اخلاق

لطفا چند تا حديث معرفي کنيد.
از نظر آموزه هاي ديني دو گونه حريم وجود دارد؛ يكي حريم خصوصي و ديگري حريم عمومي كه هر كدام قوانين و آداب خاص خودش را دارد ...

اينکه زن و شوهر در حضور ديگران ناز هم رو بکشن و قربون صدقه هم برن از نظر اسلام و احاديث چطور است؟ لطفا چند تا حديث معرفي کنيد.

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون

از نظر آموزه هاي ديني دو گونه حريم وجود دارد؛ يكي حريم خصوصي و ديگري حريم عمومي كه هر كدام قوانين و آداب خاص خودش را دارد. رابطه زن و مرد هم سه گونه است؛

1.       رابطه زناشويي: مخصوص همسران و بايد در حريم خصوصي باشد.

2.       رابطه عاطفي: دو گونه است؛ كلامي، رفتاري.

3.       رابطه كاري و علمي: در حريم عمومي انجام مي شود.

از نظر ديني مردم در حريم اجتماع بايد امنيت و آرامش روحي و رواني داشته باشند. خيلي از احكام مانند حجاب و عفت و بقيه مسائل مربوط به همين مطلب است. هر چه كه امنيت و آرامش روحي مردم را به هم بريزد مذموم است. در حريم عمومي افراد مختلف با شرايط و سنين مختلف وجود دارد. از طرفي چون بين زن و شوهر رابطه خاصي وجود دارد از حساسيت بيشتري برخوردار است و هر گونه حركت و لو عاطفي باشد ممكن است تعداد زيادي از افراد جامعه را دچار مشكلات و خيال پردازي نمايد. حتي قرآن اجازه ورود بچه هاي نابالغ را به حريم خصوصي والدين، نمي دهد: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ‏ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيم؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! بردگان شما، و همچنين كودكانتان كه به حدّ بلوغ نرسيده‏اند، در سه وقت بايد از شما اجازه بگيرند: پيش از نماز صبح، و نيمروز هنگامى كه لباسهاى (معمولى) خود را بيرون مى‏آوريد، و بعد از نماز عشا؛ اين سه وقت خصوصى براى شماست؛ امّا بعد از اين سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نيست (كه بدون اذن وارد شوند) و بر گرد يكديگر بگرديد (و با صفا و صميميّت به يكديگر خدمت نماييد). اين گونه خداوند آيات را براى شما بيان مى‏كند، و خداوند دانا و حكيم است(1).

با توجه به مطلب بالا جواب سوال شما در قالب چند نكته توضيح  داده مي شود:

رابطه عاطفي چه كلامي و چه رفتاري در حد معمولي مانعي ندارد و حساسيت بر انگيز نيست و مشكلي به وجود نمي آورد. قرائني در روايات براي اين مطلب وجود دارد مانند شعري كه نقل شده امام حسين عليه السلام درباره اظهار علاقه به همسرشان مي خواندند:

لَعَمْرُک اِنِّني لَاُحِبُّ دارا                                                                            تَحُلُّ بها سکينةُ والربابُ

اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالي                                                                        وَ لَيْسَ لِلاَئمي ‌‌فيها عِتابُ (2)

به جان تو سوگند! من خانه‌اي را دوست دارم که سکينه و رباب در آن باشند. آن‌ها را دوست دارم و تمامي ‌‌دارايي‌ام را به پاي آن‌ها مي‌‌ريزم و هيچ کس نبايد در اين باره با من سخني بگويد يا اينكه نقل شده حضرت سجاد عليه السلام اظهار شگفتي و علاقه به يكي از همسرانشان داشته اند(3) .

1.       رابطه عاطفي كلامي و رفتاري بيش از حد معمول چون باعث ايجاد حساسيت در حريم عمومي مي شود خصوصا در مقابل نامحرم و جوانان مجرد صحيح نيست و مذموم است مثل بوسيدن و اين طور كارها. ملاك در تشخيص معمولي يا افراطي بودن، عرف عقلاست بنابراين ممكن است در جوامع مختلف متفاوت باشد مثلا در جامعه اي بوسيدن همسران در ملاء عام هنجار و درجامعه ديگر ناهنجاري به حساب آيد.

2.       در آيات و روايات نسبت به رابطه عاطفي در حريم عمومي منعي وجود ندارد از طرفي توصيه اي هم وجود ندارد البته شواهدي وجود دارد كه  اظهار علاقه در حد معمولي مانعي ندارد لذا در اين باره بايد به عرف عقلا مراجعه كرد تا ببينيم از نظر اخلاقي چگونه است؟

نتيجه اينكه اظهار علاقه به همسر در حريم عمومي از نظر اخلاقي اگر در حد معمولي باشد چه كلامي و چه رفتاري مانعي ندارد ولي توصيه اي هم نداريم. اگر بيش از حد معمول باشد از نظر اخلاقي توصيه نمي شود و كاري ناپسند و مذموم است هر چند ممكن است از نظر فقهي به عنوان اولی، مانعي نداشته باشد.

 

پي نوشت ها:

1. سوره نور، آيه 58

2. عماد الدين اسماعيل بن كثير دمشقي، البدايه و النهايه، مص علي شيري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج8، ص 212. الغارات، ج2، ص 816.

3. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البيت، 1049، ج20، ص 551، ح7.

آیا عشق من واقعي است يا نه؟
به طور طبيعي و در عالم خلقت بين دو جنس مخالف، گرايش و علاقه عادي وجود دارد كه اگر در شرايط و سن مناسب بودند بتوانند با هم ازدواج كنند. اين علاقه در حد عادي و...

