مصیبت

همه انسان ها به فطرت خود دنبال خداي زيبا و زيبا پسندهستند

 همه انسان ها به فطرت خود دنبال خداي زيبا و زيبا پسند، خداي رؤوف و مهربان و با گذشت و پوشاننده عيب بندگان، خداي هدايتگر به خوبيها و باز دارنده از زشتي ها و...، هستند و خدايي كه به كوچكترين بهانه بر بندگان خشم بگيرد و پيامبرش را با شمشير براي واداشتن آنها به پذيرش وي بفرستد و به پيامبرش دستور دهد كه گروندگان به اديان ديگر را بدون اين كه دعوت كرده باشد و بدون اينكه از آنان ستم و هجومي صورت گرفته باشد، بكشد و برايشان حرمتي قائل نباشد و...، چنين خدايي سزاوار پرستش نيست.

بنا بر اين مسلمان ها هم به فطرت خود خدايي مهربان، با گذشت، بخشنده، پوشاننده و...، را مي جويند و خداي خود را واجد اين صفات زيبا مي دانند.

كسي نمي تواند فطرت انساني همه مسلمان ها را انكار كند لذا  توجه دوباره به آياتي كه از نگاه پرسشگر خدا را به گونه اي ديگر تصوير مي كند، فرامي خواند.

 او به جاي اين كه سؤال كند آيا برداشت او از قرآن درست است يا نه ؟ برداشت خود را قطعي گرفته و خداي مسلمان ها را قهار و جبار و خونريز و... معرفي كرده است در حالي كه صحيح اين بود كه بپرسد آيا فهم او درست است يا نه ؟ و اگر درست نيست فهم درست كدام است ؟

  اتفاق هايي كه براي انسان پيش مي آيد و خارج از اراده اويند، ممكن است خير و خوشايند يا شر و ناخوشايند براي او باشند. اين اتفاق ها و پيش آمدها، خوب يا بد، تقديرهاي خداوند هستند و گناه و ثواب نيستند زيرا گناه و ثواب مربوط به اعمال و دستاوردهاي انسان است نه تقديرهايي كه خارج از اراده او پيش مي آيد.

آيه فوق در مقام آگاهي دادن به انسان است كه:

ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسير (1)

هيچ مصيبت و اتفاقي (خوشايند يا ناخوشايند) در زمين و نه در وجود شما روي نمي‏دهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براي خدا آسان است!

يعني بدانيد همه اتفاق هاي خوب و بدي كه براي شما پيش مي آيد،، بعضي از آنها خارج از اراده شما بوده و بدون اين كه اقدام مثبت يا تقصيري از شما سر زده باشد، پيش آمده اند و بعضي هم دستاورد اعمال خوب يا بد خود شما هستند (2)، در هر حال همه اعم از خوب و بد، تقدير خدا و به اراده اوست. اين قانون كلي است كه هيچ خداباوري منكر آن نيست گر چه در وجودش به آن باور حقيقي نيافته باشد. همه مسيحيان هم قبول دارند كه هر چه اتفاق مي افتد به اذن خدا و در محضر اوست و خدا بر همه از قبل، آگاهي دارد و هيچ چيز از خدا پنهان نيست. حالا اين آگاهي چه فايده اي دارد؟ اگر ما به اين باور برسيم كه همه اتفاق هاي خوب يا بدي كه برايمان پيش مي آيد به اذن و علم و اراده خداست، چه فايده اي دارد؟ آيه بعد نتيجه اين آگاهي و باور را بيان مي كند:

لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلي‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور (3)

اين بخاطر آن است كه براي آنچه از دست داده‏ايد تأسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد و خداوند هيچ متكبّر فخرفروشي را دوست ندارد!

اگر انسان باور داشته باشد كه همه اتفاق هاي خوش و ناخوشي كه برايش مي افتد به اذن و اراده خدا و براي امتحان و ابتلا و رشد اوست، ديگر با مواجه شدن با اتفاق ناگوار به ياس نمي رسد زيرا مي داند كه خدا براي آزمودن صبر و تحمل و مقاومت او اين اتفاق ناگوار را مقدر كرده است پس با اميد و تحمل و توكل با آن واقعه ناگوار مواجه مي شود و از آن با سربلندي مي گذرد.

