قرآن

شأن نزول آيه مربوطه چيست؟
خداوند متعال در يكي از آيات سوره بقره مي فرمايد:« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ ...

كلمه« راعنا» به چه معني است و شأن نزول آيه مربوطه چيست؟

خداوند متعال در يكي از آيات سوره بقره مي فرمايد:« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ» (1)« اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، نگوييد: «راعنا»، و بگوييد: «انظرنا»، و [اين توصيه را] بشنويد و [گر نه‏] كافران را عذابي دردناك است.»

درباره شأن نزول اين آيه «ابن عباس» مفسر معروف نقل مي‏كند: مسلمانان صدر اسلام هنگامي كه پيامبر (ص) مشغول سخن گفتن بود و بيان آيات و احكام الهي مي‏كرد گاهي از او مي‏خواستند كمي با تأني سخن بگويد تا بتوانند مطالب را خوب درك كنند، و سؤالات و خواسته‏هاي خود را نيز مطرح نمايند، براي اين درخواست جمله «راعنا» كه از ماده «الرعي» به معناي مهلت دادن است به كار مي‏بردند.

ولي يهود همين كلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه» كه به معناي كودني و حماقت است استعمال مي‏كردند در صورت اول مفهومش اين است « به ما مهلت بده» ولي در صورت دوم اين است كه «ما را أحمق و نادان بدان»

در اينجا براي يهود دستاويزي پيدا شده بود كه با استفاده از همان جمله‏اي كه مسلمانان مي‏گفتند، پيامبر يا مسلمانان را استهزاء كنند.

آيه فوق نازل شد و براي جلوگيري از اين سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جاي جمله «راعنا»، جمله «انظرنا» را به كار برند كه همان مفهوم را مي‏رساند، و دستاويزي براي دشمن لجوج نيست.

البته بعضي ديگر از مفسران گفته‏اند كه جمله «راعنا» در لغت يهود يك نوع دشنام بود و مفهومش اين بود «بشنو كه هرگز نشنوي» اين جمله را تكرار مي‏كردند و مي‏خنديدند!.

بعضي از مفسران نيز نقل كرده‏اند كه يهود به جاي «راعنا»، «راعينا» مي‏گفتند كه معنايش «چوپان ما» است، و پيامبر اسلام (ص) را مخاطب قرار مي‏دادند و از اين راه استهزا مي‏كردند.(2)

اما نكته اي كه درباره اينگونه دستورات و توصيه هاي خداوند متعال در قرآن كريم لازم به ذكر است اين است كه گرچه خصوص مورد  مذكور در قرآن ممكن است براي در عصر امروزي كاربرد نداشته باشد اما مشابه آن مسئله امكان وقوع براي  همه مسلمانان دارد و قرآن كريم در صدد بيان حكم همان مورد خاص نيست بلكه آن مورد خاص را به عنوان نمونه بيان مي كند تا مسلمانها در امور مشابه با توجه به قاعده كلي و عمومي كه از خصوص آن مورد استفاده مي كنند رفتار نمايند.

بنابراين ممكن است مسلمانان در گفتار خود از عباراتي استفاده كنند كه مورد سوء استفاده دشمن قرار بگيرد و قاعده كلي كه از اين آيه به خوبي استفاده مي‏شود اين است كه مسلمانان بايد در برنامه‏هاي خود مراقب باشند كه هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتي از يك جمله كوتاه كه ممكن است سوژه‏اي براي سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جويند، قرآن با صراحت براي جلوگيري از سوء استفاده مخالفان به مؤمنان توصيه مي‏كند كه حتي از گفتن يك كلمه مشترك كه ممكن است دشمن از آن معناي ديگري قصد كند و به تضعيف روحيه مؤمنان بپردازد پرهيز كنند.(3)

پي نوشت ها:

1. بقره(2) آيه 104.

2. آيت الله مكارم شيرازي ، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ، 1374ش، ج‏1، ص 383.

3.  همان، ص 385.

مراد چه كسي است؟
«بعضي از مردم جان خود را برای خشنودي خدا مي‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».