سلام من نوجواني هستم 13 ساله من عاشق دختر خاله ام که از من 2 سال بزرگ تر است شده ام و نميدانم عشق من واقعي است يا نه دختر خاله بسيار با حجاب است و من  به خاطر قيافه عاشق او نشدم آیا عشق من واقعي است يا نه؟ لطفا راهنمايي کنيد با تشکر

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

به طور طبيعي و در عالم خلقت بين دو جنس مخالف، گرايش و علاقه عادي وجود دارد كه اگر در شرايط و سن مناسب بودند بتوانند با هم ازدواج كنند. اين علاقه در حد عادي و معمولي است و آن قدر زياد نيست كه افراد را مجبور به رابطه كند. اما اگر بيش از اين مقدار باشد بايد درباره آن گفتگو كرد و دنبال چاره بود. بهتر است شما درباره حالتي كه برايتان پيش آمده در ارتباط  بعدي بيشتر توضيح دهيد كه منظورتان از عاشق شدن چيست؟ يعني دقيقا چه اتفاقي افتاده و شما چه حالاتي داريد كه تصور مي كنيد عاشق شده ايد؟ رفت و آمد شما با خانواده خاله تان چه مقدار است؟ دقيقا چند وقت است كه چنين حالتي را در خود احساس مي كنيد؟ آيا اين مطلب را با فردي خصوصا دختر خاله تان در ميان گذاشتيد يا نه؟ آيا اولين بار است كه اين حالت به شما دست مي دهد يا قبلا هم تجربه داشتيد؟ رفتار دختر خاله با شما چگونه است آيا ايشان هم به شما علاقه مند است؟ اگر شما عاشق قيافه ايشان نشديد پس چه خصوصيتي در ايشان است كه شما را جذب كرده است؟

به هر حال اگر تشخيص شما درست باشد بهتر است به چند نكته توجه داشته باشيد:

1.       اينكه آدمي جذب جنس مخالف بشود منشاء هاي گوناگوني دارد كه معمولا غريزه جنسي است لذا بايد دنبال مديريت آن باشيد. اگر منشاء آن روحي باشد مثل كمبود محبت يا علاقه به زيبايي باشد به  آن عشق مجازي مي گويند كه مطلوب نيست. طبق آموزه هاي ديني ما عشق واقعي در درجه اول فقط از آنِ خداي متعال و بعد معصومين عليهم السلام و اولياي الهي است. وابستگي شديد به غير خدا مطلوب نيست و آسيب هايي دارد. بنابراين خيال نكنيد كه اگر اين حالت شما مربوط به شهوت نباشد پس واقعي و مقدس است. نه اين طور نيست. به قول حافظ:

غلام همت آنم كه زير چرخ كبود                               ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است.

2.       در آيات و روايات اين وابستگي ها مذمت شده، آسيب هاي آن بيان شده است؛ وَ مَنْ‏ عَشِقَ‏ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَة...(1)  كسى كه عاشق چيزى شود، چشم خود را كور و قلب خود را بيمار كرده است. عاشق با چشمى نادرست مى‏بيند و با گوشى ناشنوا مى‏شنود. عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْعِشْقِ قَالَ قُلُوبٌ‏ خَلَتْ‏ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَيْرِهِ (2)؛  مفضل مي گويد از امام صادق عليه السلام سوال كردم كه عشق چيست؟ فرمودند دل هايي كه از ياد خدا خالي شود گرفتار محبت غير خدا مي شوند.

3.       براي از بين رفتن اين حالت در صورت امكان ارتباط ها را كم كنيد، در رفتارتان علاقه و محبت نشان ندهيد، سعي كنيد به ايشان فكر نكنيد. براي خودتان مشغوليت درست كنيد. با دوستان خوب معاشرت كنيد. در محيط هاي خوب و معنوي مثل مسجد و امامزاده ها رفت و آمد داشته باشيد. كمتر تنها باشيد. زماني به رختخواب برويد كه كاملا خسته و خواب آلوده باشيد. از ورزش و نرمش و رفتن به طبيعت و شنا غفلت نكنيد. از هر چيزي كه شما را به ياد ايشان مي اندازد دوري كنيد. از خداي متعال كمك بخواهيد. از توسل به اهل بيت عليهم السلام خصوصا حضرت امام حسين و امام زمان سلام الله عليهما غفلت نفرماييد. دنبال محبت برتر باشيد و سعي كنيد معنويت خودتان را بالا ببريد.

4.       اگر اين حالت خيلي شما را اذيت مي كند و نمي توانيد ذهن و دل خود را كنترل كنيد حتما با بخش مشاوره روانشناسي مركز ما به شماره 09640 ارتباط بگيريد تا راه كارهاي مناسب را دريافت نماييد.

با آرزوي موفقيت براي شما و سپاس از توجهتان

پي نوشت ها:

1. محمد بن حسين شريف الرضي، نهج البلاغه، مص صبحي صالح، قم، هجرت، 1414 ق، خ 160، ص 160.

2. محمد بن علي بن بابويه، امالي(للصدوق)، تهران، كتابچي، 1376 ش، ص 668، ح3.

آيا خدا گناهان گذشته من را می‌بخشد؟
از اينکه در خدمت جواني باانگیزه بالائی‌ام، خرسنديم. بابت همت بلندی که دارید به شما تبریک می‌گوییم. حتماً باانگیزه‌ای که دارید با قدرت در مقابل انحراف جنسی ...

من درگذشته زياد خودارضایی می‌کردم ولي از امروز تصميم گرفتم ديگر توبه کنم و ديگر هیچ‌وقت اين کار را انجام ندهم آيا خدا گناهان گذشته من را می‌بخشد؟ البته درگذشته توبه کردم ولي اين دفعه ديگه به نظرم اصلي و واقعيه.

سلام

از اينکه در خدمت جواني باانگیزه بالائی‌ام، خرسنديم. بابت همت بلندی که دارید به شما تبریک می‌گوییم. حتماً باانگیزه‌ای که دارید با قدرت در مقابل انحراف جنسی می‌توانید بایستید تا شرایط ارضای صحیح این غریزه برایتان ان‌شاءالله فراهم شود.

قبل از هر چيز پاسخ خود را با نام خداوندي که هميشه مهربان و هميشه توبه پذير است آغاز می‌کنیم.

دوست عزيز؛ بی‌تردید يکي از نيرومندترين غرايز، نيروي شهوت و غريزه جنسي است. اين نيرو که از ابتداي تولد به‌صورت نهفته در وجود آدمي به وديعه نهاده شده است، تا زمان بلوغ هم چنان دوران آرام و بی‌تحرکی را پشت سر می‌گذارد، اما به‌محض شروع دوران نوجواني آرام، آرام زمان بيداري و شکفتگي آن فرا می‌رسد و رفته‌رفته تمامي وجود نوجوان را در برمی‌گیرد و بر تمامي رفتار انسان اثر می‌گذارد. به همين دليل غريزه جنسي با تحريکات شديد شما را با مشکلاتي مواجه ساخته است.