و اگر با واقعه خوشايندي مواجه شد، باز هم مي داند كه اين نه به جهت علم و تدبير و توانايي خودش بلكه به تقدير و فضل و اعطاي خداست و دچار غرور و طغيان و منيت نمي شود و قارون وار نمي گويد:

َ إِنَّما أُوتيتُهُ عَلي‏ عِلْمٍ عِنْدي (4)

اين ثروت را بوسيله دانشي كه نزد من است به دست آورده‏ام!

و به خود نمايي و فخر فروشي و... دست نمي يازد.

1. حديد (57) آيه 22.

2. مكارم شيرازي، پيام قرآن، تهران، اسلاميه، 1383 ش، ج 4، ص 456.

3. حديد (57) آيه 23.

4. قصص(28) ايه 78.

از ديدگاه قرآن و حديث،بلا وگرفتاري‌ها،‌ دلايل مختلفي دارد كه مهم ترين آن ها عبارتند از:

از ديدگاه قرآن و حديث،بلا وگرفتاري‌ها،‌ دلايل مختلفي دارد كه مهم ترين آن ها عبارتند از:

1. تأديب:

براي انسان‌هاي غفلت زده كه چشم و گوش و دل و عقل حقيقت‌پذير آنان از كار افتاده، گرفتاري‌ها واقعاً بلا و عذاب است،‌ چنان كه نعمت‌ها نيز بلا و مصيبت براي آنان است. خداوند در آياتي از قوم‌هاي مختلف نام مي‌برد كه به خاطر گناه،‌ بر آن‌ها عذاب فرستاد يا به بيماري‌هاي سخت مبتلا كرد. اين موضوع بيش‌تر در مورد كافران و ستمگران است.

«فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ ؛(1)  اگر روي گرداندند، بگو: من شما را از صاعقه‏اي [مرگبار] چون صاعقه عاد و ثمود بيم مي‏دهم».

2. آزمون الهي:

وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين؛ (2 ) قطعاً همه شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، و كاهشي در مال ها و جان ها و ميوه‏ها، آزمايش مي‏كنيم و بشارت ده به استقامت‏كنندگان.     

وسيله‌اي است جهت آزمايش و امتحان انسان‌ها تا ماهيت و جوهر حقيقي خويش را آشكار سازند، نيز براي پرورش و تكامل جان‌ها است.

3. كفارة گناهان:

پاداش و كيفر، بيش‌تر بازتاب طبيعي و تكويني اعمال انسان‌ها است كه دامن آن ها را مي‌گيرد. قرآن مجيد بين عمل و جزا رابطه تكويني قائل است :

«وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ ؛ (3) هر مصيبتي كه به شما مي‌رسد ،‌ به خاطر كارهايي است كه  انجام داده‌ايد».

گاهي مصائب و بلاء جنبة دسته جمعي دارد، چون محصول گناهان جمعي است:

«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ (4) فساد در خشكي و دريا به خاطر اعمال مردم آشكار شد تا نتيجه بعضي از اعمالي را كه انجام داده‌اند، ‌به آنان بچشاند، شايد بازگردند».

 البته هر چند ظاهر آيه عام است و همه گرفتاري‌ها را در بر مي‌گيرد، ولي مثل ديگر آيات استثنا دارد، مانند مشكلات پيامبران و اوليا و مؤمنان واقعي، زيرا با اين كه گناه نكرده‌اند، ولي به خاطر آزمايش يا ترفيع درجه به گرفتاري مبتلا مي‌شوند، ‌ولي مي‌توان گفت بيش تر مصيبت‌ها و ناراحتي‌ها معلول گناه است.

 امير المومنين (ع) مي‌فرمايد:

« فما من بلية و لا نقص رزق إلا بذنب حتي الخدش و الكبوة و المصيبة؛ (5) هيچ بلايي و كم شدن روزي نيست مگر به واسطه گناه،‌حتي خراش‌ها و زخم‌هاي بدن و افتادن روي زمين و هر مصيبتي ديگر».

در يك روايت جامع امام علي (ع) در مورد فلسفه بلاها مي‌فرمايد:

«إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَةٌ ؛ (6) بلاها براي ظالم تـأديب و براي مؤمنان امتحان و براي پيامبران درجه و براي اوليا كرامت و مقام است».

