کفرگویی

علماي اسلام در تعريف كافر گفته اند: كسي كه يكي از ضروريات دين اسلام را انكار كند و به آن عقيده نداشته باشد،كافر است. بنا بر اين كسي كه كفر مي گويد...

پرسش: &

1-كسي كه كفر ميگويد و اعتنائي هم ندارد ،خداوند چه عاقبتي برايش در نظر مي گيرد؟ 2-اگر مثلا قصد انجام كاري را داشته باشيم و عطسه بزنم ، حكم اين عطسه چيست؟ آيا بايد در كاري كه مي خواهم انجام دهم صبر كنم يا اينكه نه؟ )

علماي اسلام در تعريف كافر گفته اند: كسي كه يكي از ضروريات دين اسلام را انكار كند و به آن عقيده نداشته باشد،كافر است. بنا بر اين كسي كه كفر مي گويد، اگر در باطن و عقيده هم كافر باشد، چنين فردي كافر حقيقي است ،ولي كسي كه در قلب و در باطنش ايمان و اعتقاد به خدا و ضروريات اسلام دارد، ولي به عللي مثل از دست دادن عزيزي از كوره در مي رود و به همه چيز ناسزا مي گويد و به قول شما اعتنايي هم ندارد كه چه بر زبان مي آورد، حكم كافر حقيقي را ندارد،يعني مرتد و نجس نيست اما كفرگويي او گناه است، زيرا ما وظيفه داريم جلو زبان مان را بگيريم و آن را كنترل كنيم. در مواقع مصيبت و امثال آن صبر پيشه كنيم. آيه شريفه قرآن  مي فرمايد: «ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد؛ (1)آدمي  هيچ سخني نمي گويد مگر اينكه نزد او مراقبي حاضر است.
اين آيه شريفه و آيات ديگر و روايات در زمينه حفظ زبان همگي دلالت مي كنند كه انسان آزاد نيست كه هر چه خواست،بر زبان جاري كند، بلكه بايد اول آن را بسنجد و فكر كند، بعد اگر لازم بود، سخن بگويد.
گفرگويي اگر از روي عقيده به كفر نباشد، انسان را كافر نمي كند ،ولي گناه كفر گفتن را دارد و بايد توبه كند.
اگر توبه نكند، بداند كه هم عذاب و گرفتاري و خواري دنيا دارد و هم عذاب اخروي. تجربه نشان داده كساني كه به اين خوي بد و زشت عادت كرده اند، در آخر عمر با فلاكت و بدبختي از دنيا رفته اند.
اينكه معروف است هنگام انجام كاري اگر عطسه كردي صبر كن، از خرافات است . هيچ دليلي از روايات اهل بيت عليهم السلام و دليل عقلي بر اين مطلب دلالت ندارد . گاهي اوقات كسي كه عطسه و صبر كرده، بهتر نتيجه گرفته، ولي اين ها اتفاقي است و كليت ندارد. چه بسا كساني بعد از عطسه بلافاصله كارشان را انجام داده و نتيجه خوبي هم گرفته اند.
در باب عطسه كردن رواياتي از امامان معصوم عليهم السلام داريم كه دو نمونه از آن را مي آوريم:
امام صادق عليه السلام فرمود: من سمع عطسه فحمد الله عز و جل و صلي علي النبي و اهل بيته لم يشتك عينيه و لا ضرسه ثم قال ان سمعتها فقلها و ان كان بينك و بينه البحر؛ (2)
هر كه عطسه اي بشنود و خدا را حمد گويد و بر محمد و آل او درود فرستد ،هرگز از چشم و دندان رنج نبيند. اگر بين تو و بين عطسه كننده دريايي فاصله باشد و عطسه را شنيدي، اين دعا را بگو.
حديث ديگر در باره دعا كردن براي عطسه كننده است: « كان ابو جعفر اذا عطس فقيل له يرحمك الله قال يغفر الله لكم و يرحمكم و اذا عطس عنده انسان قال يرحمك عز و جل ؛(3)
امام باقر عليه السلام هر گاه عطسه مي كرد و به ايشان گفته مي شد:يرحمك الله ، در جواب مي فرمود: يغفرالله لكم و يرحمكم. هر گاه انساني نزد ايشان عطسه مي كرد مي فرمود: يرحمك الله.
از اين احاديث و احاديث ديگر از اين قبيل در باب عطسه فهميده مي شود كه عطسه كردن بك امر طبيعي است. هنگام شنيدن آن  دعا كردن براي عطسه كننده و ذكر خدا كردن مستحب است. دلالت بر صبر كردن در انجام كاري نمي كند . اين از جمله اموري است كه بر سر زبان ها افتاده و مردم ساخته اند، مثل نحس بودن عدد سيزده.
آيت الله مكارم شيرازي در اين باره مي فرمايند: مطالبي كه بين مردم در مورد عطسه شايع است، مثل صبر كردن در وقت عطسه و يا فرق گذاردن بين يك و دو عطسه و يا خبر دادن از آينده و... افسانه است و درست نيست. بايد مسلمان آگاه و دانا از افسانه ها بپرهيزد. علاوه بر آن كه روح اسلام و ساير اديان با اين گونه مطالب سازش ندارد تا آن جا كه دستور مي دهد هنگامي كه تصميم بركاري گرفتي، اگر فال بد زدند، اعتنا نكنيد. بر خدا توكل نموده و به دنبال هدف برويد.(4)

پي نوشت ها :
1. ق (50)آيه 18.
2. مرحوم كليني، اصول كافي، ج2، ص 656، باب العطاس و التسميت
3. همان ج2، ص 655.
4. آيت الله مكارم، پرسش ها و پاسخ ها، ج 4، ص 162.