برادر عزيز؛ باب توبه هميشه باز است. پشيماني شما از گناهان گذشته به معناي توبه است. همان‌طور که امام باقر علیه‌السلام فرمود: «كَفَى‏ بِالنَّدَمِ‏ تَوْبَة؛ در تحقق توبه پشيماني از خطا و گناه کفايت می‌کند.»(1)

ازآنجایی‌که خداوند متعال در قرآن فرموده:«وَ هُوَ الَّذي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُون؛ او كسى است كه توبه را از بندگانش مى‏پذيرد و بدی‌ها را مى‏بخشد، و آنچه را انجام مى‏دهيد مى‏داند.»(2)؛ پس مطمئن باشيد توبه شمارا نيز پذيرفته است. قبول شدن توبه ما به اين معنا نيست که ما دِين خود را اداء کرده‌ایم بلکه ازاین‌جهت مطمئن به بخشش گناهان خود هستيم که خداوند متعال بر اساس بزرگ‌منشی و رحمت بی‌کران خود با گناهکاران و روسياهاني مانند ما رفتار می‌کند. «إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ؛ خداي من، هرچند من لياقت رحمت تو را ندارم اما تو اهل آن هستي که جود و بخششت شامل من بشود چراکه فضيلت تو آن‌قدر وسيع است که شامل حال من نيز مي شود.»(3)

مهم‌ترین نشانه پذيرفته شدن توبه شما اين آيه شريفه است؛ «تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ؛ خدا رحمتش را شامل حال آن‌ها نمود، (و به آنان توفيق داد) تا توبه كنند خداوند بسيار توبه‏پذير و مهربان است!»(4)؛ چه کسي به شما توفيق توبه را داده؟ چه کسي شما را متوجه خطا و اشتباهتان کرده؟ و چه کسي اين تنفر از گناه را در دل شما قرار داده؟ اين خداوند متعال است که ابتدا نظر لطفش را شامل حال شما کرده است و با عنايت ويژه او است، که شما متوجه گناهان خود شده‌اید.

خداوند متعال هميشه، همه بندگانش را دوست داشته و دارد؛ و هيچ زمان دست از محبت به آنان بر نخواهد داشت؛ «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ؛ خداوند نسبت به مردم رحيم و مهربان است!»(5)

زماني که هر انساني، مرتکب هر گناهي، به هر بزرگي شود؛ خداي متعال دوست دارد آن انسان، هیچ‌وقت از عفو و بخشش او نااميد نشود. زيرا اين نااميدي، يک وسوسه شيطاني است، تا دوباره زمينه تکرار آن گناه را فراهم کند. از همين باب خداي متعال فرمود: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ؛ بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.» (6)؛ پس جاي هيچ ناامیدی وجود ندارد.

با توبه قطعاً گناهان گذشته شما پاک‌شده است. اما اگر قصد تکرار آن را نداريد، بايد به نکات زير توجه و به آن‌ها عمل کنید.

1-  شيطان، دشمن قسم‌خورده انسان است. «بِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين؛ خدایا به عزّتت سوگند، همه انسان‌ها را گمراه خواهم كرد»(7) هر زمان هر انساني کوچک‌ترین تصميم براي پيمودن مسير الهي را بگيرد، شيطان قصد دارد با وسوسه‌های خود او را منحرف کند.«مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ؛ پناه مي برم به خداوند متعال از بدى وسوسه‌گر خنّاس، كه در سینه‌های مردم وسوسه می‌کند»(8)

پس به تحريکات شيطان چه از نوع جن و چه انساني او توجه نکنيد. و سعي کنيد از همين سن که سن استقلال‌طلبی شماست و سني است که شما بايد مديريت را از نفس خود آغاز کنيد. با راهکارهايي که بيان خواهد شد يک نه محکم به نفس خود و ديگران بگوييد و با توکل و عنايات حضرت حق بتوانيد با حسن خلق و محبت از کنار گناه بدون آلوده شدن به آن گذر کنيد. که قطعاً رشد و تعالي شما در اين تدبير و درايت خواهد بود.

2-   بايد شرايط زندگي خود را قبل از ازدواج به‌وسیله نکات زير مديريت کنيد. شما قطعاً قادر هستيد قبل از ازدواج نيز با حول و قوه الهي به‌طور کامل اين گناه را ترک کنيد.

-  دوست جوان، به‌منظور تخليه انرژي زايد بدن، به‌طور منظم خود را به ورزش و کار و فعالیت‌های مناسب سرگرم کنيد، ورزش و کار در کاهش طغيان غريزۀ جنسي اثر فوق‌العاده سودمندي دارد.

- گردش و تفريح و کوهنوردي، از عواملي است که براي کاهش شهوت و تسکين نيروي جنسي نقش مؤثری دارند. زيرا مسافرت، خواه‌ناخواه در اخلاق و روحيات انسان تحولاتي به وجود می‌آورد و غريزه جنسي را نيز تسکين می‌بخشد.

- مطالعه، علاقه به کارهاي فکري، سرگرمی‌های هنري و خواندن سرگذشت قهرمانان علمي و معرفتي و عرفاني، انسان را تا اندازه زيادي از شعاع خود خارج می‌کند و با مسير رشد و تعالي آشنا می‌کند.

- پرهيز از ديدن فیلم‌ها و عکس‌های محرک، و نگاه و ارتباط با نامحرم، زيرا «هر آنچه ديده بيند دل کند ياد»؛ لذا خداوند متعال فرمود: «به مردان مؤمن بگو كه چشمان خويش را فروگيرند و شرمگاه خود را حفظ کنند. اين برايشان پاكيزه‏تر است. زيرا خدا به كارهايى كه مى‏كنند آگاه است»(9)

 امام صادق علیه‌السلام فرمود: «از نگاه ناپاک بپرهيزيد که چنين نگاهى آتش شهوت را در دل و فکر شعله ور می‌کند و ‏همين آتش براى فتنه و مشکلات بزرگي کفايت می‌کند.»(10)، عموماً نگاه‌های آلوده، باعث می‌شود فکر و ذهن شما درگير شود. این‌گونه نگاه‌ها زمينه رنج و مشقت جان شمارا فراهم می‌کنند. 

- از حضور در مکان‌هایی که باعث تحريک شما می‌شود، خودداري کنيد.

-  از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسي و حتي شوخی‌های جنسي و تحریک‌کننده و فکر کردن در اين امور جدا” پرهيز کنيد.