 بعضي از مشكلات مانند برخي از بيماري‌ها بر اثر ندانم‌ كاري يا سهل‌انگاري در امور حاصل مي‌شود كه اثر تكويني اعمال انسان به شمار مي‌رود،‌مثلاً كسي كه اصول بهداشتي را رعايت نكرده و يا در انتخاب همسر دقت ننموده، چه بسا فرزندانش را با مشكل رو به رو مي‌سازد كه ربطي به خدا ندارد.برخي از مصيبت ها يا سختي ها مي تواند از دو جهت باشد.هم كفّاره  گناهي از انسان باشد و هم آزمون الهي. برخي نيز كفاره گناه است و در عين حال مجازات الهي مي شود.  اين دو گاهي مانند هم هستند، چون چيزي كه مجازات است،  مجازات به نوعي كفاره  براي گناه مي شود و گاهي علاوه بر مجازات دنيوي، مجازات اخروي آن باقي مي ماند كه در اين صورت نمي تواند كفاره باشد.

پي نوشت :

 1.فصلت(41 ) آيه 13.

 2. بقره(2) آيه155.

3. شوري (42) ، آيه 30.

4. روم (30) ، آيه 41.

5. شيخ صدوق، الخصال، انتشارات جامعه مدرسين قم، دو جلد در يك مجلد، 1403 ه.ق ، ج 2، ص 616.

6. علامه مجلسي، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت ، لبنان، 1404 ه.ق ،‌ج 78، ص 198 .

 

 

زندگي بر محور چهار چرخ( ايمان و اعتقاد – عمل صالح – قدرت اراده و انتخاب – و شوق و اميد ) مي گردد.

زندگي بر محور چهار چرخ( ايمان و اعتقاد – عمل صالح – قدرت اراده و انتخاب – و شوق و اميد ) مي گردد. (1) اگر يكي از چرخ ها خراب يا پنچر شود ماشين زندگي متوقف مي شود. و زندگي مفهوم حقيقي خود را از دست مي دهد. پس  هر گز اجازه ندهيد و نگذاريد حتي سنگين ترين و سهمگين ترين سختي ها و مشكلات  به  هيچكدام از چرخ هاي چهارگانه زندگي لطمه اي وارد كند.

قلب تان مركز ايمان به خدا و عشق به اوليا و ائمه اطهار(ع) است. كسي كه چنين قلبي دارد شأن و شخصيتش فراتر از آن است كه سختي ها بتواند بذر تلخ نا اميدي را در سر زمين زيباي دِلش بروياند.

عزيز گرامي!  اين تنها شما نيستيد كه در زندگي و در دوران جواني با رنج و مشكلات دست و پنجه نرم مي كنيد، همه خوبان و پاكان دنيا كم و بيش، هر يك به گونه اي با سختي ها و مشكلات و گرفتاري هاي جسمي ، مالي، خانوادگي ، و... به صورت فردي و يا جمعي مواجه مي شوند.  

طلايي قيمتش بيشتر است  كه عيار خالص آن بيشتر باشد، و عيار خالصي طلا هنگامي بيشتر مي شود كه در كوره آتش، بيشتر حرارت را تحمل كرده باشد. كساني كه در كوره  دنيا، آتش و حرارت رنج و مشكلات بيشتري را تحمل كرده اند، ارزش و بهاي بيشتري پيدا كرده اند. راز اين كه چرا انسان هاي فاسد و مفسد، و هرزه و لابالي كمتر با سختي و مشكلات مواجه مي شوند، اين است كه خداوند آنان را به خاطر كثرت طغيان گري و معصيت دوست شان ندارد ، از اين رو نظر لطف و رحمت خويش را از آنان برداشته و آنان را در دامان شيطان رها كرده است، اما مؤمنان پاك را چون دوست دارد، آنان را با انواع وسايل امتحان مي كند، و با رنج و مشكلات مواجه مي سازد، تا گوهرهاي وجودشان شكوفا شود.  

