تدوين قرآن

در صورت مثبت بودن چه فرقی میان آن قرآن و قرآن فعلی وجود داره؟
امام صادق علیه السلام: هنگامی كه قائم ـ عجل الله تعالی فرجه ـ قیام كند، كتاب خدا را در حد واقعی آن خواهد خواند و مصحفی را كه علی(ع) نوشته بود، ارائه خواهد داد؛

 آیا این حقیقته قرآن حقیقی در اختیار حضرت مهدی هستش؟ در صورت مثبت بودن چه فرقی میان آن قرآن و قرآن فعلی وجود داره؟

علی(ع) پس از اتمام گردآوری قرآن، آن را بار شتر كرد و به مسجد آورد، در حالی كه مردم پیرامون ابوبكر گرد آمده بودند. حضرت به آنان فرمود: بعد از مرگ پیامبر تاكنون به جمع آوری قرآن مشغول بودم و در این پارچه آن را فراهم كرده ام . تمام آنچه بر پیامبر نازل شده است،  جمع كرده ام. مبادا فردا بگویید از آن غافل بوده ایم!

آن گاه یكی از سران گروه به پا خاست و با دیدن آن چه علی(ع) در نوشته ها فراهم كرده بود، گفت: به آن چه آورده ای، نیازی نیست و آن چه نزد ماست، ما را كفایت می كند.

علی فرمود: دیگر هرگز آن را نخواهید دید. بر من لازم بود پس از فراهم آوردن مصحف، شما را آگاه سازم تا آن را بخوانید و روز قیامت نگویید:  شما را به یاری خود فرا نخواندم و حقم را به شما یادآور نشدم و شما را به كتاب خدا فرا نخواندم.

عمر به او گفت: آیا قرآنی كه با ماست، از آنچه تو ما را به آن فرا می خوانی، بی نیاز نمی سازد؟!

آن گاه داخل خانه خود شد و كسی مصحف را پس از آن زمان ندید.

ابوذر می گوید: وقتی عمر خلیفه شد، گفت: ای ابوالحسن! كاش قرآنی را كه نزد ابوبكر آوردی، می آوردی تا برآن گرد آییم. علی(ع) فرمود: هیهات! بدان راه نیست. من آن را تنها نزد ابوبكر آوردم تا حجت بر شما تمام شود و روز رستاخیز مگویید كه ما از این بی خبر بودیم.

در دوران عثمان، طلحه بن عبدالله به امیرمومنان عرض كرد: به یاد داری آن روزی را كه مصحف خود را بر مردم عرضه داشتی و مردم آن را نپذیرفتند؟ چه می شود امروز آن را ارائه دهی تا شاید رفع اختلاف گردد؟

حضرت فرمود: آیا این قرآنی كه امروز در دست مردم است، تمام آن قرآن است یا آن كه چیزی غیر از قرآن به آن اضافه شده است؟ طلحه گفت: البته تمام آن قرآن است. حضرت فرمود: اكنون كه چنین است، چنانچه به آن اخذ كنید و عمل نمایید، به رستگاری رسیده اید. قرآنی كه من جمع نموده ام، طبق امر رسول خدا باید به برترین مردم بعد از خودم و جانشینم كه فرزندم، حسن است تحویل دهم. او هم باید به فرزندم، حسین تحویل دهد. سپس  نزد فرزندان حسین، یكی پس از دیگری قرار گیرد تا آخرین ایشان به رسول الله برگرداند.

طبق روایات معتبر و به روایت امام صادق كه فرمود:

هنگامی كه قائم ـ عجل الله تعالی فرجه ـ قیام كند، كتاب خدا را در حد واقعی آن خواهد خواند و مصحفی را كه علی(ع) نوشته بود، ارائه خواهد داد؛ مصحف علی(ع) به عنوان سپرده امامت به فرزندش، امام حسن مجتبی(ع) رسید. به عنوان میراث امامت، از امامی به امام دیگر منتقل گشت. سرانجام در اختیار آخرین و دوازدهمین امام شیعه قرار خواهد گرفت. پس از ظهور خود، آن را به مردم ارائه خواهد نمود. وقتی ایشان قیام كند، آن مصحف به مردم آموخته می شود.

نكته ای در مورد مصحف:

دو نسخه از قرآن نزد حضرت علی بود: نسخه ای كه در زمان پیامبر به املای خود ایشان بود و الان نزد امام زمان است.