- هرگز در مکاني خلوت و تنها و دور ازنظر ديگران نباشيد. زيرا بيشتر تحريکات جنسي در چنين شرايطي سراغ شما می‌آیند. و هرگاه در چنين شرايطي مورد هجوم افکار جنسي واقع شديد، آن مکان را ترک کنيد و به مجالس عمومي وارد شويد.

-مطالب تکمیلی درباره استمنا و راهکارهای ترک را می‌توانید در آرشیو سایت به نشانی‌های pasokhgoo.ir مطالعه کنید.

ان شاء الله با اميدواري به رحمت و محبت بی‌نهایت الهي بتوانيد در تمام مراحل زندگي خود با به‌کارگیری راهکارهاي بیان‌شده موفق و سربلند باشيد.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- كلينى، محمد بن يعقوب‏،  الكافي، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق‏، ج‏2 ، ص 426

2-  شوري(42)، آيه 25

3- ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال، تهران، دار الكتب الإسلاميه، 1409 ق‏، ج‏2، ص686

4- توبه(9)، آيه 118

5-حج(22)، آيه 65

6- زمر(39)، آيه 53

7- ص(38)، آيه 82

8- ناس(114)، آيه 4-5

9- نور(24)، آيه 30

10- ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول‏، قم، جامعه مدرسين،  1404ق‏، ص 502

آيا بايد بی‌حجاب‌ها رو امرونهی کرد؟
براي نهي از منکر بايد اولویت‌بندی کرد و اول سراغ منکراتي رفت که آسيب بيشتري دارند و چه‌بسا ريشه منکرات ديگر به‌حساب آيند. منظور اين نيست که سراغ فلان فرد ...

سلام ازیک‌طرف سؤال می‌کنیم آيا بايد بی‌حجاب‌ها رو امرونهی کرد ميگن بله! از يه طرف يه روحاني ميگه امر و نهي رو بايد از گردن‌کلفت‌ها شروع کرد! آيا براي مسأله حجاب بايد رفت يقه رئیس سازمان تبليغات و عقيدتي سياسي نيروي انتظامي و ..... را گرفت که خوابیده‌اند يا بايد رفت به همين بی‌حجاب‌ها تذکر داد؟

با سلام و اداي احترام:

پرسشگر گرامي! اعتمادتان به اين مرکز را ارج می‌نهیم. دغدغه شما براي فهم مسائل ديني قابل‌ستایش است. توجه شما را به خواندن چند مطلب جلب می‌کنیم:

اول:

براي نهي از منکر بايد اولویت‌بندی کرد و اول سراغ منکراتي رفت که آسيب بيشتري دارند و چه‌بسا ريشه منکرات ديگر به‌حساب آيند. منظور اين نيست که سراغ فلان فرد نرويم يا سراغ ديگري برويم. درستش اين است که بايد سراغ ریشه‌ها و مسائل اصلي رفت. بدحجابي هرچند منکر است ولي جزء سرشاخه‌هاست. نتيجه و خروجي است. جزء فروع است. براي درمان و حل آن‌ها بايد به ریشه‌ها پرداخت. بايد به مسائل اصلي توجه کرد. اگر زیرساخت‌ها و موضوعات اصلي درست شد بسياري از اين مفاسد از بين می‌روند.

در نهج‌البلاغه ابتداي نامه 53 نقل شده که امير المومنين علیه‌السلام اولين دستوري که به مالک دادند پرداختن به اصلاح اقتصاد بود! بر اساس خطبه 16 نهج البلاغه اولين اقدام حکومتي حضرت سلام‌الله‌علیه اصلاح مفاسد اقتصادي و تعقيب چپاولگران بیت‌المال بود.

اقتصاد که درست شد امنيت برقرار می‌شود، با آمدن امنيت نوبت به رفاه و آبادي می‌رسد. پس‌ازاین‌ها شرايط براي اصلاح فرهنگي ايجاد می‌شود(1). تا فاصله طبقاتي باشد! تا تبعيض و بی‌عدالتی باشد تا فساد حکومت را قبضه کرده باشد، تا ساختار جامعه به‌گونه‌ای باشد که ضعيفان نتوانند حق خودشان را بدون ترس و آسيب از صاحبان قدرت و نفوذ بگيرند(2) تا عده‌ای از گرسنگي بميرند و عده‌ای از سيري(3) نمی‌توان توقع اصلاح فرهنگي و تأثیرپذیری از کار فرهنگي را داشت. نمی‌توان از فضائل اخلاقي و معنوي سخن به ميان بياوريم: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْرا...(4) نادارى به آن نزديك است كه به كفر بينجامد.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص بَارِكْ لَنَا فِي الْخُبْزِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صَلَّيْنَا وَ لَا صُمْنَا وَ لَا أَدَّيْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا(5) اگر نان نبود نماز نمى‏گزارديم و روزه نمى‏گرفتيم و به اداى واجبات پروردگارمان نمى‏پرداختيم (يعنى از بس دغدغه داشتيم نمى‏توانستيم به اين چيزها فکر کنيم).

البته اين حرف‌ها معنايش اين نيست که اگر فردي می‌تواند براي اصلاح بدحجابي قدمي بردارد چنين نکند. اين حرف‌ها معنايش اين بود که بايد اولاً به اولویت‌ها پرداخت ثانیاً براي درمان به ریشه‌ها و منشأهای اصلي توجه نمود.

دوم:

امربه‌معروف و نهي از منکر شامل سه حوزه می‌شود:

الف) مردم نسبت به حکومت

ب) حکومت نسبت به مردم

ج) مردم نسبت به مردم

قطعاً اگر فرد يا افرادي سعي داشته باشند که فقط به مورد )ج( بهاء بدهند آن‌هم فقط درباره يک موضوع خاص(بدحجابي) تا مردم را به جان هم بيندازند يا اولویت‌های دست چندم را مدام مطرح کنند کار صحيحي نيست. انحراف به‌حساب می‌آید. بايد مراقب بود و فريب چنين تبليغاتي را نخورد ولي اثبات اين امور سخت است.