قرآن كريم مي فرمايد: در ميان مردم كساني هستند كه جان خود را در راه خوشنودي خداوند عرضه مي دارند مراد چه كسي است؟

آیه مورد نظر به شرح زیر است:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»؛ (1) بعضي از مردم جان خود را برای خشنودي خدا مي‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».

در مورد شأن نزول این آیه چندین نظر وجود دارد.

بسیاری از مفسران عامه گفته اند این آیه در شأن هر كسی است كه در جهاد یا اقدام برای رضای خدا شركت كند و جان خود را در این راه عرضه كند. (2)

البته ما هم قبوال داریم كه آیه های قرآن اگر هم شأن نزول داشته باشد، شأن نزول، آیه را خاص نمی كند. پس این كه این مفسران آیه را در مورد هر كسی بدانند كه در راه خدا جانفشانی می كند، منكر شأن نزول داشتن نیست.

گروه دیگری این آیه را در شأن صهیب رومی و بعض دیگر دانسته اند كه با دادن مال، جان خود را از قریش خریدند و به مدینه هجرت كردند. (3)

این نظر هم حداقل از آن جهت درست نیست كه در آن "شراء" به معنای خریدن است؛ یعنی كسی كه جان خود را به قیمت اموالش می خرد؛ در حالی كه ظهور آیه این است كه منظور از "شراء" در این جا فروختن است؛ یعنی جان خود را به قیمت رضای خدا می فروشد و جان را می دهد تا رضای خدا را به دست آورد. 

همه عالمان شیعه و بسیاری از عالمان اهل سنت، شأن نزول آیه را جانفشانی امام علی (ع) در لیلة المبیت و شب هجرت پیامبر دانسته اند كه حضرت جان خود را در معرض هلاك قرار داد تا رضای خدا را به دست آورد. (4)

این نظر كه روایات معتبری بر آن وجود دارد، معتبرترین نظر بوده و با قرائن آیه هم سازگار است؛ ولی متأسفانه بغض با امام علی، نه تنها افراد را به كتمان این حقیقت واداشته، بلكه بالاتر از آن خواسته اند با زبان بی زبانی این آیه را در شأن قاتل امام علی بشمارند.

ابن قتیبه در كتاب "السیاسة" می نویسد: ابن ملجم وقتی برای كشتن امام علی قبل از اذان صبح وارد مسجد شد، مكرر عبارت "و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله" را تلاوت می كرد؛ به گونه ای كه امام علی گمان كرد بقیه آیه را فراموش كرده است. از این رو، بقیه آیه را به یاد او آورد. (5)

و ابن ابی الحدید می نویسد كه معاویه از سمرة ابن جندب خواست تا با جعل حدیث این آیه را در شأن ابن ملجم، و آیه "ومن الناس من يعجبك قوله في الحياة الدنيا ويشهد الله علي ما في قلبه وهو الد الخصام" را در شأن امام علی معرفی كند و سمرة با گرفتن چهارصد هزار درهم، این خدمت را برای او انجام داد. (6)

 

پی نوشت ها:

1. بقره (2)، آیه 207.

2. ابو حیان اندلسی، البحر المحيط في التفسير، ج ‏2، ص 334، بیروت، دار الفكر، 1420 ق. 

3. واحدی، اسباب النزول، ص 67، اول، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1412 ق.

4. حاكم حسكانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 123 به بعد، وزارت ارشاد، اول، تهران، 1411 ق.  

5. ماردینی، الجوهر النقی، ج 8 ، ص 59.

6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 73، قم، اسماعیلیان.

شان نزول آیه تطهیر چگونه بود؟
در مورد ترتیب نزول آیات و سوره ها كتاب هایی نوشته شده، ولی با توجه به نقل های مختلفی كه هست جای بحث دارد و در بسیاری از آیات هم ترتیب نزول تاثیر معنایی و ...

شان نزول آیه تطهیر چگونه بود؟

در مورد ترتیب نزول آیات و سوره ها كتاب هایی نوشته شده، ولی با توجه به نقل های مختلفی كه هست جای بحث دارد و در بسیاری از آیات هم ترتیب نزول تاثیر معنایی و محتوایی ندارد. برای تحقیق می توانید به كتاب های علوم قرآنی از جمله:

سید محمد باقر حجتی، پژوهشی در تاریخ قرآن كریم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.

محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران، امیر كبیر، 1369.

سید محمد رضا جلالی، تاریج جمع قرآن كریم، تهران، نشر نقره، 1365.

و ... مراجعه كنید.

در مورد آیه تطهیر و آیات قبل و بعد دو نظر هست:

نظر عالمان شیعه كه نزول آیه تطهیر را جداگانه می دانند و برای اثبات نظر خود به روایات فراوان استناد می كنند و قرار گرفتن آن در زمره آیات فعلی را به دستور پیامبر یا به اجتهاد جمع آورندگان قرآن می دانند.

نظر عالمان سنی كه این آیه را هم از حیث نزول در زمره آیات مربوط به همسران می دانند و دلیل محكمی ندارند و فقط به وجود آنان در كنار هم در قرآن استناد می كنند.

در این مورد هم در تفاسیر ذیل آیه مربوط بحث شده است.

شان نزول آیه الكرسی چيست؟
قرآن كتاب هدایت به معارف حق در باب خدا شناسی و معاد شناسی و بیان اخلاق متعالی انسانی است و در ضمن برای اداره صحیح زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، احكام حیاتبخش..

شان نزول آیه الكرسی چيست؟

قرآن كتاب هدایت به معارف حق در باب خدا شناسی و معاد شناسی و بیان اخلاق متعالی انسانی است و در ضمن برای اداره صحیح زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، احكام حیاتبخش ارائه كرده است. خداوند هدایتش را با مبعوث كردن پیامبر به تدریج نازل كرده و برای نزول این هدایت، دنبال شأن نزول و اتفاق خاص نبوده است و به همین جهت غالب آیات و سوره ها شأن نزول ندارند و فقط معدودی از آیات احكام یا تاریخ در مناسبت های خاص یا برای بیان حكم واقعه خاص نازل شده اند و شأن نزول دارند.

آیت الكرسی از جمله آیات معارفی قرآن است كه ناظر به واقعه یا بیان حكم موضوعی خاص نیست تا شأن نزول خاصی داشته باشد. بلكه بیان گر معارف بلندی است كه خداوند با وحی به بشر القا كرده است.

تنها مختص مسخره كنندگان ثروتمند است يا شامل حال هر مسخره کننده ای است؟
واي بر هر عيبجوي مسخره كننده‏اي همان كس كه مال را جمع آوري و شماره كرده گمان مي‏كند كه اموالش سبب جاودانگي او است.

در سوره همزه خداوند افراد مسخره كننده را تهديد مي كند، آيا اين تهديد تنها مختص مسخره كنندگان ثروت مند است يا شامل حال هر مسخره كننده اي مي شود؟

«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» (1)؛ واي بر هر عيبجوي مسخره كننده‏اي همان كس كه مال را جمع آوري و شماره كرده گمان مي‏كند كه اموالش سبب جاودانگي او است.

خداوند متعال در اين سوره ابتدا هر كسي را كه عيب جويي و مسخره كند را تهديد مي كند كه شامل تمام عيبجويان و مسخره كنند گان اعم از ثروتمند و فقير مي شود. در آيه بعدي خداوند در واقع ريشه و علت اصلي اين صفت زشت را بيان مي كند كه غالبا عيب جويان و مسخره كنندگان كساني هستند كه مال اندوزي كرده و بخاطر ثروتشان كه آنها را مغرور كرده اين كار را مي كنند. ولي عيب جويي را منحصر در افراد ثروتمند نكرده است. در تفسير الميزان چنين آمده: «جمله" الَّذِي جَمَعَ ..." به منزله تعليل است براي جمله" وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ"، و مي‏فهماند علت اينكه ويل را نثار هر همزه و لمزه كرديم اين است كه او مال دنيا را جمع مي‏كند و مي‏شمارد.(2)