 نسخه دیگر بعد از وفات پیامبر  توسط حضرت علی نوشته شد، كه مانند قرآن فعلی ماست. اسلوب تالیف و عرضه قرآن بر مهاجرین و انصار به توصیه پیامبر بود. فرق بین دو نسخه فقط در ترتیب است.(1)

برخی از ویژگی های مصحف علی(ع)

1- به ترتیب نزول قرآن تنظیم شده است.

2- نحوه قرائت آن به همان شیوه ای كه پیامبر اكرم(ص) قرائت فرمود، ثبت شده است.

3- شأن نزول آیات و سورهها در آن بیان شده، یعنی به چه مناسبتی و در كجا و در چه ساعتی و در مورد چه فرد یا افرادی نازل شده است.

4- این مصحف مشتمل بر تأویل و تنزیل است. (2)

پي نوشت ها:

1. علي كوراني، تدوین القرآن، ناشر: موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع) ص 351.

2. سید محمد باقر حجتی، پژوهشی درباره تاریخ قرآن كریم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 390.

آیا حضرت علی(علیه السلام) قرآنی دیگری داشتند؟
قرآنی كه بر قلب پیامبر نازل شده و بر زبان ایشان جاری گشته و به گوش مردم رسیده و در قلب مؤمنان حك گردیده ، یكی بیش نیست.

 آیا غیر از قرآنی كه امروز وجود دارد، حضرت علی(علیه السلام) قرآنی دیگری داشتند؟

قرآنی كه بر قلب پیامبر نازل شده و بر زبان ایشان جاری گشته و به گوش مردم رسیده و در قلب مؤمنان حك گردیده ، یكی بیش نیست. پیامبر علاوه بر این كه قرآن بر قلبش نازل شده و خود حافظ قرآن در قلبش بود ، مؤمنان را هم به حفظ و كتابت قرآن تشویق كرد . افرادی را برای كتابت قرآن تعیین نمود . چون نزول قرآن تدریجی بود و تا آخرین روزهای عمر شریف پیامبر ادامه داشت ، امكان این كه قرآن به صورت یك كتاب جمع آوری شده بین دو جلد ارائه شود ، وجود نداشت. البته پیامبر سوره ها و آیه ها كه نازل می شد ، جایگاه آن ها را تعیین می نمود . نویسندگان به امر ایشان آیات را می نوشتند . مجموعه نوشته ها در همیانی در مسجد رسول خدا و پشت منبر ایشان نگهداری می شد.

 علی بن ابی طالب شاگرد خاص رسول خدا بود . علم رسول الله به ایشان منتقل شده بود . بر همه ناسخ و منسوخ ، مطلق و مقید ، عام و خاص  و دیگر ریزه كاری های قرآن اشراف كامل داشت. به امر رسول خدا موظف شد بعد از وفات ایشان در اولین اقدام قرآن را طبق رهنمود های پیامبر با شرح و تفسیر كامل جمع آوری كرده و در اختیار جامعه قرار دهد . این كار را كرد، ولی چون در مجموعه ای كه ایشان گرد آورده بود ، با توجه به بیانات تفسیری و ...بسیاری از حقایق روشن را می نمود و شخصیت علمی و برتر امام را روشن می ساخت ، حاكمان زمان محصول كار ایشان را نپذیرفتند . خودشان جمع آوری و تدوین قرآن را مطابق رهنمود های پیامبر به عهده گرفتند.

بنا بر این قرآن امام علی از حیث قرآنیت با قرآن موجود هیچ فرقی ندارد . تفاوت آن در بیانات تفسیری و روشنگرانه ای بود كه امام اضافه كرده بود . آن قرآن كه به همراه تفسير آيات بود  مجموعه علمی بی نظیری می باشد. در دست امامان بود و الان در دست امام زمان است.

قرآنی كه امروز در دست مسلمانان است ،  قرآن نازل شده بر رسول خداست كه در قلب مسلمانان و در نوشته های ایشان ثبت شده بود . برای در امان ماندن از تحریف و كم و زیاد ، به فاصله كوتاهی بعد از وفات رسول خدا توسط افراد آگاه و توانمندی در نظر عموم تدوین و تصویب شد . هیچ كس جرأت كم و زیاد كردن حتی حرفی در قرآن را نداشت.

ر.ك:مصحف فاطمی،عبدالله امینی،چ دوم،دلیل ما،قم،1385

قطعا در زمان خود پيامبر همه سوره ها نام و شناسه داشته اند.

