دانش تاريخ

ولادت حضرت زهرا (س) چگونه بوده است؟
حضرت خديجه عليها السلام به زنان قريش و بني هاشم پيغام داد كه زمان وضع حمل من نزديك است، مرا در اين امر ياري نماييد، ولي آنان پاسخ دادند: اي خديجه! چون تو در ...

ولادت حضرت زهرا (س) چگونه بوده است؟

حضرت خديجه عليها السلام به زنان قريش و بني هاشم پيغام داد كه زمان وضع حمل من نزديك است، مرا در اين امر ياري نماييد، ولي آنان پاسخ دادند: اي خديجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپيچي نمودي، و محمد يتيم را به همسري برگزيدي، ما نيز تو را ياري نمي كنيم. خديجه از اين جواب سخت غمگين و ناراحت شد، در اين هنگام چهار زن، همانند زنان بني هاشم وارد شدند، در حالي كه خديجه از ديدن آنان هراسان شده بود، يكي از آن چهار زن به خديجه گفت: غمگين مباش، پروردگارت ما را براي ياري تو فرستاده است. ما خواهران و ياوران تو هستيم. من "ساره " هستم، اين "آسيه دختر مزاحم " رفيق بهشتي تو است و اين هم "مريم دختر عمران " است و اين يكي "كلثوم خواهر موسي بن عمران " است، خدا ما را براي كمك به تو فرستاده است تا ياور و پرستار تو باشيم.

يك نفر از آن چهار زن در سمت راست خديجه، دومي در طرف چپ او، سومي در پيش رويش، و چهارمي در پشت سر او نشستند و فاطمه پاك و پاكيزه تولد يافت.

پس از تولد آن حضرت، ده نفر حور العين، كه در دست هر يك ظرفي بهشتي پر از آب كوثر و يك طشت بهشتي بود وارد شدند و حضرت فاطمه را با آب كوثر شستشو دادند و سپس در ميان پارچه اي كه از شير سفيدتر، و از مشك و عنبر خوشبوتر بود پيچيدند. (1)" حضرت فاطمه(س) پس از تولد بر تك تك ايشان سلام نمودند. (2)

جهت آشنايي بيشتر با حوادث و جريانات هنگام تولد حضرت فاطمه(س) به مقاله: گوشه اي از كرامات حضرت زهرا عليها السلام، نوشته: سيد جواد حسيني، مجله: مبلغان-شهريور 1381، شماره32مراجعه فرماييد.

پي نوشت ها:

1. علامه مجلسي‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ناشر: اسلاميه‏، ج 16، ص 80 و ج 43، ص 2- 4؛ امالي صدوق، ص 475 - 476؛ و ر.ك: مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 304.

2. بحار الانوار، (پيشين)، ج 26، ص 117 - 132.

پيامبر(ص) در چند سالگي پدر و مادر خود را از دست داد؟
درباره زمان درگذشت عبدالله پدر پيامبر اكرم اختلاف است، به نقلي هنوز حضرت محمد به دنيا نيامده بود و همچنين 28 روز پس از ولادت حضرت و 2ماه، 7 ماه، يك سال و ...

پيامبر(ص) در چند سالگي پدر و مادر خود را از دست داد؟

نرم افزار پیامبر مهربانی درباره زمان درگذشت عبدالله پدر پيامبر اكرم اختلاف است، به نقلي هنوز حضرت محمد به دنيا نيامده بود و همچنين 28 روز پس از ولادت حضرت و 2ماه، 7 ماه، يك سال و دو سال پس از ولادت حضرت نيز گفته شده است. (1) شش سال و سه ماه از عمر پيامبر(ص) گذشته بود كه كه مادرش آمنه در گذشت. (2)

پي نوشت:

1. مقريزي، امتاع الاسماع، ج1، ص9.

1. يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج 2 ص 10؛ آيتي و گرجي، تاريخ پيامبر اسلام، ص52.

تا چه حد مي توان به حرف ها و روش آنها اعتماد نمود؟
به طور يقين تمام آن هايي كه به عنوان اصحاب كنار حضرت بودند، موثق نيستند، و اصحاب حضرت رسول(ص) به سه گروهي تقسيم مي‌شوند، ...

ياران و اصحاب پيامبر چند دسته بودند؟ تا چه حد مي توان به حرف ها و روش آنها اعتماد نمود؟

به طور يقين تمام آن هايي كه به عنوان اصحاب كنار حضرت بودند، موثق نيستند، و اصحاب حضرت رسول(ص) به سه گروهي تقسيم ميشوند،

گروه اول در زمان حيات پيامبر در باطن مخالف بوده و در پي فرصت براي ضربه زدن به پيامبر بودند، ولي در زمان حيات پيامبر چنين فرصتي براي آنان فراهم نشد و آن ها به ظاهر همچنان در كنار پيامبر حضور داشتند.

گروه دوم گرچه در زمان حيات پيامبر در ظاهر و باطن و با خلوص نيت در كنار پيامبر حضور داشتند، ولي بعد از رحلت پيامبر دچار لغزش شدند. راه اهل بيت را رها نموده و در كنار قدرت حاكمه و دستگاه خلافت قرار گرفتند. براي حفظ مصالح و منافع و موقعيت خود همه آنچه از پيامبر درباره جانشيني علي(ع) ديده و يا شنيده بودند، از ياد بردند.

دسته سوم كساني بودند كه همواره چه در زمان حيات پيامبر و چه بعد از آن دقيقاً در مسير پيامبر و اهل بيت قرار داشتند. هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي از حضور در كنار اهل بيت پيامبر غفلت ننمودهاند.