سوم:

نهي از منکر شرايطي دارد؛ کار همه نيست بلکه کار گروهي فرهيخته(6) که داراي تخصص، مهارت کافي و قدرت اجرايي باشند، است(7). بايد تأثیرگذار باشد. بايد تشخيص داد که گناه‌کار عالماً، عامداً چنین کاري را می‌کند. بايد بررسي شود که آيا اصرار بر اين کار دارد يا نه؟ بررسي و تشخيص اين موضوعات کار آساني نيست. بدحجابي در جامعه ما ریشه‌های گوناگوني دارد؛ ازجمله لج باري سياسي، شبهات، مشکلات اقتصادي، تربيت نادرست خانوادگي، بدفهمي نسبت به مسائل ديني، عملکرد بد دین‌داران، عدم آگاهي کافي و مانند این‌ها. کم‌پیدا می‌شوند افرادي که عالماً و عامداً چنين کاري بکنند. تشخيص موضوع هم با يکي يا دو تا بر خورد در کوچه و خيابان مشخص نمی‌شود. لذا نهي از منکر حتي در حد تذکر لساني معنا پيدا نمی‌کنند. به فرمايش استاد مطهري(8) تذکر لساني با رعايت همه شرايطش نهایتاً 5 درصد مؤثر است آن‌وقت ما می‌خواهیم صد درصد مؤثر باشد يا می‌خواهیم همه مشکلات را با تذکر لساني حل کنيم.

نتيجه:

برادر عزيز! نهي از منکر هم مانند بقيه واجبات درصورتی‌که شرايطش فراهم باشد نسبت به آن تکليف داريم. اگر مثل حج يا خمس يا ديگر واجبات شرايطش براي ما فراهم نيست تکليفي هم نداريم. درجایی که تذکر بدهيم و تأثیر نداشته باشد يا تأثیر منفي داشته باشد قطعاً خودمان مقصر هستيم اگر آسيب هم ببينيم هيچ پاداشي ندارد(9). در نهي از منکر مأمور به نتيجه مثبت هستيم. اگر اطمينان به نتيجه مثبت نداريم نبايد اقدامي انجام دهيم. يکي از شرايط نهي از منکر اين است که علني نباشد بلکه به‌صورت غیرعلنی باشد. وقتي همسر فردي حضور دارد قطعاً با واکنش‌های تند مواجه خواهيد شد. واضح است که در اين موارد تکليفي وجود ندارد. از طرفي تذکر غیرعلنی به خانم بدحجاب براي جوانان چه‌بسا انحراف آور باشد. پس بايد پرهيز نمود.

براي مطالعه بيشتر به جلد دوم کتاب حماسه حسيني مرحوم مطهري، کتاب و مقالات استاد سيد حسن اسلامي و کتاب راهکارهاي عملي درزمینهٔ امربه‌معروف از استاد محسن قرائتي مراجعه بفرماييد. در صورت وجود ابهام بازهم می‌توانید برايمان بنويسيد.

موفق باشيد.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. سيد رضي، نهج‌البلاغه، مص: صبحي صالح، قم، هجرت، 1414 ق، ابتداي نامه 53

2.       همان، ص 439

3.       همان، خطبه سوم

4.       محمد بن يعقوب کليني، الکافي، مص: غفاري، تهران، اسلاميه، 1407ق، ج2، ص 307، ح4

5.       همان، ج5، ص 73، ح13

 6. سوره آل‌عمران، آيه 104

7. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، موسسه آل البيت، قم، 1409ق، کتاب الجهاد، باب الامر بالمعروف و النهي عن المنکر

8. مرتضي مطهري، حماسه حسيني، قم، صدرا، 1390 ش، ج2، بخش تذکر لساني

9. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، موسسه آل البيت، قم، 1409ق، کتاب الجهاد، باب الامر بالمعروف و النهي عن المنکر

با انجام دعا و صدقه دادن و توکل به خدا برخلاف استخاره عمل کنم؟
استخاره به معناي درخواست و طلب خير است و اين درخواست وقتي از خداوند متعال طلب شود، خود نوعي دعا و توجه به ذات اقدس خداوند است. در كتب حديثي شيعه و سني به حد ...

سلام، می دونم ازنظر شرعي اشکالي نداره که برخلاف استخاره عمل کنيم، راستش من چند بار استخاره کردم ولي نتيجه بد آمد خلاصه با انجام دعا و صدقه دادن و توکل به خدا اگر من برخلاف استخاره عمل کنم به نظر شما در رسيدن به هدفم مشکلي پيش نمياد؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

استخاره به معناي درخواست و طلب خير است و اين درخواست وقتي از خداوند متعال طلب شود، خود نوعي دعا و توجه به ذات اقدس خداوند است. در كتب حديثي شيعه و سني به حد تواتر از معصومين عليهم السّلام روايت‌شده كه استخاره نوعي دعا در موقع ترديد در امري كه داراي وجوه متعدد است و يا ترديد در انجام دادن و انجام ندادن امري وارد مي‌باشد كه در اين حال انسان طلب خير و صلاح از خدا مي‌کند. درواقع انسان از خداوند مي‌خواهد كه آنچه به خير و صلاح او است در دل او اندازد و تصميمش را بدان استوار دارد و آن را برايش ميسّر و ممكن سازد (1)

در تفكرات اسلامي، عقل به‌عنوان نعمت بزرگي كه خداوند متعال به بشر ارزاني داشته، مطرح است. انسان با چراغ عقل مي‌تواند خيلي از راه‌هاي تاريك زندگي را به سهولت طي كند. هر كس كه چراغ عقل را در خود فروزان نگه داشت دنيا و آخرت او روشن و پرفروغ است. در قرآن كريم سفارش زيادي به باروري عقل شده است، به‌طوري‌که بدترين موجودات، آن‌هايي معرفي‌شده‌اند كه انديشه‌گر نيستند: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ»(2) بدترين جنبندگان كساني هستند كه تعقل و انديشه نمي‌كنند.

اساساً يكي از علل مهم بعثت پيامبران نيز همين بوده است كه عقل‌هاي آدميان را شكوفا سازند و دفينه‌هاي آن را استخراج كنند. چنان‌که امام علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «و يثيرُوا لهُم دَفائنَ العُقول»(3) پيامبران آمدند تا گنج‌هاي پنهاني عقل‌ها را آشكار سازند. خلاصه اين‌که تاروپود فرهنگ و باورهاي ديني ما با تعقل و انديشه ورزي درهم‌تنيده شده است، به‌طوري‌که هيچ روزنه‌اي را براي ورود عوامل انديشه سوز، باقي نگذاشته است.