نگاهي به زندگي انبيا و اولياي الهي نشان مي دهد كه زندگي اين گل‏هاي سر سبد آفرينش نيز با انواع ناملايمات، درد ها و بيماري ها، رنج‏ها و مشكلات، تهمت ها و نسبت هاي نا روا  قرين بود. شيرين ترين دوران جواني حضرت موسي (ع) به در بدري و كوچ از اين شهر و آبادي به آن آبادي و سرانجام نوكري و چوپاني گذشت. داستان بيماري طاقت فرساي حضرت ايوب پيامبر (ع) را شنيده اي؟! آيا مي داني كه سر يحياي پيامبر (ع) را چگونه از  تنش جدا كردند ؟ و ارّه اي بر فرق پدرش حضرت زكريا گذاشتند، و با اره بدن مباركش را از فرق سر دو نيمه كردند؟ آيا از بي خانماني و خانه به دوشي و گرفتاري ها و رنج هاي حضرت عيسي (ع) و سر انجام مي خواستند او به دار (صليب) بكشند، با خبر هستي؟ مگر از ظلم و ستم ها، و رنج و مشكلاتي كه اميرالمؤمنين (ع) و فاطمه دختر پيامبر(س) تحمل كردند، اطلاع نداري؟ مگر از مصيبت ها و رنج هاي امام حسن(ع) و امام حسين (ع) و اهل بيت او ، و از زندان ها و مشكلاتي كه ساير ائمه اطهار (ع) تحمل كردند، اطلاع نداري؟ و آيا مي داني رنج و مصيبت هاي  گُل سر سبد خلقت خدا يعني پيامبر اسلام(ص) به تنهايي از همه  انبيا بيشتر بود؟ چنان كه خود فرمود: ما أوذي نبي مثل ما أوذيت‏(1) هيچ پيغمبري همانند من اذيت نشد.       آن اذيتها كه شد وارد بمن             كس نداند جز خداي ذو المنن‏

 مي دانيد چرا ؟

هر كه در اين درگه مقرب تر است            جام بلا بيشترش مي دهند.

چون همان گونه كه يك دانه وقتي در دل خاك قرار مي گيرد، براي اين كه به درخت تنومند و با ثمر تبديل شود،بايد مدت ها رنج و سختي ،گرما و سرما را تحمل نمايد،  حيات طيبه انسان نيز در مزرعه دنيا  از يك سو با ايمان و عمل صالح به دست مي آيد چنان كه آيه 97 سوره نحل اين حقيقت را باگو مي كند، و از سويي ديگر با تحمل سختي ها و رنج ها و بلاها است كه بستر براي به دست آوردن حيات طيبه، و نيل به مقام قرب الهي، و زمينه براي ملاقات معنوي خدا، فراهم مي شود. چنان كه قرآن كريم مي فرمايد: يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلي‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ(2) اي انسان! تو با تلاش و تحمل  رنج و مشقت به سوي پروردگارت مي روي، و او را ملاقات مي كني.  خوشا به حال كساني كه تا پايان آزمون هاي رنج و مشقت هاي دنيا، نه تنها بر ايمان و اعتقادات خود ثابت قدم، استوار و صبور باقي ماندند، بلكه رنج و مشقت ها هر چي بيشتر شد، آنان آبديده تر، مقاوم تر، و اميدوارتر گشتند. داستان رنج هاي پيوسته حضرت ابراهيم (ع) را خوانده اي؟ كه از هنگام تولد نه تنها از داشتن پدر محروم بود، بلكه مادرش نيز از ترس اهريمنان نمرودي بچه شيخوارش را در دامان كوه و در غاري گذاشته بود، گاهي جهت شير دادن مخفيانه نزد او مي رفت، او هر چي بزرگتر مي شد، رنج و مشقت هايش نيز همراهش بزرگتر مي شدند، تا جايي كه خداوند از امتحانات سختي كه ابراهيم پشت سر گذاشت، به بلا و ابتلا تعبير مي كند.(3)

و آيا مي داني كه تا زماني كه ابراهيم (ع) از آن آزمون هاي بلا خيز موفق بيرون نيامده بود، حيات طيبه امامت را خداوند به او عرضه نكرد؟ (4)  

به هر حال مشكلات و سختي ها يي كه متوجه مؤمنان مي شود، مي تواند معلول عوامل مختلفي باشد كه در ذيل به برخي از آن ها اشاره مي كنيم.

1- گاهي لطف و رحمت هاي الهي به بندگان خوب و شايسته با لباس سختي و مشكلات، ظاهر مي شود. همان گونه كه بچه با همه عشق و علاقه اي كه به بازي دارد والدين دلسوزش صلاح و خير بچه را در مدرسه رفتن و تحمل برخي سختي ها و مشكلات مي بيند و او را به مدرسه مي فرستد.