قرآن داراي آيه و سوره است . سوره مجموعه اي از آيات است كه هدف و غرضي دارد و به هم پيوستگي دارند. تحدي قرآن هم به سوره، يعني همين مجموعه آيات هم راستا و غرضمند تعلق گرفته است.

طبيعي است كه اين مجموعه آيات بايد داراي نام باشند. قطعا در زمان خود پيامبر همه سوره ها نام و شناسه داشته اند. حالا يا اين نام ها را شخص پيامبر به وحي تعيين كرده يا با توجه به محتوا و فراز هاي مهم سوره از جانب مسلمانان به آن نام معروف شده است.

دكتر سيد محمد باقر حجتي از قرآن پژوهان محقق مي نويسد:

هر سوره اي از قرآن همزمان با حيات رسول خدا داراي نام و عنوان يا نام ها و عناويني بوده است. از طريق وحي معين و مشخص گرديده و پس از وفات پيامبر هم به مرور زمان از جانب عالمان و مسلمانان به سوره ها و حتي آيات قرآن با توجه به خصوصيات و محتوا و مضامين آن ها، عنوان ها و نام هايي ديگر هم اطلاق شده است.(1)

نام بسياري از سوره ها در روايات پيامبر موجود است (2)كه نشان مي دهد نام ها توسط خود ايشان بر سوره ها نهاده شده، ولي نمي توان گفت كه همه نام ها از جانب پيامبر است.

اما ترتيب فعلي سوره ها در قرآن قطعا با ترتيب نزول تفاوت دارد ،چون بسياري از سوره هاي مدني در ابتدا و بسياري از سوره هاي مكي در انتها آمده اند . حال آن كه سوره هاي مكي قبل از سوره هاي مدني نازل شده اند.

در مورد ترتيب فعلي سوره ها بحث است. غالب قرآن پژوهان آن را طبق دستور رسول خدا مي دانند. در مقابل گروه ديگري بر اين نظر هستند كه حداقل ترتيب بعضي سوره ها حاصل اجتهاد صحابه است. (3)

اما ترتيب آيه در سوره ها كاملا توقيفي و طبق دستور پيامبر است. غالب سوره ها به ترتيب و از ابتدا تا انتها نازل شده اند . بعد از تمام شدن نزول سوره اي نوبت به نزول سوره بعد رسيده است . آيات محدود معدودي هستند كه در مقاطعي نازل شده و مطابق دستور پيامبر در جاي معيني از سوره اي كه قبلا نازل شده بود، قرار داده شدند.(4)

پي نوشت ها:

1. سيد محمد باقر حجتي، تاريخ قرآن كريم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، 1377 ش، ص 98.

2. همان ، ص 102.

3.  سيد محمد باقر حجتي، همان، ص 86 - 93.

4. همان ، ص 66 ؛ جلالي نائيني، تاريخ جمع قرآن كريم، تهران، نشر نقره ، 1365 ش،ص124.

خداوندي كه قرآن را براي هدايت بشر نازل كرده، و پيامبرش كه قرآن بر او نازل شده، بهتر مي دانند كه قرآن را چگونه تنظيم كنند

اين ترتيب، ترتيبي است كه به دستور پيامبر صورت گرفته و ما در اين موارد بايد تابع محض باشيم

البته نقل شده كه مصحف امير مؤمنان بر حسب تاريخ نزول تدوين شده بود كه متاسفانه مورد بي مهري خلفا قرار گرفت البته آن مصحف در كنار آيات تفسير و شان نزول آنها نيز نوشته بود. كه چون اين مصحف فعلا در دست ما نيست. در هر حال آنچه مهم است اين كه اين ترتيب نزول به اعتقاد اكثر عالمان شيعه و سني طبق دستور پيامبر(ص) است كه تابع وحي بوده است و ترتيب نزول آيات و سوره ها هم در كتب تفسيري و روايي ثبت شده تا ناسخ از منسوخ و مطلق از مقيد شناسانده شود. 

در مورد ترتيب فعلي قرآن ، نظر مورد اتفاقي نيست ،بلكه تقريبا سه نظر در اين زمينه وجود دارد:

 

1- گروهي همان طور كه ترتيب آيات در سوره ها را توقيفي مي دانند ، ترتيب فعلي سوره هاي قران را هم توقيفي مي دانند(1) . مي گويند حضرت جبرئيل قرآن را مطابق ترتيبي كه در لوح محفوظ داشت، بر پيامبر تلاوت مي فرمود . اين تلاوت در سال آخر عمر رسول خدا دو بار تكرار شد . به دستور پيامبر كاتبان وحي آيات و سوره ها را به همان ترتيب تنظيم كردند. 