گروه سوم كاملاً موثق و روايات كه نقل كرده اند، قابل اعتماد است.

گرچه ممكن است برخي از اصحاب به دليل شرايط خاصي كه دستگاه به وجود آورد، دچار لغزش غير عمدي و ناآگاهي شده باشند. نميتوان گفت همه آن ها از روي آگاهي دست از حمايت اهل بيت برداشته و به دستگاه خلافت پيوستند، ولي در عين حال عدهاي بودند كه از روي آگاهي و به دليل منافع خود به بيراهه رفتند. برخياز روي دشمني و عداوت با اهل بيت خود را به دستگاه خلافت نزديك و همراه كردند تا در فرصت مناسب قدرت را به دست بگيرند.

افرادي كه از آغاز تا انجام جزو اصحاب راستين بودند، عبارتند از: سلمان فارسي، مقداد، عمار ياسر، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عباس، ابو ذر و مانند آن ها.

اما افرادي كه به دليل منافع شخصي، اهل بيت را رها كردند، عبارتاند از: زبير، طلحه و امثال آن ها، اما عده ديگر كه از روي عناد و دشمني با اهل بيت(ع) در كنار دستگاه خلافت قرار داشتند و بعداً قدرت را به دست گرفتند، عبارت از: معاويه، عمر عاص، مغيره، و مانند آن ها.

اين رويكرد بر اساس مباني اعتقادي شيعه است، ولي برادران اهل سنت همه اصحاب را موثق و عادل ميدانند. ديدگاه آن ها و نقد آن را در كتاب "پژوهشي در عدالت صحابه" تأليف احمد حسين يعقوب، با ترجمه قاضيزاده ملاحظه فرماييد.

چند منبع درباره شخصيت شناسي صحابه پيامبر معرفي كنيد.
درميان مجموعه هاي روايي شيعه و اهل سنت برخي از متون روايي داري بالاترين اعتبارند كه بين شيعه از آن ها تعبير به كتب اربعه مي شود: ...

  منابع اوليه حديث شيعه و اهل سنت را بيان كنيد در ضمن چند منبع درباره شخصيت شناسي صحابه پيامبر معرفي كنيد؟

درميان مجموعه هاي روايي شيعه و اهل سنت برخي از متون روايي داري بالاترين اعتبارند كه بين شيعه از آن ها تعبير به كتب اربعه مي شود:

1-الكافي(اصول، فروع، روضه) نوشته كليني محمد بن يعقوب، متوفاي 328 ق.

2-من لا يحضره الفقيه، نوشته مرحوم محمد بن بابويه، معروف به شيخ صدوق(306 ـ 381 ق).

3-تهذيب الاحكام، نوشته محمد بن حسن طوسي، معروف به شيخ طوسي(385 ـ 460 ق).

4-الاستبصار نيز نوشته مرحوم شيخ طوسي است.

در بين اهل سنت تعبير سنت صحاح سته ميشود.

1ـ صحيح بخاري(1) يا(الجامع الصحيح) از ابو عبد الله محمد بن اسمعيل بخاري، متوفي 256ق.

2ـ صحيح مسلم از ابو الحسين مسلم بن حجاج قشيري نيشابوري، متوفي 261 ق.

3ـ سنن ابن ماجه از محمد بن يزيد بن ماجه قزويني، متوفي 273 ق.

4ـ سنن ابي داود از سليمان بن اشعث بن اسحق سجستاني، متوفي 275 ق.

5ـ جامع ترمذي يا(سنن ترمذي) از ابو عيسي محمد بن عيسي بن سوره(2) متوفي 279 ق.

6ـ سنن نسائي(مسمي به مجتبي) از ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب، متوفي 303 ق.

كتب ششگانه مذكور در فوق باضافه موطأ و مسند ابن حنبل متوفي 241 ق. جوامع اوليه حديث اهل سنت را تشكيل مي‏دهد.

برخي ازكتبي كه در باره شخصيت صحابه نوشته شده است عبارتند از:

منابع شيعه:

1- صحابه از ديدگاه نهج البلاغه، نويسنده: داود الهامي.

2- صحابه رسول خدا- تاليف توسط گروه تاريخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، سال چاپ 1388.

3- دلائل الصدق با موضوع مطاعن خلفا و صحابه در روايات اهل سنت، نوشته محمد حسن مظفر و ترجمه محمد سپهري، انتشارات اميركبير.

4- تاريخ سياسي اسلام: تاريخ خلفا: از رحلت پيامبر تا زوال امويان(11-132 ق. )

مدخل ابوبكر در دائرة المعارف بزگ اسلامي در باره شخصيت ابوبكر حاوي مطالب مفيدي است.

كتب اهل سنت

1- الإصابة في تمييز الصحابة(تاليف ابن حجر عسقلاني)،

2- و أسد الغابة في معرفة الصحابة(تاليف ابن اثير)،

3- ميزان الإعتدال امام ذهبي

4- صحيح البخاري كتاب فضائل الصحابة.

5- طبقات الكبري تاليف ابن سعد

6- الاستيعاب ابن عبد البر

ماههاي حرام در زمان پيامبر اكرم (ص) چه ماههايي بوده است؟
ماههاي حرام ذي القعده،ذي الحجه، محرم و رجب مي باشند.