2- گاهي سختي و مشكلات عرصه آزمون الهي است تا انسان در كوره آزمايشات ماهيت و ميزان ايمان و صبر و استقامت خويش را را ارزيابي كند و از اين راه ضعف و عيب هاي خويش را متوجه شود و در صدد رفع آن بر آيد. چنان كه مي فرمايد: شما را به ترس و گرسنگي و بينوايي و بيماري و نقصان در مال و جان و ثمرات مي‌‌ آزماييم و صابران را بشارت ده". (5)

3- گاهي ميدان مشكلات و سختي ها، باشگاه سازندگي روح انسان و ميدان تقويت اراده و قدرت تصميم گيري و انتخابگري است. همانگونه كه طلاي خالص نياز به درجه حرارت بيشتر دارد. هر چه آتش داغ تر و درجه حرارت بيشتر باشد عيار خالصي آن بالاتر مي رود هر چه انسان در پيشگاه خدا محبوب تر و مقرب تر باشد سختي و مشكلاتش نيز زياد تر است.

4- گاهي سختي ها مقدمه براي جلو گيري از  خطرات بزرگتري است كه انسان از آن آگاهي ندارد.

5- گاهي نيز مشكلات عامل ترفيع مقام و منزلت در نزد خدا است.

 مهم چگونگي برخورد و رويارويي ما با مشكلات است.

از دعا و پي گيري درماني نا اميد نشويد، ان شاءالله خداوند شفاي عاجل عنايتتان كند. 

پي نوشت ها:

1. محدث اربلي، كشف الغمه، ناشر: بني هاشمي، ص 537.

2. انفطار (82)، آيه 6.

3. بقره (2)، آيه 124.

4. همان.

5. همان، آيه 155.

قرآن مي فرمايد هر بلا و مصيبتي كه به سر شما مي آيد مسبب آن خودتان و گناهتان هست اين را با توجه به اين شعر كه هر كه در اين بزم مقربتر است، ...

 قرآن مي فرمايد هر بلا و مصيبتي كه به سر شما مي آيد مسبب آن خودتان و گناهتان هست اين را با توجه به اين شعر كه هر كه در اين بزم مقربتر است، جام بلا بيشترش مي دهند چگونه توضيح مي دهيد؟