آنان بر اين باورند كه كاتبان وحي به خود اجازه نمي دادند بدون سوال از پيامبر آيه  يا سوره اي را در جايي قرار دهند . تنظيمات مطابق دستور پيامبر انجام مي شد. قرآن در زمان رسول خدا به همين گونه ترتيب داده شد ،ولي بين دو جلد واقع نشد ( چون نزول تا آخر عمر پيامبر ادامه داشت).

آنان به روايتي هم استناد مي كنند كه مطابق آن رسول خدا درود جبرئيل را به ابي بن كعب رسانده و خود را مأمور شمرده قرآن را بر او  بخواند . به تقاضاي ابي بن كعب فضيلت قرائت سوره هاي قرآن را به ترتيبي كه در مصحف فعلي موجود است يادآوري مي كند . 

2- گروه دومي ترتيب فعلي را محصول اجتهاد صحابه مي شمرند ، به دليل اين كه صحابه  قرآن هاي خود را به نظم و ترتيب ديگر نگاشته بودند، از جمله ترتيب مصحف امام علي كه مطابق ترتيب نزول بوده است.

3- گروه سوم بر اين نظرند كه مقداري از نظم موجود از رسول خدا رسيده و بقيه اش را اصحاب ترتيب داده اند . 

گر چه رأي اول به نظر ما قابل قبول تر است، ولي نمي توان از دلايل قول دوم هم چشم پوشيد و با توجه به آن نظر قطعي مشكل است. (2)

در مورد اين كه عبارت "بسم الله الرحمن الرحيم" عبارتي قرآني است ، هيچ اختلافي نيست ،زيرا اين عبارت جزيي از آيه 30 سوره نمل است  . بحث در اين است كه آيا اين عبارت در ابتداي سوره هاي قرآن جز توبه ، در وحي تكرار شده يا اين كه نويسندگان اين عبارت را در ابتداي سوره ها- جز سوره توبه- گذاشته اند؟

شيعه به اجماع و به تبعيت از امامانش، آن را در ابتداي سوره هاي قرآن- جز توبه- از وحي دانسته است كه در سوره  حمد مستقلا يك آيه شمرده شده، ولي در يقيه سوره ها جزئي از آيه اول مي باشد .

بعض اهل سنت نظر شيعه را بر گزيده اند .ابن عباس و عبد الله بن مبارك آن را در ابتداي همه سوره ها جز توبه از وحي مي دانند . شافعي هم در يكي از قول هايش بر اين نظر است.

بعض ديگر آن را در ابتداي سوره حمد از قرآن و وحي مي دانند . در بقيه سوره ها از وحي نمي دانند. شافعي در قول ديگرش  آن را فقط در ابتداي حمد از وحي مي داند . در ابتداي بقيه سور از وحي نمي داند.

گروه سوم هم فقط آن را جزيي از آيه 30 نمل شمرده اند كه توسط نويسندگان مصاحف از همان ابتدا در اوايل سوره ها جز توبه نهاده شده است. (3)

پي نوشت ها:

1. قرآن هرگز تحريف نشده است ، علامه حسن زاده آملي .

2. تاريخ قرآن كريم ، سيد محمد باقر حجتي ، ص85-92؛تاريخ جمع قرآن كريم ،سيد محمد رضا جلالي نائيني.

3. البحر المديد،ج1،ص52؛ التحرير و التنوير،ج1،ص137.

فهرست هر كتابي بر اساس آنچه در كتاب موجود است ، تنظيم مي شود. شايد سؤال شما اين باشد كه چرا قرآن بر اساس ترتيب نزول تدوين و جمع آوري و تنظيم نشده است.

ترتيب آيات در سوره ها غالبا همان ترتيب نزول است، جز تعداد محدودي آيه كه وقتي نازل شدند، رسول خدا دستور داد آن ها را در فلان جايگاه قرار دهيد.(1) از اين رو قريب به اتفاق عالمان شيعه و سني ترتيب همه آيات را طبق دستور رسول الله مي دانند. فقط بعضي از عالمان شيعه ترتيب بعضي از آيات ( تعداد بسيار محدودي) را مطابق اجتهاد صحابه مي شمارند.(2)

در مورد ترتيب سوره ها هم غالب عالمان بر اين نظرند كه اين ترتيب هم طبق دستور شخص پيامبر است (3).