در تفسير نمونه هم اين مطلب آمده است كه: «سپس به سرچشمه اين عمل زشت(عيبجويي و استهزاء) كه غالبا از كبر و غرور ناشي از ثروت مايه مي‏گيرد پرداخته، مي‏افزايد:(الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ) آن قدر به مال و ثروت علاقه دارد كه پيوسته آنها را مي‏شمرد، و از برق درهم و دينار، و پولهاي ديگر، لذت مي‏برد و شادي مي‏كند. و طبيعي است كه چنين انسان گمراه و ابلهي مؤمنان فقير را پيوسته به باد سخريه بگيرد.(3)

علاوه بر اينكه كه شان نزول اين آيات درباره افرادي بوده كه ثروتمند بوده و بخاطر ثروتشان، فقيران را مسخره و عيبجويي مي كردند. بنابراين علت وصف كردن عيب جويان و مسخره كنند گان به مال اندوزان و ثروتمندان، هم به خاطر شان نزول آيات و هم به خاطر اينكه غالب عيبجويان بخاطر ثروتشان و موقعيت اجتماعيشان، دست به چنين كاري مي زنند، مي باشد. از اينرو اين عمل منحصر در آنها نيست بلكه فقيران و مستمندان هم عيب جويي و مسخره مي كنند و تهديد در اين آيه شامل آنها نيز مي شود.

پي نوشت ها:

1. همزه(104)آيات 1-3.

2. طباطبايي، محمد حسين، الميزان(ترجمه)، انتشارات جامعه مدرسين، ج‏20، ص 617.

3. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، انتشارات اسلاميه، ج‏27، ص 312.

برگزيده شدن ايشان به مقام رسالت قبل از خلق عالم در قرآن نيز بيان گردید
خير، اين مطلب در روايات است و روايات هم در صورت داشتن سند صحيح و نداشتن تعارض با قرآن و اصول قرآني و عقلي، معتبر و حجت هستند.

خلقت پيامبرصلوات اله عليه ،وبرگزيده شدن ايشان به مقام رسالت قبل از خلق عالم در قرآن نيز بيان گرديده است؟

خير، اين مطلب در روايات است و روايات هم در صورت داشتن سند صحيح و نداشتن تعارض با قرآن و اصول قرآني و عقلي، معتبر و حجت هستند.

شان نزول آیات و سور یعنی چه ؟
شأن یعنی منزلت ، حقیقت ، واقع ،آنچه هست. هرگاه به مناسبت جریانی در باره شخص یا حادثه ای خواه در گذشته یا حال یا آینده و یا درباره وجوب احكام آیه یا آیاتی ...

شان نزول آیات و سور یعنی چه ؟

شأن یعنی  منزلت ، حقیقت ، واقع ،آنچه هست. هرگاه به مناسبت جریانی در باره شخص یا حادثه ای خواه در گذشته یا حال یا آینده و یا درباره وجوب احكام آیه یا آیاتی نازل شود ، همه این موارد را شان نزول آن آیات می گویند ،مثلا مي گويند فلان آیه در باره عصمت پیامبران یا عصمت فرشتگان یا حضرت ابراهیم یا نوح یا آدم عليهم السلام  نازل شده است . تمامی این ها را شان نزول مي نامند.  (1)

پی نوشت:

1. آیة الله معرفت ،علوم قرآن، ص 87 ؛

 معارف و معاریف، ج 6،ص 428.

یعنی هر آیه چه زمانی نازل شده است؟
گرچه برخي از آيات قرآن كريم در پی حادثه و یا واقعه ای كه رخ داده و یا پرسشی كه مطرح شده نازل شده اند. اما برخي ديگر از آيات بدون این كه رویدادی رخ داده و ...

چرا كتابی برای لحظه لحظه ی نزول قرآن وجود ندارد؟ یعنی هر آیه چه زمانی نازل شده است؟ و پیامبر(ص) چگونه آن را دریافت نموده اند؟

گرچه برخي از آيات قرآن كريم در پی حادثه و یا واقعه ای كه رخ داده و یا پرسشی كه مطرح شده نازل شده اند. اما برخي ديگر از آيات بدون این كه رویدادی رخ داده و پرسشی مطرح شده باشد نازل شده اند مانند آيات متعددي كه اشاره به مسائل معرفتي همچون توحيد و معاد و ... دارند و لذا اينكه ما انتظار داشته باشيم كتابي براي بيان لحظه لحظه نزول قرآن و زمان نزول آن وجود داشته باشد انتظاري نا ممكن است.