يكي از مسائل كليدي در فهم معارف قرآن كريم اين است كه آيات قرآن كريم به صورت ترتيب موضوعي بيان نشده است تا همه قيود و شرايط يك مسئله يك جا بيان شده باشد. بلكه آيات و معارف قرآن به طور پراكنده و در سوره هاي مختلف بيان شده است و از آنجا كه آيات قرآن كريم داراي گزاره هاي عام و خاص و مطلق و مقيد و ناسخ و منسوخ و .. مي باشد. لذا به طور مستقل نمي توانيم درباره آيات قرآن اظهار نظر كنيم و نمي توانيم نسبت به مسائل عام و مطلقي كه در قرآن بيان شده اظهار نظر بدوي داشته باشيم؛ بلكه بايد با قراردادن هر يك از آيات قرآن در كنار آياتي كه از لحاظ موضوع و مسئله با هم مشترك هستند و همچنين توجه به روايات معصومين (ع) معارفي كه قرآن كريم در صدد بيان آن است را استنباط كنيم.
درباره آيه مذكور هم نبايد از اين نكته غافل باشيم يعني اگرچه در اين آيه خداوند متعال به صورت عام مي فرمايد:« وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير»(1)
«آنچه از مصائب و ناملايمات به شما رسد به خاطر اعمالي است كه خود انجام داده‏ ايد.»
اما واضح و روشن است كه معصومين (ع) از اين حكم استثناء هستند. زيرا معصوم مرتكب معصيت نمي شود تا مصيبت وي به سبب فعل خودش باشد. بلكه مصائبي كه براي معصومين (ع) رخ مي دهد جنبه امتحاني داشته و براي ارتقاء رتبه آنها است. چنانكه خداوند متعال درباره حضرت ابراهيم (ع) مي فرمايد:« وَ إِذِ ابْتَلي‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»(2)
«و [به ياد آر] هنگامي كه ابراهيم را پروردگارش به اموري بيازمود، پس او همه را به نحو كامل انجام داد پروردگارش گفت: همانا من تو را براي مردم امام و پيشوا كردم.»
چنانكه مفسران نوشته اند مقصود از «كلمات» در اين آيه يك سلسله وظائف سنگين و مشكل بوده كه خدا بر دوش ابراهيم گذارده بود، و اين پيامبر مخلص همه آنها را به عاليترين وجه انجام داد، اين دستورات عبارت بودند از:
بردن فرزند به قربانگاه و آمادگي جدي براي قرباني او به فرمان خدا، بردن زن و فرزند و گذاشتن آنها در سرزمين خشك و بي آب و گياه مكه در جايي كه حتي يك نفر سكونت نداشت، قيام در برابر بت پرستان بابل و شكستن بتها و دفاع بسيار شجاعانه در آن محاكمه تاريخي و قرار گرفتن در دل آتش، و حفظ خونسردي كامل و ايمان در تمام اين مراحل! مهاجرت از سرزمين بت پرستان و پشت پا زدن به زندگي خود و ورود در سرزمينهاي دور دست براي اداي رسالت خويش، و ...(3)
مسلم است كه تحمل همه اين مشكلات به سبب مجازات الهي و ارتكاب گناه از سوي حضرت ابراهيم نبوده، بلكه جنبه امتحاني داشته است.
درباره شهادت امام حسين (ع) و مصائبي كه براي حضرت رخ داد  نيز همين نكته وجود دارد و نمي توان مصائب حضرت را نشأت گرفته از گناهان خود حضرت و مجازات وي دانست زيرا امام حسين (ع) معصوم است و معصوم گناه نمي كند تا مصائب وي به سبب گناهانش باشد بلكه مصائب ايشان جنبه امتحاني داشته و لذا مي بينيم هنگامي كه در مجلس شام، يزيد خطاب به امام علي بن الحسين (ع)  گفت: يا علي! «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» (4) اين آيه را خواند تا اشاره كند كه حوادث كربلا نتيجه اعمال خود شما بود.
ولي امام علي بن الحسين (ع) فورا در پاسخ فرمود:
كلا! ما هذه فينا نزلت، انما نزل فينا «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيرٌ لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلي‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (5) فنحن الذين لا ناسي علي ما فاتنا من امر الدنيا، و لا نفرح بما اوتينا »(6)
« چنين نيست، اين آيه در مورد ما نازل نشده، آنچه در باره ما نازل شده آيه ديگري است كه مي‏گويد: «هر مصيبتي در زمين يا در جسم و جان شما روي دهد پيش از آفرينش شما در كتاب (لوح محفوظ) بوده، و آگاهي بر اين امر بر خداوند آسان است، اين براي آن است كه شما به خاطر آنچه از دست مي‏ دهيد غمگين نشويد، و به خاطر آنچه در دست داريد زياد خوشحال نباشيد»
يعني هدف از اين مصائب عدم دلبستگي شما به مواهب زودگذر دنيا است و يك نوع تربيت و آزمون براي شما است.
سپس امام افزود: «ما كساني هستيم كه هرگز به خاطر آنچه از دست داده‏ايم غمگين نخواهيم شد، و به خاطر آنچه در دست داريم خوشحال نيستيم.»
اين سخن را با حديث ديگري از امام صادق (ع) تكميل مي كنيم: هنگامي كه از حضرت تفسير آيه 30 سوره شوري را خواستند فرمود: مي‏دانيد علي (ع) و اهل بيتش بعد از او گرفتار مصائبي شدند، آيا به خاطر اعمالشان بود؟! در حالي كه آنها اهل بيت طهارتند، و معصوم از گناه، سپس افزود: « إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) كَانَ يَتُوبُ إِلَي اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِائَةَ مَرَّةٍ مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ إِنَّ اللَّهَ يَخُصُّ أَوْلِيَاءَهُ بِالْمَصَائِبِ لِيَأْجُرَهُمْ عَلَيْهَا مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ »(7)
«رسول خدا (ص) پيوسته توبه مي‏كرد و در هر شبانه روز صد بار استغفار مي‏نمود، بي‏آنكه گناهي مرتكب شده باشد، خداوند براي اولياء و دوستانش مصائبي قرار مي‏دهد تا به خاطر صبر در برابر آن از او پاداش گيرند بي‏آنكه گناهي مرتكب شده باشند.»

---------------------------------------------------------------
پي نوشت ها:
1. شوري(42) آيه 30.
2. بقره(2) آيه 124.
3. آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج‏1، ص 436.
4. شوري(42) آيه 30.
5. حديد(57) آيه 22 و 23.
6. عروسي حويزي، عبد علي بن جمعه، نور الثقلين، قم، اسماعيليان، 1415ق، ج‏4، ص580.
7. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية‌، 1407 ه‍ ق‌، ج 2، ص 450.