قرآن به صورت مكتوب نازل نشده، بلكه آيات بر قلب پيامبر نازل شده ؛رسول خدا آن ها را بر مردم تلاوت كرده، جايگاه آيات و سوره ها را شخصا معين نموده، به همين اعتبار در خود قرآن و در كلام پيامبر از آن به عنوان "كتاب" ياد شده و سوره حمد "فاتحه الكتاب" خوانده شده است.

بنابر اين قرآن در زمان خود پيامبر اين شكل كلي را يافت. البته اين نظم و نظام در بيانات پيامبر بود، ولي تا آخر عمر پيامبر قرآن به صورت يك كتاب بين دو جلد ارائه نشد، زيرا تا اواخر عمر ايشان باب وحي باز بود . به همين جهت پيامبر به امام علي(ع) دستور داد قرآن را طبق دستورات ايشان تنظيم كند. با شرح و تفسير و بيان، ارائه نمايد كه حاصل زحمات امام قبول نشد. مدت كمي بعد، افرادي براي انجام اين كار تعيين شدند . قرآن را طبق دستور ها و رهنمود هاي پيامبر تنظيم و ارائه كردند . زمان عثمان، همين قرآن در چند نسخه تكثير شد . مصحف هاي شخصي جمع آوري و معدوم شد تا اختلاف حاصل نشود.

پس نظم موجود بنا به نظر اكثر عالمان همان نظمي است كه رسول خدا به اذن خدا تعيين كرده و نمي دانيم چرا  اين نظم بر نظم نزول ترجيح داده شده است. در اين مسائل تابع امر خدا و رسول هستيم و به دليل امر خدا و رسول آگاهي نداريم.

 

پي نوشت ها:

1جلالي نائيني، تاريخ جمع قرآن كريم،چ اول، تهران، نشر نقره ، 1365 ش، ص124؛ سيد محمد باقر حجتي ،پژوهشي در تاريخ قرآن ،چ دوازدهم ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، 1377 ش، ص66.

2. حجتي ، همان، ص69 .

3.  همان، ص87. و آيت الله حسن زاده آملي- ترجمه محمدي شاهرودي‏ ،قرآن هرگز تحريف نشده‏، قم انتشارات قيام ،ص 47

منشأ پيدايش اين سؤال در ذهن شما اين است كه قرآن كريم را همانند كتب متداول بشري دانسته ايد و همانگونه كه كتب متداول غالبا طبق ترتيب موضوعي است انتظار داريد كه قرآن كريم نيز داراي چنين ترتيبي باشد در حاليكه قرآن كريم كتاب علمي محض نيست تا نويسنده و مؤلف آن طبق ترتيب موضوعي آنرا تأليف نمايد بلكه كتاب هدايت است. كتابي كه در طول بيست و سه سال و به مناسبت هاي مختلف نازل شده تا راهنماي انسان ها در عرصه هاي مختلف زندگي باشدد و اين امر مستلزم عدم وجود ترتيب موضوعي است زيرا حوادثي كه در طول بيست و سه سال پيش آمد و زمينه ساز نزول قرآن شد ترتيب موضوعي نداشت.

بنابراين سير نزول قرآن و اهداف ويژه هدايتي و تربيتي آن، جغرافياي ويژهاي را ـ به لحاظ تنوع و پراكندگي موضوعاتِ مطرح شده ـ به هر سوره بخشيده است؛ چندان كه قاري قرآن گاهي در يك سوره با موضوعات مختلف و متنوعي روبرو مي گردد كه در نگاه اول ارتباط چنداني ميان آنها مشاهده نمي شود.