درباره آياتي هم كه داراي شأن نزول هستند و در پی حادثه و یا واقعه ای كه رخ داده و یا پرسشی كه مطرح شده نازل شده اند كتابهايي مانند اسباب النزول واحدي تأليف شده اند. اما نكته اي كه لازم به ذكر است اين است كه پس از رحلت حضرت رسول اكرم (ص) ، یاران و اصحاب آن حضرت به جمع آوری دست نوشته هاي آيات قرآن اقدام كردند.

جهت انجام این امر، امیرالمؤمنین علی(ع) نخستین پیرو رسول خدا (ص) كه از همه یاران آگاه تر به مواقع تنزیل و تاویل قرآن بود، پیش از همه به این كار اقدام كرد و آیات قرآن را با ویژگی های خاصی در سه روز و به نقلی در شش ماه در یك جا در كنار هم قرار داد و به مردم عرضه كرد لكن به دلایلی مورد استقبال و پذیرش دستگاه رسمی خلافت واقع نشد. آنرا به خانه بر گرداند و بنا بر روایتی فرمود: از این پس هرگز آن را نخواهید دید. آن مصحف پس از امام(ع) نزد فرزندان و امامان معصوم(ع) باقی ماند.

علاوه بر روايات شيعه در برخي از كتب اهل سنت نيز بر وجود چنين مصحفي تصريح شده و درباره آن رواياتي نقل شده و از جمله علماي اهل سنت كه اين مطلب را در كتابهاي خود نقل كرده اند به ابن نديم در الفهرست (1) و سيوطي در الاتقان (2) و هندي در كنزالعمال (3) و ذهبي در سير اعلام النبلاء(4) مي توان اشاره نمود.

قرآني كه حضرت علي (ع) جمع آوري نمودند با قرآن موجود كه در دست مسلمانان است، از نظر تعداد آيات و سوره ها و نام هاي آن هيچ تفاوتي نداشت. اما مشتمل بر ويژگي هاي منحصر به فردي بود كه به آنها اشاره مي شود:

1. ترتیب دقیق آیات و سور، طبق نزول آن ها رعایت شده بود (5) یعنی در این مصحف وره هاي مكی پیش از مدنی آمده و مراحل و سیر تاریخی نزول آیات روشن بود بدین وسیله سیر تشریع و احكام، مخصوصا مساله ناسخ و منسوخ در قرآن به خوبی به دست می آمد.

2. قرائت مصحف حضرت دقیقاً مطابق با قرائت پیامبر(ص) كه اصیل ترین قرائت بود، ثبت شده بود و هرگز برای اختلاف قرائت در آن راهی نبود بدین ترتیب راه برای فهم محتوا و به دست آوردن تفسیر صحیح آیه هموار بود این امر اهمیت به سزایی داشت، زیرا چه بسا اختلاف قرائت موجب گمراهی مفسر می شود كه در آن مصحف هرگونه موجبات گمراهی وجود نداشت.

3. این مصحف مشتمل بر تنزیل و تأویل بود یعنی موارد نزول و مناسبت هایی را كه موجب نزول آیات و سوره ها بود، در حاشیه مصحف توضیح می داد. این حواشی بهترین وسیله برای فهم معانی قرآن و رفع بسیاری از مبهمات بود و علاوه بر ذكر سبب نزول در حواشی، تاویلاتی نیز وجود داشت این تاویلات برداشت های كلی و جامع از موارد خاص آیات بود كه در فهم آیه ها بسیار مؤثر بود.(6)

بنابراين حضرت علي (ع) چنين عمل عظيمي را انجام داده بود اما مورد پذيرش دستگاه خلافت قرار نگرفت. مساله ديگر ان كه علاوه بر مصحف امير المومنين، در طول تاريخ بسياري از روايات و كتب شيعه را از بين بردند و ما را از آنها درياي معارف محروم ساختند.

