌شجاعت نفس است. کسی که بتواند تصمیم بر ترک گناه بگیرد، می‌توان او را مجاهد در راه خدا دانست. تهذیب‌ اخلاق جهادی است که مشکل‌تر از جنگیدن با کفّار است. پیغمبر فرمود: «‌ أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاهُ ؛(10) شجاع‌ترین و‌ قدرتمندترین مردم کسی است که بر هواهای نفسانی‌اش غالب آید».‌با توجه به این مقدمات می گوییم که تهذیب نفس در دو مرحله انجام می‏گیرد: 1) تخلیه، 2) تحلیه.
مراد از تخلیه، بیرون کردن صفات رذیله و ناپسند از دل است .
مراد از تحلیه، پرورش فضایل و تحصیل صفات پسندیده است. آن چه علمای اخلاق در این امر مؤثر می‏دانند چهار چیز است :1. مشارطه، 2- مراقبه، 3- محاسبه،4- معاقبه.
گام اول: مشارطه است؛ یعنی هر روز با خود شرط کند که گناه مرتکب نشود.
گام دوم: مراقبه است، یکی از عوامل مهم خودسازی و تهذیب نفس، مراقبت و توجه به نفس است. کسی که اعمال و رفتار خود را در محضر خدا ببیند ،همواره مراقب و مواظب نفس خود خواهد بود. قرآن مجید بر این نکته تأکید می‏کند. این مراقبت از تدبر در قرآن و اعتقاد به حساب در قیامت به دست می‏آید. خداوند می‏فرماید:
«ما یلفظ من قول إلاّ لدیه رقیب عتید؛(11) هیچ سخنی را بر زبان نیاورد جز این که برای ثبت آن فرشته‏ای حاضر و مراقب است».
گام سوم: محاسبه نفس است، چه بسا انسان به دلیل غفلت به وظیفه‏اش عمل نمی‏کند .در این جا لازم است در پایان هر روز به حساب خویش برسد تا کاستی‏ها را جبران نماید. مراقبت و حسابرسی برای تزکیه نفس ضروری و اجتناب‏ناپذیر است.
گام چهارم: معاقبه نفس است؛ یعنی در صورتی که با محاسبه دریافت که بر خلاف عهد و پیمان خود عمل کرده است ،نفس خویش را مؤاخذه نماید و در صورت لزوم آن را تنبیه سازد. البته این راه موانعی دارد که مهم‏ترین آن محبّت به دنیا و پیروی از هوای نفس و آرزوهای دراز و غفلت از خدا به شمار می‏رود. با تفکر در آفرینش و یاد خدا و توجه به آخرت و دعا و تضرع می‏توان از وساوس شیطانی رهایی یافت و موانع را از پیش رو برداشت.
دوست عزیز ؛
راه تهذيب نفس سخت است و دشوار ، اما پیمودنی است . خواستن، توانستن است، هر کسی به بخواهد می تواند به این مقام برسد در هر سنی که باشد. موفق باشید.
توصيه مهم : سعي كنيد هدفتان از تهذيب نفس ، رسيدن به خدا باشد نه رسيدن به طي الارض و ... .
اين را بدانيد كه اولياء الهي توجهي به اين كرامات ندارند و فقط بندگي برايشان اهميت دارد.

پی‌نوشت‏ها:
1 . اعلی(87)،آیه 14.
2. الشمس (91) آیه 9.
3 . فصلت (41) آیه 30.
4 . محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، قم، سنه النشر/1409 ه.ق ،ج1،ص118
5 . همان ،ج4 ،ص121.
6 . بیّنه (98)،آیه 5 .
7. ملا احمد نراقی ، معراج السعاده، انتشارات دهقان ، ص 13.
8 . العلامه المجلسي، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، سنه النشر/1404 ه.ق ، ج 62، ص 54.
9. همان، ج 7، ص 126.
10. الشيخ الصدوق، الفقيه (من لايحضره الفقيه)، مؤسسه النشر الاسلامي، قم، سنه النشر/1413 ه.ق ،ج4،ص394.
11. ق(50)آیه18.