ماههاي حرام در زمان پيامبر اكرم (ص) چه ماههايي بوده است؟

ماههاي حرام ذي القعده،ذي الحجه، محرم و رجب مي باشند. (1) 

پي نوشت:

1. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374، ج 7، ص 406.

آيا امام علي (ع) به مجاهدان و خانواده هايشان امتياز ويژه اي قائل شدند؟
اجراي عدل و قسط اقتضا مي كند كه به هر فردي از افراد جامعه براساس ميزان خدمات و اقداماتي كه براي جامعه انجام مي دهد, توجه شده و حق متناسب خود را دريافت نمايد.

آيا امام علي (ع) در دوران خلافت خود به پيشكسوتان در اسلام و مجاهدان در راه خدا و خانواده هايشان امتياز ويژه اي قائل مي شدند؟ آيا امام علي به شخصي كه در راه خدا جهاد كرده و جراحت هم برداشته و شخصي كه به هر دليل در جنگ شركت نكرده تفاوت قائل ميشدند و امتيازي مثلا از بيت المال براي جانبازان در نظر مي گرفتند. حال  با فرض اينكه فرزندان هر دو جنگ را درك نكرده اند آيا براي فرزندان يا همسران آن ها امتيازي قائل مي شدند 

كمك به خانواده ايثار گران و مجاهدان، از وظايف حكومت اسلامي مي باشد و دلائل متعددي پشتوانه اين اقدامات مي باشد كه مهمترين آنها عبارتند از:

اجراي عدل و قسط اقتضا مي كند كه به هر فردي از افراد جامعه براساس ميزان خدمات و اقداماتي كه براي جامعه انجام مي دهد, توجه شده و حق متناسب خود را دريافت نمايد. بر اين اساس رزمندگان سلحشوري كه جان بر كف نهاده و با ايثار و فداكاري خود امنيت ملي, تماميت ارضي , منافع ملي كشور را از هجوم بيگانگان به قيمت جان خود يا قسمتي از اعضاي بدن خود يا از دست دادن بهترين سال هاي خود در زندان هاي دشمن, تأمين نموده اند براساس عدل و انصاف حكومت اسلامي بايد متولي امور زندگاني آنها و جبران خسارت هاي وارده باشد. چنانكه حضرت علي (ع) در فرمان خود به مالك اشتر مي نويسد: (هرگاه كسي از سپاه تو به درجه شهادت رسيد و يا شخصي از دشمنانت در اثر قتل و جرح به گرفتاري شديد مبتلا گرديد در اين صورت همانند وصي دلسوز و مورد اعتماد كارهاي خانواده آنان را اداره كن تا اثر فقدانش در ميان اهل بيت او ظاهر نگردد.(1)

حضرت اين مسأله را يك حركت حكومتي و عمومي تلقي مي نمايد و اين مسأله علاوه بر جنبه اقتصادي شامل ساير امور عاطفي، تربيتي، آموزشي، آينده كاري مي شود. سيره آن حضرت در طول حياتشان همواره بر توجه كامل به امور خانواده هاي شهدا و ايثارگران نسبت به نيازهاي آن زمان بود. همچنين در پيمان صلح امام حسن آمده است: (معاويه مؤظف است همواره از خراج مبلغ يك ميليون درهم تسليم امام حسن (ع) نمايد تا ميان بازماندگان شهداي جنگ جمل و صفين كه در ركاب علي (ع) كشته شده اند تقسيم شود).(2) بنا بر آموزه هاي اسلامي هرگونه كوتاهي در رسيدگي به امور اين عزيزان ظلم به حقوق مسلم آنان بوده و منافي عدل و قسط مي باشد چگونه مي توان كساني را كه در راه تأمين امنيت و آسايش ديگران و حفظ كيان اسلامي بهترين شخص خود را كه از همه لحاظ تأمين كننده زندگي آنها بوده از دست داده اند يا معلول و مجروح شده اند يا بهترين سال هاي عمر خود را در زندان هاي دشمن يا در جبهه ها از دست داده اند و خود و خانواده اش گرفتار عقب ماندگي اقتصادي، تحصيلاتي و... شده اند را با افرادي مرفه كه در پشت جبهه ها در سايه امنيت و آرامش ناشي از فداكاري اين عزيزان به زندگي خود پرداخته و از همه مواهب دولت اسلامي برخوردار شده اند را مساوي دانست. آيا اين عين ظلم و بي عدالتي نيست؟

استادشهيد مطهري داستاني در اين رابطه نقل مي كند كه آموزنده است :"

زن بيچاره مشك آب را به دوش كشيده بود و نفس نفس زنان به سوي خانه‏اش مي‏رفت. مردي ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش به دوش كشيد. كودكان خردسال زن چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم ديدند مرد ناشناسي همراه مادرشان به خانه آمد و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش گرفته است. مرد ناشناس مشك را به زمين گذاشت و از زن پرسيد: «خوب، معلوم است كه مردي نداري كه خودت آبكشي مي‏كني، چطور شده كه بي‏كس مانده‏اي؟».

- شوهرم سرباز بود. علي بن ابي طالب او را به يكي از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد. اكنون منم و چند طفل خردسال.

مرد ناشناس بيش از اين حرفي نزد، سر را به زير انداخت و خداحافظي كرد و رفت، ولي در آن روز آني از فكر آن زن و بچه هايش بيرون نمي‏رفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود زنبيلي برداشت و مقداري آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ريخت و يكسره به طرف خانه ديروزي رفت و در زد.

- كيستي؟.

