پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
آيا امام سجاد (ع) با عمويش محمدحنفيه اختلافاتي داشتند؟
داستان محاكمه محمد بن حنفیه با امام سجاد (ع) در باب امامت و شهادت حجر الاسود به امامت زین العابدين (ع) در منابع امده است. در مدح محمد بن حنفيه نيز رواياتي...

آيا ايشان (امام سجاد)با عمويش محمدحنفيه اختلافاتي داشتند؟

داستان محاكمه محمد بن حنفیه با امام سجاد (ع) در باب امامت و شهادت حجر الاسود به امامت علي بن الحسين (ع)  در  منابع  امده است. در مدح محمد بن حنفيه نيز رواياتي نقل شده،از جمله دانشمندان رجالي  در كتاب هاي خود از حضرت رضا (ع) روايت كرده‏اند   :

«ان المحامدة تأبي أن يعصي الله عز و جل؛

محمدها خودداري مي‏كنند از اينكه خدا نافرماني شود».

راوي گويد:از حضرت پرسيدم:محمدها چه كساني هستند؟

فرمود: محمد بن جعفر،محمد بن ابي بكر،محمد بن ابي حذيفه و محمد بن حنفيه... (1)

بيان ماجراي اختلاف بين محمد حنفيه و امام سجاد:

ابو خالد كابلي(2) روايت كرده كه پس از شهادت امام‏ حسين (ع) و بازگشت امام سجاد (ع) به مدينه ما در مكه بوديم.محمد بن حنفيه مرا خواست و به من گفت:نزد علي بن الحسين برو و بدو بگو:من پس از دو برادرم حسن و حسين بزرگ ترين فرزندان امير مؤمنان هستم . به جانشيني ايشان از شما سزاوارترم . شايسته آن است كه امامت را به من واگذار نمايي . اگر مي‏خواهي داوري را انتخاب كن تا ما محاكمه خود را به نزد او بريم!

ابو خالد گويد: نزد علي بن الحسين (ع) رفتم . پيغام محمد را رساندم . حضرت فرمود : نزد وي بازگرد و بگو:اي عمو! از خدا بترس . آنچه را خداوند براي تو مقرر نفرموده،ادعا نكن! اگر حاضر به پذيرش حق نيستي ،حاكم ميان من و تو حجر الاسود باشد. اگر حجر الاسود به او پاسخ داد،  امام است!

ابو خالد گويد: پاسخ را براي محمد بردم . او نيز حاضر به محاكمه  نزد حجر الاسود گرديد.هر دوي آنان نزد حجر الاسود رفتند .با آن ها بودم.در اين وقت علي بن الحسين (ع) رو به محمد كرده ،فرمود:عمو جان !سالمندتر از من هستي. اينك گام پيش نه و از حجر الاسود بخواه براي تو گواهي دهد!

محمد پيش رفت و دو ركعت نماز به جاي آورد و دعاهايي خواند. سپس از حجر الاسود خواست تا اگر امامت حق اوست، براي وي شهادت و گواهي دهد، ولي حجر الاسود گواهي نداد.آن گاه علي بن الحسين (ع) برخاست و دو ركعت نماز خوانده ،گفت:

اي سنگي كه خداوند تو را گواه زائراني از بندگان خود قرار داده كه به زيارت خانه‏اش مي‏آيند، اگر مي‏داني كه صاحب امر امامت من هستم و امام كه اطاعتش بر همه بندگان خدا واجب است منم،گواهي ده تا عمويم بداند كه در اين باره حقي در امامت ندارد!

 خداوند آن سنگ را به زبان آورد و به زبان عربي آشكاري گفت:«يا محمد بن علي سلم الامر الي علي بن الحسين فانه الامام المفترض الطاعة عليك و علي جميع عباد الله دونك و دون الخلق اجمعين؛

اي محمد بن علي،امامت را به علي بن الحسين واگذار ، زيرا آن امامي كه اطاعتش بر تو و بر همه بندگان خدا واجب است، اوست، نه تو و نه هيچ شخص ديگري از مردم.