پي نوشت ها:

1. ابن نديم، الفهرست، بيروت، دارالمعرفه، 1417 ق، ص 45.

2. سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، بيروت، دارالفكر، 1416 هـ ق، ج1، ص 161.

3. المتقي الهندي، كنز العمال، بيروت، مؤسسه الرساله، 1409 هـ ق، ج 13،ص 151.

4. ذهبي، سير اعلام النبلاء، بيروت، موسسه الرساله، 1413 هـ ق، ج 14، ص 22.

5. سيوطي، الاتقان في علوم القرآن ، بيروت، دارالفكر، 1416 هـ ق، ج 1، ص 171.

6. براي مطالعه تفصيلي درباره اين مسئله مراجعه شود به كتاب «التمهيد في علوم القرآن»، تأليف آيت الله معرفت، مؤسسه فرهنگي التمهيد، جلد اول ، از ص 292 تا صفحه 299 و يا ترجمه اين كتاب با عنوان «آموزش علوم قرآن» مركز چاپ و نشر تبليغات اسلامي، جلد اول، درس سي و هفتم.

چرا پيغمبر بعد از نزول سوره هود فرمودند تمام موهايم سفيد شد؟
در این مورد روایات زیر وجود دارد: ...

چرا پيغمبر بعد از نزول سوره هود فرمودند تمام موهايم سفيد شد؟

در این مورد روایات زیر  وجود دارد:

«قیل يا رسول الله لقد أسرع إليك الشيب ؟ قال: شيبتني سورة هود والواقعة والمرسلات وعم يتساءلون وإذا الشمس كورت؛ (1) به رسول خدا عرض شد: چه زود پیر شدی؟

حضرت فرمود: سوره هود ، واقعه، مرسلات، عم یتسائلون و اذا الشمس كورت مرا پیر كردند».

«شيبتني سورة هود وأخواتها : الواقعة ، والقارعة ، والحاقة ، إذا الشمس كورت و  سأل سائل؛ (2)سوره های هود، واقعه، قارعه ، الحاقه،اذا الشمس كورت و سئل سائل مرا پیر كردند».

«شيبتني هود وأخواتها ، وما فعل بالأمم قبلي؛ (3)سوره هود و اخواتش و رفتاری كه با امت های (سركش و طاغی) قبل شد، مرا پیر كرد».

«شيبتني هود وأخواتها : ذكر يوم القيامة ، وقصص الأمم؛ (4)سوره هود و اخواتش و یاد قیامت و قصه (تلخ) امت های قبل مرا پیر كرد».

 «شيبتني هود وأخواتها الحاقة والواقعة وعم يتساءلون وهل أتاك حديث الغاشية؛ (5) سوره هود، الحاقه ف الواقعه ، عمّ  و هل اتاك حدیث الغاشیه مرا پیر كرد».

بسیاری از مفسران گفته اند رسول خدا این كلام را فرمود. زیرا در سوره هود آمده:

«فاستقم كما امرت و من تاب معك؛ (6) و به بعضی از علما نسبت داده شده كه در خواب رسول خدا را دید و از ایشان پرسید: منظور شما از "مرا سوره هود پیر كرد" ، چه بوده است؟ آیا به خاطر این بوده كه در این سوره قصص انبیای قبل و هلاك امت ها آمده است؟

حضرت فرمود: نه، بلكه به خاطر این آیه : "فاستقم كما امرت" است». (6)

علامه طباطبایی می نویسد:

این كه در این آیه خطاب متوجه شخص پیامبر شده، علاوه بر این كه تشریف و رعایت احترام او هست، شدت و سنگینی بار او را هم می رساند و او را با هول خطاب و ترس مكالمه با مقام متعالی حق هم روبرو می كند و سنگینی این خطاب برای آن حضرت با سنگینی ای كه به بقیه امت متوجه می شود ، برابری می نماید و به همین جهت مفسران كلام پیامبر را كه فرمود این سوره مرا پیر كرد، به خاطر وجود این آیه گرفته اند. (7)

ایشان در بحث روایتی، روایتی را از درالمنثور نقل می كند كه وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا خطاب به مسلمانان فرمود:

شمروا شمروا = آستین ها را بالا بزنید، آستین ها را بالا بزنید

و بعد از آن ، خندان دیده نشد. (8)

صاحب ریاض السالكین هم گوید كه این آیه با امر به استقامت، جمیع انواع تكلیف را در بر می گیرد. (9)

امام به نقل از استادش (هم چنین بعض دیگر از عرفا) مطرح می كند كه صرف امر به استقامت سبب پیری زودرس پیامبر نشده، زیرا امر به استقامت در سوره شوری هم آمده (10) ولی آنچه سبب این پیری گشت، این بود كه ایشان به استقامت امت هم مأمور شد (و من تاب معك) و وظیفه استقامت امت وقتی به دوش ایشان واقع شد، او را پیر كرد.

البته همان گونه كه ملاحظه شد این كه آیه "فاستقم ..." یا ذیل آن (و من تاب معك) سبب پیری زودرس ایشان شده باشد، استنباط است و روایتی مبنی بر آن نداریم. اما در روایات سوره هود و سوره های دیگری كه "اخوات آن" خوانده شده اند، سبب پیری زودرس معرفی گشته اند و در آن سوره ها آیه "فاستقم.." و یا شبیه به آن نیست. بلكه قدر مشترك آنها انعكاس حالات قیامت و هول های آن می باشد و بنا بر آن روایات، این تهدیدهای كمر شكن در روح مبارك آن حضرت تاثیر شدید گذارده و ایشان را پیر كرده است. (11)

پی نوشت ها:

1. متقی هندی، كنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، 1409 ق،  ج 2 ، ص 313.

2. سیوطی، الجامع الصغیر ، بیروت، دار الفكر، 1401 ق، ج 2، ص 82.

3. همان.

4. همان.

5. متقی هندی ، همان.

6. اردبیلی، زبده البیان، تهران ، مرتضویه ،ص 168. 

7. طباطبایی، المیزان، قم ، انتشارات اسلامی، ج 11، ص 50.

8. همان، ص 66.

9. سید علی خان ، ریاض السالكین ، قم ، انتشارات اسلامی ، 1415 ق ، ج 3 ، ص 310.

10 شوری (42) آیه 15.

11. مكارم شیرازی ، الامثل ،ج 19 ، ص 286. طباطبایی ، همان ، ج 11 ف ص 66.

( مانند سوره فاتحه كه دو بار نازل شده )
در مورد بعضی سوره ها و آیه ها ادعای نزول دو بار شده است، از جمله: ...

تكرار نزول آیه بر قلب پیامبر مانند آیه ابلاغ شرح آیا در نزول قرآن سابقه تكرار نزول و تنزیل یك آیه وجود داشته است( مانند سوره فاتحه كه دو بار نازل شده )؟

در مورد بعضی سوره ها و آیه ها ادعای نزول دو بار شده است، از جمله:

1. مشهور است كه سوره حمد دو بار نازل شده است. در غالب تفاسیر به این دو بار نازل شدن اشاره شده است.

2. سوره كوثر. (1)

3. توبه آیه 113: «ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا أُولي‏ قُرْبي‏ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحيمِ». (2)

4. آل عمران آیه 64: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلي‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ و ...». (3)

5. اسراء آیه 85: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلا». (4)

ولی هیچ كدام این موارد، دلیل قطعی بر دو بار نزول ندارند. آیت الله خویی در مورد دو بار نازل شدن سوره حمد كه مشهورترین مورد است، می نویسد:

«و هذا القول محتمل في نفسه و إن لم يثبت بدليل؛ دو بار نازل شدن این سوره، گرچه به خودی خود ممكن است، ولی با دلیل ثابت نشده است». (5)

 

پی نوشت ها:

1. مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، اول، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1374 ش، ج 27، ص 368.

2. همان ، ج 8، ص 158.

3. ابن كثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، اول، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1419 ق، ج 2، ص 48.

4. آلوسی بغدادی، روح المعاني، اول، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1415 ق، ج ‏8، ص 145.

5. خویی، ابوالقاسم، البیان، ص 421.

صفحه‌ها