باز در اعتقادات اسلامي به عواملي كه در تصميم سازي خردمندانه دخيل‌اند و عقل را در حقيقت‌يابي و شفاف انديشي، مدد مي‌رسانند تأكيد فراوان شده است كه مهم‌ترين آن‌ها «مشورت» است. مشورت كه همان «انديشه جمعي» است بسياري از گره‌هاي كور را كه عقل فردي، قادر به گشودن آن‌ها نيست به‌راحتي مي‌گشايد و بر نقاط تاريك، نور مي‌تاباند. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «لا ظهيرَ كَالمُشاورة»(4) هيچ پشتيبان و عامل دلگرمي مانند مشاوره نيست.

مشورت ادراك و هوشياري دهد

عقل‌ها مر عقل را ياري دهد (5)

امّا بسيار اتفاق مي‌افتد كه پس از تفكر و مشورت، بازهم ترديد باقي مي‌ماند و توان تصميم قاطع را در خود نمي‌بينيم، در اين هنگام و در اين حالت شک و دودلي، عقل و شرع توصيه مي‌كنند كه به مشورتي ديگر دست بزنيم. ولي اين بار باعقل بي‌نهايت و آگاه مطلق و خداوندگار هستي. همو كه بر نيك و بد بندگان، آگاه است و خير همگان را مي‌خواهد و ما با اين كار طلب خير و صلاح از خدا مي‌كنيم و دست نياز به درگاه او برده و دعا مي‌كنيم و طالب صلاح و سعادت و خير خود هستيم و خداوند هم به‌مقتضاي حكمت و عظمت و بزرگي خود، دست ما را مي‌گيرد (6)

لذا در استخاره به چند مطلب بايد توجه داشت: اول اين‌که ما كار را واگذار به خدا كرده‌ايم و صلاح و خيركارها را از او طلب مي‌كنيم:‌ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ (7) تفويض مي‌كنم كارم را به خداوند تعالي همانا او بندگان خود را مي‌بيند.

نكته دوم اين‌که استخاره كننده نبايد نفع ظاهري و آشكار موضوع را در نظر گرفته باشد، بلكه به نفس استخاره و نتايج پنهان آن توجه كند، يعني درواقع طلب خير از خداي متعال نموده است نه محاسن ظاهري آن امر، بنابراين چه‌بسا ممكن است پاسخ استخاره در امري بد باشد، ولي نفع ظاهري داشته و استخاره كننده غافل از عاقبت و پايان كار باشد، لذا او نفع ظاهري را ديده و شايد در بدي پاسخ استخاره ترديد نمايد، درحالي‌که در حقيقت خير او در آن بوده است (8)

قرآن كريم مي‌فرمايد: چه‌بسا از كاري كراهت داريد كه خير و خوبي شما در آن است و چه‌بسا چيزي را دوست داريد كه شر و بدي شما در آن است به‌درستي كه خداوند مي‌داند و شما نمي‌دانيد (9)

بزرگان دين و علماي شيعه درباره استخاره مباحث متعدد و گسترده‌اي داشته‌اند و اصل استخاره را همه قبول دارند و مي‌فرمايند: استخاره همان طلب خير و سعادت از خدا كردن است.

مرحوم آيت‌الله دستغيب مي‌فرمايد: استخاره يعني طلب خير از خدا كردن. يعني پروردگارا من حيرانم و نمي‌دانم اين كار، مورد رضايت توست يا نه تو خود رضاي خويش را برايم پيش آور؛ و صلاح و مصلحت مرا جاري ساز و مرا از ترديد رهايم كن (10)

خلاصه اين‌که استخاره درجايي است كه انسان از طريق تعقل و مشورت به‌جايي نرسد و براي طلب خير و رفع ترديد با خداوند مشورت كرده و خير و صلاح خود را از او جويا مي‌شود و اين كار بسيار ممدوح و جزء سيره بزرگان دين بوده است؛ که البته براي آگاهي از چگونگي استخاره واردشده در شرع به کتاب‌هاي نگاشته شده در اين موضوع، ازجمله مفاتيح‌الجنان مراجعه كنيد.

بنابراين اگر بعد از استخاره با تفکر و مشورت به اين نتيجه رسيديد که کاري که مي‌خواهيد انجام دهيد، مناسب و معقول است، آن را با توکل بر خدا انجام دهيد و از خدا کمک بخواهيد و واهمه‌اي نداشته باشيد. چراکه قرآن در مورد کارها بر توکل بر خدا و تعقل و تفکر بسيار سفارش کرده است.

موفق باشيد.

پي‌نوشت‌ها:

1. حسيني دشتي. سيد مصطفي. معارف و معاريف. ج 2. ص 133. چاپ دانش. 1376.

2. انفال، آيه 22.

3. نهج البلاغه. خطبه اول. ترجمه شهيدي. سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي. 1368.

4. همان. كلمات قصار، ش 54.

5. مثنوي. ‌دفتر اول.

6. طريقه‌دار. ابوالفضل. استخاره و تفأل. ص 14 ـ 15. مركز انتشارات مركز تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. 1377.

7. غافر، آيه 44.

8. مجلسي. محمد باقر. مفاتح الغيب. ص 31 ـ 33. انتشارات فوژان. 1374.

9. بقره، آيه 216.

10. به نقل از طريقه‌دار. ابوالفضل. استخاره و تفأل. ص 93. مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. 1377.

چه راهکارهایی وجود داره؟
شما در وهله اول مي‌بايست به دنبال زندگي اخلاق مدارانه باشيد. زندگي اخلاقي، لزوماً با همراهي يک طلبه صورت نمي‌گيرد، بلکه افراد مذهبي و متدين واقعي مي‌تواند ...