- همان بنده خداي ديروزي هستم كه مشك آب را آوردم، حالا مقداري غذابراي بچه‏ها آورده‏ام .  

- خدا از تو راضي شود و بين ما و علي بن ابي طالب هم خدا خودش حكم كند.

در باز گشت مرد ناشناس داخل خانه شد. بعد گفت: «دلم مي‏خواهد ثوابي كرده باشم. اگر اجازه بدهي، خمير كردن و پختن نان يا نگهداري اطفال را من به عهده بگيرم.»

- بسيار خوب، ولي من بهتر مي‏توانم خمير كنم و نان بپزم. تو بچه‏ها را نگاه‏دار تا من از پختن نان فارغ شوم.

زن رفت دنبال خمير كردن. مرد ناشناس فورا مقداري گوشت كه خود آورده بود كباب كرد و با خرما با دست خود به بچه‏ها خورانيد. به دهان هر كدام كه لقمه‏اي مي‏گذاشت مي‏گفت: «فرزندم! علي بن ابي طالب را حلال كن اگر در كار شما كوتاهي كرده است.».

خمير آماده شد. زن صدا زد: «بنده خدا همان تنور را آتش كن.»

مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد. شعله‏هاي آتش زبانه كشيد. چهره خويش را نزديك آتش آورد و با خود مي‏گفت: «حرارت آتش را بچش، اين است كيفر آن كس كه در كار يتيمان و بيوه زنان كوتاهي مي‏كند.».

در همين حال بود كه زني از همسايگان به آن خانه سر كشيد و مرد ناشناس را شناخت. به زن صاحبخانه گفت: «واي به حالت! اين مرد را كه كمك گرفته‏اي نمي‏شناسي؟! اين اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب است.».

زن بيچاره جلو آمد و گفت: «اي هزار خجلت و شرمساري از براي من! من از تو معذرت مي‏خواهم.»

- نه، من از تو معذرت مي‏خواهم كه در كار تو كوتاهي كردم «3» اين داستان، نشانگر اين است كه حاكم اسلامي وظيفه دارد ،به اين خانواده هاي معظم كمك نمايد.

پي نوشت ها:

1. علامة المجلسي، بحار الأنوار، بيروت - لبنان، ناشر دار إحياء التراث العربي سال چاپ 1403 - 1983 م، ج 77، ص 251.

2. رسول جعفريان، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، قم، انتشارات انصاريان، 1384ش، چاپ هشتم، ص 158 ـ 162.

3. مرتضي مطهري، مجموعه‏آثار، ج‏18، ص 348.

سرگذشت رژيم پهلوي و زندگي نامه آن ها را بنويسيد؟
محمدرضا فرزند رضاخان پهلوي، چهارم آبان 1298 در تهران به دنيا آمد. او سال هاي كودكي را در ايران گذراند و در 1306 در 8 سالگي به ولايت عهدي برگزيده شد. سال اول ...

سرگذشت رژيم پهلوي و زندگي نامه آن ها را بنويسيد؟

 با سلام و تشكر به خاطر ارتباط تان با این مركز.

محمدرضا فرزند رضاخان پهلوي، چهارم آبان 1298 در تهران به دنيا آمد. او سال هاي كودكي را در ايران گذراند و در 1306 در 8 سالگي به ولايت عهدي برگزيده شد. سال اول ابتدايي را در تهران گذراند و سپس در 1310 براي ادامه تحصيل عازم سوئيس شد. پس از بازگشت از سوئيس در 1315 مقدمات ازدواج وي فراهم شد و در 1318 با فوزيه خواهر ملك فاروق پادشاه مصر ازدواج كرد. اين ازدواج دوامي نداشت و محمدرضا پس از چندي فوزيه را طلاق داد و با ثريا اسفندياري و بعد از وي با فرح ديبا ازدواج كرد. محمدرضا در 25 شهريور 1320، پس از آن كه پدرش توسط متفقين بركنار شد، به سلطنت ايران منصوب شد. محمدرضا در سالهاي نخستين حكومت خود، تحت نفوذ شديد استعمار انگليس قرار داشت. در 1332 با به قدرت رسيدن محمد مصدق و موج احساسات ضداستعماري مردم به ايتاليا گريخت. دولت امريكا كه آثار قريب الوقوع موفقيت ايران را در خلع يد از انگليس و ملي كردن صنعت نفت احساس ميكرد، توسط سازمان سيا و از طريق ايادي داخلي اش و با برانگيختن جمعي از اوباش! موفق شد با همكاري انگلستان دولت مصدق را سرنگون و شاه را مجدداً به ايران بازگرداند. پس از كودتا ، سركوب و نابودي كليه گروهها و شخصيتهاي مخالف رژيم آغاز شد.

شاه تحت رهنمودهاي امريكا براي مقابله با اسلام و اشاعه فرهنگ غربي در كشور لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي را به مجلس برد و چون شرايط اسلامي بودن اعضا و قيد سوگند به قرآن را در آن حذف كرده بود، با مخالفت شديد و يكپارچه روحانيت به رهبري امام خميني(ره) مواجه شد و پس از يك كشمكش دوماهه سياسي مجبور به لغو آن شد. پس از آن، محمد رضا پهلوي طرح 6 مادهاي موسوم به انقلاب سفيد را در ششم بهمن 1341 به همه پرسي نمايشي گذاشت و مدعي موافقت مردم با آن شد. درگيري مستمر روحانيت و افشاي ماهيت امريكايي اصلاحات شاه برخورد خشن رژيم با روحانيت را در پي داشت. در اين دوره مدرسه فيضيه در قم مورد تاخت و تاز نيروهاي مسلح حكومت قرار گرفت و عده زيادي از طلاب و مردم كشته و زخمي شدند .