اما بايد توجه داشت كه به باور برخي از مفسران همچون علامه طباطبايي، در هر سوره نوعي وحدت تأليف و تماميت وجود دارد كه در ميان اجزاي دو سوره مختلف يافت نمي شود؛ هر سوره با هدفي مشخص سامان داده شده كه پيش از تحقق آن به پايان نمي رسد. به عنوان مثال غرضِ سوره حمد، «بيان شيوه اظهار بندگي در برابرخداوند» است؛ تمام عناصر اين سوره مانند زنجيره هايي به هم پيوسته اند كه ادب بندگي و سرسپردگي در برابر مولاي حقيقي را آشكار مي كنند و هيچ عنصرِ ناهمگوني در اين مجموعه به چشم نمي خورد. به عقيده علامه، آيات هر سوره در واقع بياني تفصيلي از غرضي كلي است كه سوره در پيِ تحقق آن است؛ لذا حتي آخرين آيه از يك سورة مفصّل را مي توان ترجماني از همان غرض اصلي دانست.(1)

همچنين بايد توجه داشت كه گرچه در اكثر موارد، ترتيب آيات، مطابق ترتيب نزول مرتب شده اما در مواردي به  دستور پيامبر (ص) و طبق مصالحي كاتبان و حافظان وحي آيه اي را بر خلاف ترتيب نزول در سوره اي ديگر قرار مي دادند.

پي نوشت ها:

1. ر.ك: اشرفي ، اميررضا، مقاله « پيوستگي آيات قرآن و نقش آن در تفسير از منظر علامه طباطبايي (ره)»، دوفصلنامه قرآن شناخت، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، پاييز و زمستان 1387 ، شماره 2، از ص 25 تا 58

 

جمع آوري قرآن همزمان با حيات پيامبر اسلام (ص) داراي دو معنا است:

 

 يكي از معاني «جمع قرآن»، حفظ كردن و بخاطر سپردن آنست كه اين عمل به طور قطع در زمان حيات رسول خدا (ص) انجام پذيرفته و افراد متعددي در زمان حيات پيامبر (ص) آيات قرآن را حفظ مي نمودند كه به حافظان قرآن (حُفّاظ القرآن) هم معروف بودند.

معناي ديگر جمع قرآن، نگارش قرآن است كه اين امر ممكن است به چند صورت باشد:

الف: تمام قرآن نوشته شده ولي آيات و سور آن نامرتب و متفرق و پراكنده باشد.

ب: تمام قرآن نوشته شده و آيات در سوره ها مرتب باشد ولي هر سوره اي در صحيفه جدا تحرير شده باشد.

ج: تمام قرآن نوشته شده و آيات و سوره ها يك جا مرتب شده باشد.

نگارش قرآن در زمان حيات پيامبر (ص) به صورت (الف) و (ب) با توجه به مدارك و اسنادي كه وجود دارد قطعي است. چنانكه در زمان حيات رسول خدا (ص) برخي افراد به كاتبان وحي مشهور بودند. اما نگارش قرآن به صورت (ج) مورد اختلاف محققان علوم قرآني قرار گرفته و برخي معتقدند كه نگارش قرآن به صورت (ج) در زمان حيات رسول خدا (ص) صورت گرفته است.

 اما مشهور محققان علوم قرآني قائلند كه نگارش قرآن به صورت (ج) در زمان حيات رسول خدا (ص) صورت نگرفته بلكه بعد از رحلت پيامبر (ص) انجام پذيرفته است.(1)

 

با پذيرش اين نظريه سؤال شما پيش مي آيد كه چرا پيامبر (ص) در زمان حيات خود اين نوع نگارش را انجام نداده اند؟!

در پاسخ به اين سوال بايد بگوييم كه در زمان حيات پيامبر (ص) هر آن انتظار نزول آيه‏اي وجود داشت و تا وقتي امكان وحي وجود دارد، جمع آوري آيات و سوره‏ها در يك مجلد كار درستي به شمار نمي‏آمد و انجام آن جز با انقضاي دوره پيامبري و تكميل وحي ميسر نبود (2) لذا پيامبر (ص) شخصا اقدام به اين كار نكرد اما مطابق برخي از روايات (3) اين وظيفه را بر عهده جانشين خود، حضرت علي (ع) قرار داد و به حضرت علي (ع) وصيت نمود كه قرآن را نگارش نمايد و حضرت علي (ع) هم قرآن را مطابق ترتيب نزول جمع آوري نمود و آنرا بر مهاجرين و انصار عرضه نمود. اما با استقبال آنها مواجعه نشد.

پي نوشت ها:

1. ر.ك: طاهري، حبيب الله، درسهايي از علوم قرآني، قم، اسوه، 1377ش،  ج‏2، ص 224 .

2. آيت الله معرفت، التمهيد في علوم القرآن ، قم، مؤسسة النشر الاسلامي‏، 1415ق،  ج‏1، ص 281 .