سلام و ادب. خداقوت... بنده دانشجويي هستم که قصد دارم برم جامعة الزهرا و طلبه بشوم و قصدم تبليغه... ميخواستم از شما بزرگواران بپرسم چطوري مي­تونم با يه طلبه ازدواج کنم. بنده خواستگار غيرطلبه زياد داشتم ولي اون همفکري و هم مسيري رو نداشتن... ملاک بنده هم ايمانه و حتي با زندگي طلبگي هم کنار ميام... در فاميل ما اصلاً طلبه وجود نداره ک موقعيتش فراهم بشه... ميخواستم راهنمایی‌ام کنين... مثلاً آيا جامعه الزهرا برم احتمال داشتن خواستگار طلبه زیادتر ميشه يا چه راهکارهایی وجود داره.... با تشکر فراوان

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

شما در وهله اول مي‌بايست به دنبال زندگي اخلاق مدارانه باشيد. زندگي اخلاقي، لزوماً با همراهي يک طلبه صورت نمي‌گيرد، بلکه افراد مذهبي و متدين واقعي مي‌تواند زندگي خوبي را ايجاد کنند. به دنبال زندگي با سيره اهل‌بيت باشيد. دنياي طلبگي دنياي خوبي است که شرايط مساعدي براي نزديک شدن به خدا و اهل‌بيت (علیهم‌السّلام) دارد. البته به شرطي که مسير اخلاقي و انساني در آن طي شود.

ضرورت‌هاي فردي، مذهبي و اجتماعي سبب مي‌شود تا يک مرد يا زني که اين ضرورت‌ها را حس کرده به فکر ازدواج بيفتد. اين ضرورت براي همه پسرها و دخترها قابل حس کردن است و طلبه‌ها به‌عنوان افراد جامعه که هم ضرورت‌هاي فردي دارند و هم در همين جامعه زندگي مي‌کنند و هم‌ريشه‌هاي مذهبي را حفظ کرده‌اند از اين قاعده استثنا نيستند. اگر شرايطش پيش آمد با طلبه ازدواج کنيد و در غير اين صورت با يک فرد متدين واقعي ازدواج کنيد که پايبند به ضوابط ديني و اخلاقي در حوزه مسئله خانوادگي باشد.

اگر توبه نکند گناهکار است؟
ما بايد خدا را شکر کنيم که با همه قصورها و تقصيرها راه بازگشت به پاکي را به روی انسان باز کرده است. امام سجاد عليه السلام در مناجات تائبين مي‌فرمايد: ...

سلام اگر با کسي گناه جنسي  مانند زنا کرده باشي و مقصر گناه باشي و طرف مقابل به آن کار اعتراض نکند او هم نياز به توبه دارد اگر توبه نکند گناهکار است مي شود فاعل براي او هم توبه کند تا او که مقصر نبوده خدا او را ببخشد؟

برادر گرامی! عذاب وجدان و ناراحتی بعد از گناه، گرچه تلخ و ناگوار و آزاردهنده است و چه‌بسا منجر به ناامیدی انسان شود؛ اما توجه به رحمت خدای مهربان، آرامش و نشاط را نوید می‌دهد.

ما بايد خدا را شکر کنيم که با همه قصورها و تقصيرها راه بازگشت به پاکي را به روی انسان باز کرده است. امام سجاد عليه السلام در مناجات تائبين مي‌فرمايد: إِلَهِي أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِک بَابا إِلَى عَفْوِک سَمَّيتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ:تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا؛ خدايا تويى که به روى بندگانت درى به سوى بخششت گشودي و آن را توبه ناميدى، و خود فرمودى: «بازگرديد به جانب خدا، بازگشتى خالصانه(1) امام پس‌ازاین جمله، نهيبي به همه انسان‌ها در مناجات با خدا مي‌گويند: فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ، پس عذر کسى که از ورود به اين در(باب توبه) پس از گشوده شدنش غفلت ورزد، چه مي‌تواند باشد! امام عارفين در ادامه، اشاره‌ای به حقيقت توبه نيز می‌نمایند: إِلَهِي إِنْ کانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَةً فَإِنِّي وَ عِزَّتِک مِنَ النَّادِمِينَ؛ الهي! اگر پشيماني دل از گناه، حقيقت توبه است، به عزتت سوگند من پشيمانم! بر اين اساس حقيقت توبه، پشيماني دل است؛ هر شخصي خودش بايد پشيمان از عملکرد خودش باشد و استغفار ديگران براي شخص زنده در حقيقت طلب رحمت الهي است که او نيز موفق به توبه و کسب درجات مغفرت شود. ازاین‌جهت براي وي خالصانه دعا و طلب استغفار کنيد. افزون بر اينکه علم به حالات دل نزد خداوند است و چه‌بسا اين شخص نيز در دل ناراحت است.

نکته تکميلي آنکه هر کس به‌اندازه خودش ممکن است در گناه شريک باشد و صرف اينکه من دعوت به گناه شدم، عذر موجهي در ارتکاب گناه نيست. تسليم نشدن با تمام توان و فرار از صحنه گناه جزء وظايف ماست. خيلي از برکات دنيوي و فتوحات معنوي خاص از همين فرار فرد از صحنه گناه و دعوت و حتي به‌نوعی اجبار شخص به گناه صورت گرفته است. از داستان حضرت يوسف گرفته تا اوليايي مثل شيخ رجبعلي خياط و برخي از شهداي دفاع مقدس. خواندن اين داستان‌ها به انسان روحيه مقاومت و صبر در برابر گناه را تقويت می‌کند.

 

پي نوشت:

قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، مناجات تائبين.

علت چيه؟
براي لذت بردن از عبادت بايد ابتدا جنبۀ معرفتي تقويت شود، يعني نسبت به اعمالي که انجام مي‌دهيد علم و آگاهي پيدا کنيد. در مرحله بعد اقدام به انجام آن به نحو ...

با سلام خدمت روحانيون و کارشناسان ديني محترم سالی که داشتم اينه که علت چيه وقتي نماز می‌خوانم از خواندن نماز و عبادت خداوند لذت نمی‌برم؟

از اينکه نماز در زندگي‌تان مهم است و در فکر لذت بردن از معنويات هستيد خوشحاليم. قطعاً بايد خدا را بر اين نعمت بزرگ شکرگزار باشيد.

براي لذت بردن از عبادت بايد ابتدا جنبۀ معرفتي تقويت شود، يعني نسبت به اعمالي که انجام مي‌دهيد علم و آگاهي پيدا کنيد. در مرحله بعد اقدام به انجام آن به نحو نيکو برآيد. هر عملي که همراه بامعرفت باشد، حتماً بانشاط هم خواهد بود.