در اين وقت محمد بن حنفيه پاي علي بن الحسين (ع) را بوسه زد و گفت:امامت از آن توست ! (3)

برخي به دنبال اين روايت گفته اند : محمد بن حنفيه اين كار را براي رفع شبهه مردم انجام داد و گرنه خود به امامت

 حضرت معتقد بود. (4)

  از امام صادق (ع) روايت شده :محمد بن حنفيه از دنيا نرفت تا آن گاه كه به امامت علي بن الحسين (ع) اقرار نمود. (5)

پي‏نوشت‏ها:

1. الغارات،إبراهيم بن محمد الثقفي،ج2،ص752،،تحقيق : السيد جلال الدين الحسيني الأرموي المحدث؛

 اختيار معرفة الرجال،الشيخ الطوسي،ج1،ص286،تحقيق : تصحيح وتعليق : مير داماد الأسترابادي / تحقيق : السيد مهدي الرجائي،سال چاپ : 1404،چاپخانه : بعثت - قم،ناشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث؛

شرح أصول الكافي،مولي محمد صالح المازندراني،ج6،ص290،چاپ : الأولي،سال چاپ : 1421 - 2000 م،ناشر : دار إحياء التراث العربي للطباعة و النشر و التوزيع - بيروت - لبنان؛

معجم رجال الحديث،السيد الخوئي،ج16،ص167،چاپ : پنجم،سال چاپ : 1413 - 1992 م؛

قاموس الرجال،الشيخ محمد تقي التستري،ج9،ص20،چاپ : اول،سال چاپ : 1419 ه/ قم،ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة.

2. آوردهاند كه ابو خالد در مدت ملازمت با محمد بن حنيفه از اشارات وي درباره مقام والاي امام سجاد(ع) و احترام فوق العادهاي كه محمد براي آن امام قائل بود و نيز با راهنمايي و اصرار يحيي بن ام طويل،به ديدار امام نائل شد . چون امام او را با نام دوران كودكيش (كنكر)خطاب كرد،بر امامت  حضرت يقين آورد.آن گاه به ملازمت ايشان درآمد . چنان پايگاهي يافت كه وي را يكي از ثقات و حواريون امام دانستهاند. دايره  المعارف بزرگ اسلامي ،ج5،ص424

 3. الخرائج والجرائح،قطب الدين الراوندي،ج1،ص258،تحقيق : مؤسسة الإمام المهدي (ع) / بإشراف السيد محمد باقر الموحد الأبطحي،چاپ : اول،سال چاپ : ذي الحجة 1409،چاپخانه : العلمية - قم،ناشر : مؤسسة الإمام المهدي - قم المقدسة؛

بحار الأنوار، علامة المجلسي ،ج46،ص30، سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان؛

مناقب آل أبي طالب،ابن شهر آشوب،تحقيق : لجنة من أساتذة النجف الأشرف،سال چاپ : 1376 - 1956 م،ناشر : مطبعة الحيدرية - النجف الأشرف؛

 إعلام الوري بأعلام الهدي،ج1 ،ص486،الشيخ الطبرسي،تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث،چاپ : اول، سال چاپ : ربيع الأول 1417،چاپخانه : ستارة - قم،ناشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث - قم المشرفة.

4.مدينة المعاجز،السيد هاشم البحراني،ج4،ص287تحقيق : مؤسسة المعارف الإسلامية بإشراف الشيخ عزة الله المولائي،چاپ : اول،سال چاپ : 1414،چاپخانه : حافظ،ناشر : مؤسسة المعارف الإسلامية - قم - ايران.

5. كمال الدين- ترجمه كمره‏اي ،ج1 ،ص116،ناشر: اسلاميه‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1377،نوبت چاپ: اول‏.