تداوم اعتراضات و مبارزات عمومي به رهبري امام خمينيبه دستگيري ايشان و قيام پانزدهم خرداد انجاميد و هزاران كشته و مجروح برجاي گذاشت. پس از آزادي امام بار ديگر اين اعمال با تصويب لايحه كاپيتولاسيون در مجلس شوراي ملي كه امريكاييها را از محاكمه و مجازات در برابر هر جرمي در ايران معاف ميساخت به اوج رسيد و سخنراني و بيانيه شديداللحن امام موجب تبعيد ايشان به تركيه و استقرار دوره جديدي از خفقان در كشور شد.

با اَعمال خشن ساواك، مبارزان مذهبي چارهاي جز مبارزه زيرزميني نيافتند. شاه نيز كه احساس ثبات ميكرد، در 1346 ش. تاجگذاري كرد. ورود سيل آساي امريكاييان و ساير همپيمانان آن، به ويژه اسراييليها به ايران، وابستگي سياسي و اقتصادي رژيم پهلوي را آشكارتر ميساخت. در پي اقدامات شاه، در 1354ش. تقويم رسمي كشور از هجري شمسي به شاهنشاهي تبديل شد و در كنار آن بسياري از رسوم و آداب غير اسلامي در كشور رايج شد. با افزايش قيمت نفت و رشد درآمدها، صنايع مونتاژ و روبنايي در ايران پاي گرفت و وابستگي به غرب تشديد شد. از سوي ديگر كشاورزان براي كسب درآمد بيشتر از روستاها به شهرها مهاجرت كرده و به كارگران ساده بخش صنعت مونتاژ مبدل شدند. مهاجرت روستاييان به شهرها عوارض اجتماعي و اقتصادي چندي را به دنبال داشت كه از جمله آن ها از هم گسيختگي فرهنگي و نيز كاهش شديد محصولات زراعي و وابستگي بيشتر ايران به مواد غذايي غرب بود. در اين شرايط دلزدگي از تمدن غرب در مردم ايران پديدار شده بود. سياست ضد اسلامي شاه كه مورد حمايت غربيها و بعضاً ديكته شده از جانب آن ها نيز بود، با وجود مبارزه بنياديني كه با فرهنگ معنوي ايران داشت، نتوانست بخش عظيمي از مردم را جذب خود سازد. برعكس، با اشاعه آداب و رسوم غربي كه تزلزل مباني اخلاقي و اجتماعي جامعه را در پي داشت، احساسات ضدغربي و ضدرژيم تشديد ميشد. اين آزردگي و دلزدگي، در كنار بي حرمتي گاه و بيگاه و صريح رژيم به مقدسات اسلام كه نقطه اوج آن درج مقالهاي در هفدهم دي 1356 در روزنامه اطلاعات بود، موجب آغاز دور جديدي از مبارزه اجتماعي و سياسي مردم به رهبري امام خمينيشد.

محمدرضا روز 26 دي 1357 از ايران گريخت و به ترتيب به كشورهاي مصر، امريكا، مكزيك و پاناما رفت. وي سپس بيمار شد و به قاهره بازگشت و در 5 مرداد 1359  در يكي از بيمارستانهاي اين كشور جان سپرد.

بر گرفته از:

http://www.hayatname.blogfa.com/post-62.aspx

درباره حكومت شاه و خاندان وی به كتاب های زیر مراجعه فر مایید :

1. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد حسين فردوست .

2. بازیگران عصر پهلوی ، محمود طلوعی .

3. روحانیت و عصر پهلوی، آیت قنبری .

دیدگاه ام البنین نسبت به ولایت چگونه بود؟
ام البنین، ( متوفي سال 70 هـ) (فاطمه كلابیه)، دختر حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن كعب بن عامر بن كلاب بن ربیعة بن عامر بن صعصعة بن معاویة بن بكر بن هوازن است.

شرح :آیا ام البنین تنها با حضرت علی ازدواج كردند؟ چرا به ام البنین این لقب را داده اند؟ دیدگاه ام البنین نسبت به ولایت چگونه بود؟ ام البنین در دامن چگونه خانواده ای از نظر مذهبی فرهنگی و علمی تربیت شدند؟

ام البنین، ( متوفي سال 70 هـ) (فاطمه كلابیه)، دختر حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن كعب بن عامر بن كلاب بن ربیعة بن عامر بن صعصعة بن معاویة بن بكر بن هوازن است. او از زنان مؤمن، شجاع و فداكار بود. گزارش شده است كه امیر المؤمنین (ع) پس از شهادت حضرت زهرا (ع) به برادرش عقیل- كه انساب عرب را خوب می ‏دانست- فرمود:

مي خواهم زني برایم خواستگاري نمایي كه از خاندان شجاعت باشد تا فرزند شجاعي برایم به دنیا آورد.

عقیل فاطمه كلابیه (ام البنین) را به ایشان معرفي نمود.(1)

فرزندان ام البنین

ام البنین داراي چهار پسر به نام هاي: عباس، عبد الله، جعفر و عثمان گردید كه سرور همه آنان حضرت عباس (ع) مي‏باشد. فرزندان ام البنین ـ همگي ـ در زمین كربلا شهید شدند. (2)

وي چون داراي چهار پسر بود به وي كنيه ام البنين داند. از اين رو پس از شهادنت فرزندانش مي گفت: مرا ام البنین مخوانید: زیرا مرا به یاد شیرهاي دلاور مي اندازد، مرا فرزنداني بود كه به نام آنها خوانده مي شدم. لیكن امروز آنها را از دست داده ام.

