پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
حقیقت اسم اعظم چیست؟
امام باقر علیه السلام فرمود: اسم اكبر خدا هفتاد و سه حرف است و خداي تعالي از همه آن حروف به يك حرف از خلق خود محجوب شده و در نتيجه كسي نمي‏داند آنچه را كه در...

آیا در روایات ما آمده است كه اگر كسی به حقیقت اسم اعظم پی ببرد فعال مایشاء می شود؟  مگر اینطور نیست كه همه اسامی خداوند اعظم هستند پس حقیقت اسم اعظم چیست؟

همان طور كه اشاره كردید "اگر" كسی به حقیقت اسم اعظم پی ببرد، دعایش مستجاب شده و به قول خودتان فعال ما یشاء می شود. این "اگر"حرف بسیاری در آن است كه به هزاران شرط از "اگر" بودن خارج می شود و باید گفت جز اولیاء خاص الهی كسی دیگر اطلاعی از اسم اعظم الهی ندارد و البته از ایشان نیز حرف یا حروفی پنهان مانده است.

 در حدیثی از امام صادق(ع) وارد شده است:

 "وَ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أَعْطَي اللَّهُ مُحَمَّداً اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ حَجَبَ عَنْهُ حَرْفاً وَاحِداً"(1) یعنی اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است كه خدای متعال به رسول خدا (ص) هفتاد و دو حرف آن را اعطا كرد و از او یك حرفش را پنهان كرد. و آن یك حرف كلید معمای هستی و نشان دهنده تفاوت اصلی در مرتبت میان خالق و مخلوق است.

و باز در تایید این سخن، حدیثی از امام باقر (ع) نقل می شود. ایشان فرمود: اسم اكبر خدا هفتاد و سه حرف است و خداي تعالي از همه آن حروف به يك حرف از خلق خود محجوب شده و در نتيجه كسي نمي‏داند آنچه را كه در نزد اوست، و هفتاد و دو حرف آن را به آدم داد. و از آدم به ساير انبيا به طور توارث رسید.(2)

پس،سادگی است اگر بپذیریم. چون انسان دارای مقامی عالی در جهان خلقت است به همین دلیل باید از همه اسرار عالم خصوصا اسم اعظم الهی اطلاع داشته باشد و جهان مشحون از اسرار غیب را در آیینه معرفت خویش مشاهده كند كه این شهود برای نوع بنی بشر امكان ندارد، چون پرده های جهل و گناه و مشاغل دنیا، مانع انعكاس آن اسرار در دیدگان است و اشاره كردیم مقام آگاهی از اسماء و صفات و نیز اسم اعظم الهی در حد توان و ظرفیت،مخصوص اولیاء خاص خدای متعال است و سر انجام یك حرف برای همیشه پنهان می ماند و هرگز كشف نخواهد شد.

اما این كه در سوال مطرح كردید كه تمامی اسماء الهی اسم اعظم اند. این خود توجیه عرفانی خاص خود را دارد كه اسماء و صفات الهی، چون عین ذات مقام ربوبی اند، پس در تجلی و عرفان، همه عین هم اند و هیچ كدام را بر دیگری پیشی نیست، در نتیجه هر اسمی می تواند مقام اعظم الهی را نمایان كند.

آن چنان كه از رسول گرامی اسلام (ص) در مورد اسم اللَّه الاعظم سوال شد، حضرت فرمود: "كل اسم من أسماء اللَّه أعظم، ففرّغ قلبك عن كل ما سواه، و ادعه بأي اسم شئت،فليس في الحقيقة للَّه اسم دون اسم بل هو اللَّه الواحد القهار".(3)

یعنی: هر اسمي از اسماي الهي،اعظم است؛ پس قلب خویش را از غیر خدا خالي كن (و تمام توجهت به حق باشد) . خدا را به هر اسمي كه مي‏خواهي بخوان. براي خدای متعال اسمي متفاوت با اسم دیگر نیست، بلكه او خداوند واحد قهار است.

به هر حال تمامی اسماء و صفات خدا مظهر تجلی اسرار اند، اما به دور از تعابیر عرفانی و در مقام تجلی میان آن ها اسمی وجود دارد كه اعظم اسمای الهی و به تعبیر عرفانی ام الاسماء یا اسم اعظم است.