3. ر.ك:  قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، قم، دارالكتاب، 1367ش، ج 2، ص 451، و طبرسي، احمد بن علي‏،  الإحتجاج‏، مشهد، نشر مرتضي، 1403ق، ج 1، ص 155.

خط قرآن در ابتدا، هيچ گونه علامتي نداشت. علت آن هم عدم وجود علايم در دو خط سرياني و نبطي بود...

خط كوفي و نسخ، از آن دو جدا شده بودند، همين امر باعث بروز اختلاف قرائت در ميان مسلمانان گرديد. كلمه‌اي مثل «تَتلوا» ممكن بود به صورت‌هاي مختلف نظير «يتلوا» «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.

در صدر اسلام مسلمانان عرب با ذوق فطري خود و با اتكا به حافظه قوي، نخست آيات قرآن را، گرچه علائمي نداشتند، به طور صحيح قرائت مي‌نمودند، اما بعد از فتوحات كه قلمرو حكومت اسلامي گسترش پيدا كرد و قدرت اسلام به دو امپراطوري ايران و روم كشيده شد و بسياري از غير عرب زبانان به اسلام رو آوردند، زبان عربي در اثر اختلاط با زبان هاي ديگر خلوص و فصاحت خويش را از دست داد ، به گونه‌اي كه ديگر، ذوق فطري و خالص عربي، كه آن ها را از هر گونه حركت و اعرابي، بي‌نياز مي‌ساخت، وجود نداشت.

با توجه به نكته مذكور لازم آمد تا قرآن اعراب گذاري شود تا به صورت صحيح تلاوت شود و هنگام تلاوت، معناي آيات عوض نشود. اگر نقطه گذاري و اعراب گذاري نبود، بسياري از مسلمان ها قادر به قرائت صحيح قرآن نبودند.

اعراب گذاري قرآن براي اولين بار به «ابوالاسود دوئلي» نسبت داده ‌شد . او شاعر و تابعي مشهور است كه بيش تر از او به عنوان صحابي امام علي (ع) و واضع علم نحو نام برده‌اند.(1)

اولين كساني هم كه نقطه را در قرآن به كار بردند، يحيي بن يعمر و نصربن عاصم از شاگردان ابوالاسود دوئلي بودند.(2)

پي نوشت ها:

1. درسنامه علوم قرآني،  حسين جوان آراسته، ص 217.

2. دائره المعارف القرن العشرين، ج3 ،ص 722 به نقل از علوم قرآني ،محمد هادي معرفت، ص155. 

 

 

.نوشته اند تقسيم قرآن به سي جزء و هر جزء به چهار حزب، پس از دوران «حجاج» و به منظور تسهيل در امر تدريس و فراگيري قرآن انجام گرفت.(1)

 زركشي در اين باره مي گويد: «مشهور است كه تقسيم قرآن به سي جزء، مانند تقسيم هر حزب به ربع ها از طريق مدارس علمي و بعضي جاهاي ديگر بوده است.»(2)

 البته در برخي از متون آمده كه در زمان پيامبر نيز سابقه داشته كه افراد قرآن را چند جزء مي كردند و بنا به نقلي مصحف علي(ع)داراي هفت جزء بوده است(3).

از مالك نقل كرده اند: مصحفي از جدش ارائه نمود كه هم زمان با مصحف عثمان نوشته شده بود و در آن نشانه هايي وجود داشت. از امام صادق(ع) نيز نقل شده كه مصحفي داشته اند كه به چهارده جزء تقسيم شده بود; ولي آن نوع تقسيم بندي با آن چه امروز داريم تفاوت دارد.(4) عده اي نيز معتقدند: قرآن به دستور مأمون عباسي به اعشار، اخماس، جزء و حزب تقسيم شد.(5)

 اين تقسيم بندي به سي جزء و هر جزء به دو يا چهار حزب توسط خود مسلمانان براي آسان شدن تلاوت و حفظ قرآن و ختم آن به خصوص در ماه رمضان صورت گرفته است. به دستور رسول خدا يا امامان معصوم نبوده است.

پي نوشت ها:

1. صبحي صالح، پژوهشي درباره قرآن كريم و وحي، ترجمه محمدمجتهد شبستري، ص 149 ـ 154.

2. زركشي، البرهان في علوم القرآن، ج 1، ص 249.

3. محسن اسماعيلي، كليات علوم قرآن، ص 60.

4. همان.

 5. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 364.

صفحه‌ها