چهار فرزندي كه همچون باز شكاري بودند و به تیغ ستم از پاي درآمدند و... (3)

 عدم ازدواج ام البنین بعد از شهادت امام علی (ع)

بعد از امیر المؤمنین (ع) مدتی طولانی زنده بود و با كسی نیز ازدواج نكرد، همچنان كه امامه و اسما بنت عمیس و لیلی نهشلیه چنین نمودند و این چهار زن آزاده، كمال وفاداری را در حق شوی و سرورشان امیرالمؤمنین انجام دادند. (4)

ديدگاه ام البنين نسبت به ولايت:

ام البنین ارادت و احترام خاصی نسبت به مقام امامت و ولایت همسر خویش در دوران زندگانی با ایشان نشان می داد. علاوه، احترام و علاقه مادرانه و مهربانانه ای نسبت به دختران فاطمه ـ حضرت زینب و ام كلثوم (سلام اللّه علیهما) ـ داشت. احترام و علاقه ام البنین، چنان در وجود مقدس دختران علی(ع) تأثیر نهاده بود كه بنا به گزارش تواریخ، حضرت زینب(س) تا پایان حیات ام البنین، نسبت به او احترام و تكریم می نمود، حتی بیشتر اوقات زینب(س) به ملاقات وی می رفت.

دوران بیست و پنج ساله كنار زده شدن علی(ع) از حكومت، در عین شایستگی و برازندگی شان به این مقام، دورانی محنت زا و آزاردهنده برای فرزندان و همسران علی(ع) ـ به ویژه ام البنین ـ شمرده می شد. این بانوی غمخوار، نه تنها در برابر سختی ها و ناملایمات تحمل كرده و شكایتی به مولا عرضه نمی داشت، بلكه حتی با روحیه ای مثال زدنی، سعی می كرد از غم های علی(ع) در آن ایام كاسته و خانه را محیطی آرام بخش سازد.

پس از شهادت امام علي (ع) و با تعیین شدن امام حسن(ع) به عنوان امام دوم شیعیان، ام البنین در خط ولایت ایشان قرار گرفته، نه تنها برای لحظه ای از خط ولایت و امامت ایشان خارج نگردید و هرگز نه به عمل و نه گفتار، در برابر امام موضع گیری نكرد و تا پایان عمر امام حسن(ع) سر بر خط راستین امامت ایشان سپرد، بلكه پیوسته فرزندان خویش را بر اطاعت كامل از مولا و مقتدای زمان شان ـ

پس از شهادت امام حسن مجتبی(ع)، ام البنین در خط ولایت و امامت امام حسین(ع) ره سپرد و فرزندان خود را در لحظات بحرانی، به یاری پسر فاطمه زهرا(س) فرا خواند.

پي‏نوشت ها:

1. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم احوال الرجال، بی جا، مطبعة الحیدریة، ج 2، ص 128.

2. چهره درخشان قمر بنی‏هاشم ابوالفضل العباس (ع)، علی ربانی خلخالی، ص57.

3. مفاتيح الجنان بعد از زيارت حضرت عباس بن علي بن ابي طالب عليهم السلام.‏

4. مناقب ابن شهر آشوب، ناشر: مطبعة الحيدرية - النجف الأشرف،جلد 2، ص76.

دلیل اصلی فتح خیبر چه بود؟
یهودیان خیبر با برانگیختن احزاب، جنگ خندق را به راه انداخته، مدینه را در شرایط بسیار سختی قرار داده بودند. علاوه بر اظهار دشمنی، بیم‌می رفت كه در آینده نیز ...

دلیل اصلی فتح خیبر چه بود؟ چرا18000نفر از دلیر مردان قلعه  فدك توسط حضرت علی و پیامبر كشته شدند؟

عواملی سبب شد تا جنگ خیبر به وجود آید كه به برخی اشاره میشود:

1ـ یهودیان خیبر با برانگیختن احزاب، جنگ خندق را به راه انداخته، مدینه را در شرایط بسیار سختی قرار داده بودند. علاوه بر اظهار دشمنی، بیممی رفت كه در آینده نیز دوباره به چنین كاری اقدام و یا به اقدامات سخت تر دست زنند.

2ـ خیبر، به پایگاهی برای توطئه و حركتهای نظامی علیه دولت مركزی و مدینه تبدیل شده بود. آنان با تكیه بر درآمد كشاورزی خود، به دشمنان اسلام كمك مالی میكردند. (1)

3ـ یهودیان خیبر، با تحریك قبائل اطراف خود به ویژه طایفه غطفان در صدد حمله به مدینه بودند.

این ها موجب شده بود كه منطقه خیبر به صورت كانون توطئه علیه اسلام و مدینه درآید.

بر این اساس ضروری بود كه این كانون و مراكزی كه به صورت محل تجمع دشمنان و توطئهگران درآمده بود، تحت كنترل حكومت مركزی قرار گیرد. افزون بر این برخی از یهودیان مدینه كه با پیامبر(ص) و اسلام پیمان بسته بودند، و پیمان را نقض كردند، به خیبر رفته و در حال نقشهكشی بودند.