مطابق با روایات، خدای متعال هزار اسم دارد كه مجموع آن، هم در قرآن و هم در دعاها از جمله دعای جوشن كبیر آمده، یكی از آن ها اسم اعظم خدا است. اما این اسم كدام است، جز ائمة اطهار سلام الله علیهم اجمعین، كسی از آن اطلاعی ندارد، گر چه در برخی از روایات آمده است، اسم اعظم خدا  " الله "می باشد كه در بیش تر آیات و سوره ها آمده است.

البته وارد شده است اسم اعظم از مقوله لفظ نیست و اگر پاي الفاظ به میان آمده، اشاره به حقایق و محتواي این الفاظ است و باید معاني این الفاظ در جان آدمي نهادینه شده تا آراسته به این معاني گردد و به مرحله‏اي از كمال برسد كه دعاي او مستجاب و حتّي تصرف او در موجودات تكویني به فرمان خدا نافذ گردد.(یعنی فعال ما یشاء شود)

علامه در این باره نیز توضیح داده است:

در ميان مردم شايع شده كه اسم اعظم اسمي است لفظي از اسماي خداي تعالي كه اگر خدا را به آن بخوانند دعا مستجاب مي‏شود، و در هيچ مقصدي از تاثير باز نمي‏ماند. و چون در ميان اسماء حسناي خدا به چنين اسمي دست نيافته و در اسم جلاله (اللَّه) نيز چنين اثري نديده‏اند معتقد شده‏اند به اينكه اسم اعظم مركب از حروفي است كه هر كس آن حروف و نحوه تركيب آن را نمي‏داند، و اگر كسي به آن دست بيابد همه موجودات در برابرش خاضع گشته و به فرمانش در مي‏آيند. و به نظر اصحاب عزيمت و دعوت، اسم اعظم داراي لفظي است كه به حسب طبع دلالت بر آن مي‏كند نه به حسب وضع لغوي، چيزي كه هست تركيب حروف آن بحسب اختلاف حوايج و مطالب مختلف مي‏شود، و براي بدست آوردن آن، راه های مخصوصي است كه ابتدا حروف آن، به آن روش ها استخراج شده، سپس آن را تركيب نموده و با آن دعا مي‏كنند، و تفصيل آن محتاج به مراجعه به آن فن است.(4)

ایشان در ادامه نوشته است:

نام‏هاي خدای متعال عموماً و اسم اعظمش خصوصاً، هر چند در عالم هستي و وسایط و اسباب نزول فیض در این جهان موثر است، ولي تأثیر آن، مربوط به حقایق این اسماء است، نه الفاظي كه دلالت بر آن مي‏ كند و نه به معاني متصوره در ذهن. بلكه معناي اين تاثير اين است كه خداي تعالي كه پديد آورنده هر چيزي است، هر چيزي را به يكي از صفات كريمه‏اش كه مناسب آن چيز است و در قالب اسمي است، ايجاد مي‏كند، نه اينكه لفظ خشك و خالي اسم و يا معناي مفهوم از آن و يا حقيقت ديگري غير ذات متعالي خدا چنين تاثيري داشته باشد.(5) 

نتیجه این كه: حرف و سخن در این باره بسیار است كه اسم اعظم الهی چیست؟ آیا لفظ خاصی است یا تركیب الفاظ است و یا این كه اسم اعظم لفظ نیست و معنایی باطنی است و ...تحلیل ها متفاوت است و نیز روایات زیادی كه هر كدام تفسیری خاص به خود در تبیین اسم اعظم الهی ارائه شده است كه بیان آن از حد چند كتاب هم فراتر می رود. علاوه بر این، با توضیحات بالا، پاسخ دیگر سوالات نیز داده شد.

پی نوشت ها:

1. مجلسی محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلامیه، چاپ مكرر، ج‏27، ص 26 .

2. طباطبایی محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی محمد باقر، قم، انتشارات جامعه مدرسین، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم، ج‏6، ص 363.

3. مصطفوی حسن، ترجمه مصباح الشريعة منسوب به امام صادق سلام الله علیه، تهران، انتشارات انجمن حكمت و فلسفه ایران، سال 1360 ه ش، چاپ اول، ص 79

4. تفسیر المیزان پیشین، ج‏8، ص 464.

5، همان، ص 465.