 با چنین وضعی، باید اقدامات مقتضی را انجام داد تا مسلمانان و مدینه مورد حمله مجدد دشمنان كینهتوز اسلام قرار نگیرند. (2) بر اساس برخی نقلها، در زمان جنگ خیبر، چهارده هزار یهودی در قلعههای خود، زندگی میكردند، كه حدود یك ماه، توسط نیروهای اسلام محاصره شدند، سپس یكی بعد از دیگری، قلعههای آنان به وسیلة مسلمانان فتح شد. (3)

یكی از قلعههای آنان به نام «قموص» از مستحكمترین قلعهها به حساب میآمد و تعداد رزمندههای آن بیش تر از سایر قلعهها بود. برای فتح این قلعه پیامبر فرماندهی را به ابوبكر سپرد كه موفق نشد آن را فتح كند. روز بعد فرماندهی را به عمر سپرد، او نیز توفیقی نیافت.

پیامبر فرمود: «فردا پرچم را به كسی میدهم كه حمله كننده است و از نبرد باز نمیایستد تا به پیروزی برسد. او خدا و رسول خدا را دوست میدارد و خدا و رسول نیز او را دوست میدارند».

روز بعد كه فرا رسید، پرچم را به دست علی(ع) داد. امام علی با شجاعت بینظیر خود، قلعه را گشود و پیروزی را برای لشكر اسلام به ارمغان آورد. (4)

پیامبر غنایم خیبر را بر كسانی تقسیم كرد كه در «حدیبیه» حضور داشتند. (5)

تعداد افرادی كه همراه پیامبر از مدینه رهسپار منطقة خیبر شدند، یك هزار و چهار صد نفر ذكر شده كه دویست نفر از آنان سواره و دارای اسب بودند. (6) جنگ خیبر در سال هفتم هجری بعد از صلح حدیبیه رخ داد. (7 )

تعداد كشته شدگان:

اگر چه آمارهايي كه در متون تاريخي موجود است، چندان دقيق نيست، اما اين عدد18000نفر را در متون معتبر نيافتيم. آنچه يافت شد، به روايت از واقدي است كه در جنگ خيبر نود و سه نفر از يهوديان و پانزده نفر از مسلمانان كشته شدند. (8) و آمار مذكور صحیح نیست .

استاد سبحاني  مي نويسد:

"پيشواي بزرگ مسلمانان پس از فتح خيبر، بال هاي عطوفت‏ خود را بر سر مردم خيبر گشود (مردمي كه با صرف هزينه‏هاي زياد، اعراب بت‏پرست را بر ضد او شورانيده و مدينه را مورد تهاجم و در آستانه سقوط قرار داده بودند) و تقاضاي يهوديان خيبر را مبني بر اين كه آنان در سرزمين خيبر سكني گزينند و اراضي و نخل هاي خيبر در اختيار آن ها باشد و نيمي از درآمد را به مسلمانان بپردازند، پذيرفت. حتي به نقل ابن هشام، مطلب ياد شده را خود پيامبر پيشنهاد كرد و دست‏ يهود را در امور كشاورزي و غرس نهال و پرورش درختان باز گذارد. (9 )

 

 برای آگاهی بیش تر به كتاب تاریخ پیامبر اسلام از مرحوم دكتر محمد ابراهیم آیتی و دكتر ابوالقاسم گرجی، مراجعه كنید.

پینوشتها:

1.صلاح تجانی، «الترتیبات المالیة فی تاریخ غزوة خیبر: بواعثها و نتائجها»، مجلة المورخ العربی، ج ۱، ش ۵ (مارس ۱۹۹۷)، ص ۹۳-۹۴؛

William Montgomery Watt, Muhammad at Madina, Karachi 1981،ص212

 

2. پیامبر و یهود حجاز، مصطفی صادقی، ص 209 ،قم ،بوستان كتاب ،1382 ش ،چاپ اول .

3 . بحار الأنوار، علامة المجلسي ،  1403 - 1983 م ،  دار إحياء التراث العربي - بيروت،ج 21، ص 21.

4. همان، ص 21 ـ 22.

5. تاریخ پیامبر اسلام، دكتر محمدابراهیم آیتی، ص 479،انتشارات دانشگاه تهران، 1366 .

6. الكامل فی التاریخ، ج 2، ص 216، 1386 - 1966م ،چاپخانه : دار صادر - دار بيروت ، دار صادر للطباعة والنشر .

7. همان.

8. مغازي واقدي‏، ترجمه دكتر محمود مهدوي دامغاني‏، ص 534، نشر دانشگاهي‏،  1369 ش‏، نوبت چاپ: دوم.

9. سبحانی،  فروغ ابديت، ج 2، ص 263، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1370ه ش، چاپ ششم.

عواملی كه روحانیت را به عنوان رهبران جامعه مدنی ایران مطرح كرد؟
امام خمینی و بسیاری از فقها بر این باورند كه تشكیل حكومت در دوران غیبت بر عهده فقیهان و دین شناسان قرار دارد . ایشان برای اثبات این نظریه دو دلیل عقلی و نقلی...

عواملی كه روحانیت را به عنوان رهبران و سرامدان جامعه مدنی ایران مطرح كرد تحلیل نمایید.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز

در پاسخ به پرسش تان به چند مورد اشاره مي نماييم.

عامل نخست :

ضرورت تشكيل حكومت و اداره آن توسط فقيه جامع الشرائط:

امام خمینی و بسیاری از فقها بر این باورند كه تشكیل حكومت در دوران غیبت بر عهده فقیهان و دین شناسان قرار دارد . ایشان برای اثبات این نظریه دو دلیل عقلی و نقلی ذكر كرده­اند، كه خلاصه دلیل عقلی، این است  :

اجرای قانون الهی به دست كسی می­تواند انجام گیرد كه دو ویژگی«شناخت قانون» و«عدالت» را داشته باشد. ولی فقیه این دو ویژگی را دارا است، چون با اجتهاد  حكم الهی را از منابع موجود استخراج می كند . به نیازهای جامعه پاسخ مثبت می­دهد . از دژ مستحكم اسلام پاسداری می­نماید.

اما دلیل نقلی: روایات زیادی وجود دارد كه فقط به یكی از آن ها می پردازیم: رسول خدا(ص)می­فرماید:«اللهم ارحم خلفائي، قیل: یا رسول الله و من خلفاؤك ؟ قال : الذین یأتون من بعدي و یروون أحادیثي و سنتي؛(1) خدایا، بر جانشینان من رحمت فرست. پرسیدند: یا رسول اللّه! خلفای تو كیانند؟ فرمود: آن ها كه بعد از من می­آیند و حدیث و سنت مرا نقل می كنند.»

 دومين عامل :مقبوليت عمومي

مدت ها بود كه مردم در وضعيتي نابسامان از نظراقتصادي ،اخلاقي وسياسي به سر مي بردند. روحانيت درست در زماني به اعتراضات خود شدت بخشيده بود كه نياز جامعه به رهبراني كه آن ها را از اين تنگنا خارج نمايد، در اوج بود. از اين رو مردم به رهبري آنان اعتقاد و باور داشتند .خلاهاي  فرهنگي و سياسي و اقتصادي خويش را از مسير آنان  جستجو مي نمودند . از اين روست كه آنان نيز به خواست مردم جواب مثبت داده و امور را به دست گرفتند .

سومين عامل: فقدان نيروهاي كار آمد و متعهد به اصول اسلامي

پس از آن كه مبارزات وسيع و پيگير ملت مسلمان به نتيجه رسيد و حكومت استبداد فرو ريخت ، در مورد حضور روحانيت در امور اجرايي ،تفكر امام از آغاز شروع نهضت اين بود كه روحانيت در كار اجرايي كم تر شركت كند و فقط ناظر و پشتوانه امور باشد. ايشان حضور روحانيت را در شوراي انقلاب كه متشكل از روحانيون و غير روحانيون بود ،كافي مي دانستند .  (2 ) نيز در آغاز بسياري مانند شهيد مظلوم بهشتي (ره ) شهيد مطهري  و... اين ديدگاه را داشتند

اما به رغم اين ديدگاه و پايبندي عملي به آن حتي در آن شرايط ويژه توطئه هاي بزرگ و كوچك دشمنان و بدخواهان و عملكرد ناسالم و ناكارآمد غير روحانيوني كه متصدي امور سياسي ـ اجرايي شده بودند، امام و ياران امام برخلاف ميل شخصي براي حفظ دستاوردهاي سال ها مبارزه و جهاد شانه هاي خود را زير بار سنگين مسئوليت هاي گوناگون نظام جمهوري اسلامي نهادند.

يعني در حالي كه اوضاع كشور از هم گسيخته بود و مخالفان داخلي كه دست نشاندگان قدرت هاي اهريمني و غارتگر خارجي ـ مشخصا آمريكاي ستمگر و متجاوزـ بودند، دست به انواع و اقسام توطئه و دشمني عليه نظام نوپا و الهي ـ مردمي جمهوري اسلامي زده بودند و لحظه اي دست از توطئه برنداشتند، از فتنه هاي قومي تا آشوب هاي گروهكي تا حمله آمريكا به صحراي طبس و جنگ تجزيه طلبانه كردستان و نهايتا تحميل جنگي هشت ساله، امام و ياران امام سنگر را خالي نكردند . مانند دوران مبارزات طولاني مدت همه وجود خود را وقف راهي كردند كه سال ها پيش آغاز كرده بودند. با مشخص شدن ضعف ها و سستي هاي متصديان امور اجرايي كشور و دولت موقت كه عمدتا از جمعيت هاي ملي گرا بودند، حضور تدريجي روحانيون در مسائل اجرايي شكل جدي تر به خود گرفت  حتي مشخص شد كه در بعضي از جاها بدون استفاده از حضور و نفوذ روحانيت امكان پيشرفت كارها وجود ندارد . (3 )

 امام خود با صراحت بر خاسته از صداقت و محترم دانستن مردم مي گويد :

« پيش از انقلاب من خيال مي كردم وقتي انقلاب پيروز شد، افراد صالحي هستند كه كارها را طبق اسلام عمل كنند. لذا بارها گفتم روحانيون مي روند كارهاي خودشان را انجام مي دهند. بعد ديدم خير ،اكثر آن ها افراد ناصالحي بودند و ديدم حرفي كه زده ام ،درست نبوده است. آمدم صريحا اعلام كردم: من اشتباه كرده ام . »(4)

پي نوشت ها :

1. من لا يحضره الفقيه‏،شيخ صدوق‏،ج 4،ص420،جامعه مدرسين‏،قم‏، 1404 ق‏،نوبت چاپ: دوم‏.

2 . انقلاب و پيروزي ،ص 412 ، اكبر هاشمي رفسنجاني، دفتر نشر معارف انقلاب.

3 . همان،ص 414.

4. صحيفه امام ،ج 18 ،ص 241.

صفحه‌ها