 البته لذت بردن از عبادات نياز به مراقبت، توجه به خدا و انجام امور مقدماتي، از قبيل استراحت کافي يا تغذيه درست دارد. سعي کنيد قبل از عبادت لحظاتي را به تفکر و تأمل در جهان هستي و رابطه انسان باخدا و فلسفه عبادتي که مي‌خواهيد انجام دهيد، بپردازيد. اين تفکر براي شما نشاط در عبادت مي‌آورد. در دعاها و زيارت‌نامه‌ها نيز از خدا بخواهيد که اين توفيق را به شما عطا کند. همان‌گونه که در دعاي «عالية‌المضامين‌» مي‌خوانيد: «و تُحَبِّب الَي‌َّ عبادَتَک‌َ و المواظَبَة‌َ عليها و تُنَشِّطَنِي لَها و تُبَغِّض‌َ اِلَي‌َّ مَعاصِيَک و مَحارمک ...; پروردگارا عبادت و طاعتت را محبوبم گردان! به آن‌، با توجه و با شوق و نشاطم گردان! از هر چه معصيت و حرام توست، مبغوض و متنفرم ساز!». (1)

عواملي که مي‏تواند نماز را براي انسان لذت‌بخش کند:

أ) قبل از نماز خود را مستعد و مهياسازيد؛ يعني، قدري به خود تلقين کنيد: درصدد نيايش و نماز هستم. سعي کنيد افکار متفرق را از ذهن دور کنيد.

ب) حتي‌الامکان در بهترين وقت نماز بخوانيد؛ مثلاً، با کسالت - خستگي و خواب‌آلودگي - وارد نماز نشويد. «لا تقرب‌ها الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى». (2)

ج) در محيط پرسروصدا و آشوب به نماز نايستيد، بلکه محيط آرام و با فراغتي را انتخاب کنيد.

د) در حين نماز مصمّم بر مراقبت باشيد؛ اگر افکار ديگري به ذهنتان هجوم آورد، به آن توجه نکنيد تا از دام آن برهانيد.

ه) طلب صفاي دل از خدا. در اين زمينه بسيار به‌جا است که با امام سجاد عليه‌السلام هم‌نوا گشته و مناجات شاکين را بخوانيد (مفاتيح‌الجنان، مناجات خمسه عشر).

مطالعه کتاب «حکمت عبادت و اسرار عبادت» نوشته آيت‌الله جوادي آملي‌، مي‌تواند کمکتان کند.

 

پي‌نوشت:

  1. شيخ عباس قمي، مفاتيح‌الجنان، ص 583، دارالاسوه، قم.

بنظرتون خدا منو می بخشه؟!...
هرچند که گناه شما بزرگ بوده است؛ اما خدا توبه‌کنندگان را دوست دارد و در آيات قرآن به اين مطلب اشاره‌کرده است (1) در جايي از قرآن نيز فرموده که هرگز از رحمت ...

سلام ببخشيد بنده کمکي می‌خواستم ازتون. بنده در چند سال گذشته اشتباهي مرتکب شدم و با يکي از پسراي اقواممون ارتباط برقرار کردم... اما بعدش خيلي پشيمان شدم... و توبه کردم...حتي از خود اون پسر هم حلاليت طلبيدم اگر که دل شکستني در کار بوده یا هر چيز ديگه اي به خاطرش از اون پسر هم حلاليت گرفتم...بنظرتون خدا منو می بخشه؟!...بنظرتون اينا بعداً اتوي زندگي آدم تأثیر نداره؟! بنظرتون خدا از سر گناه گذشتم ميگذره؟! اگه اون پسر به خاطره اين کارم دلش شکسته باشه يا اينکه وابسته­ام شده باشه چطور؟! آقا يا خانم خواهش مکنم ازتون که حقيقتش رو بهم بگيد لطفاً... من چيکار کنم... هيچ صلاحي جز توبه ندارم... هيچ کاري جز توبه نمي­تونم انجام بدم...خيلي از اون قضيه ب بعد به هم ريختم... کوچک‌ترین اتفاقي ک برام ميفته به هم ميريزم...همش حس و حال گناه دارم... حس مي­کنم خدا منو نبخشيده... حس می­کنم خدا از سر تقصيراتم نمي­گذره... حس مي­کنم که قراره بدترين عواقب دامنمو بگيره...شما رو قسم ميدم ک بگيد آیا خدا منو می­بخشه يانه؟! با وابستگی و دلشکستگی اون پسر چکار کنم؟! من نميتونم کاري براش انجام بدم...

هرچند که گناه شما بزرگ بوده است؛ اما خدا توبه‌کنندگان را دوست دارد و در آيات قرآن به اين مطلب اشاره‌کرده است (1) در جايي از قرآن نيز فرموده که هرگز از رحمت خدا مأیوس نشويد (2) مأیوس بودن از بخشش خدا خود بزرگ‌ترین گناه است. (3)

اما در مورد آن فرد که گناهتان با او بوده بايد بگوييم اولاً لازم نبود از او حلاليت بگيريد چراکه يادآوري گناه بوده است و خودش گناه است. علاوه بر اينکه هرکسی مسئول اعمال خودش است (4) و او نيز مثل شما بايد توبه کند و از گناهش در درگاه خدا استغفار کند. ولي شما نبايد مستقيم به او اين مطلب را بگوييد.

انسان‌ها در معرض امتحاناتي هستند که شايد در برخي موفق نشوند. مهم اين است که خود را از دايره اطاعت خدا خارج ندانيم و اگر خدای‌ناکرده گناهي از ما سر زد دوباره به دامان رحمت الهي بازگرديم. خدا خود را «ارحم‌الراحمین» ناميده است به معني مهربان‌ترین مهربانان؛ (5) يا «ثواب» لقب داده است به معني بسيار توبه پذير (6)

هرگز در مورد گناهتان با کسي صحبت نکنيد و بين خودتان و خداي مهربان توبه کنيد. به آن شخص هم در مورد رابطه گناه‌آلود صحبت نکنيد و در صورت امکان با او برخورد نداشته باشيد يا به حداقل برسانيد و اگر هم ا را ديديد، مانند بقيه اقوامتان با او برخورد کنيد و خدای‌ناکرده چنين حرف‌هایی را با او پيش نکشيد. به افکار منفي هم که به سراغتان می‌آید توجهي نداشته باشيد چراکه شک پس از توبه وسوسه است.

موفق باشيد.

پی‌نوشت‌ها:

1.       سوره بقره، آيه 222.

2.       سوره زمر، آيه 53.

3.       مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة) - قم، چاپ: دوم، 1406 ق، ج‏1، ص 460.

4.       سوره انعام، آيه 164.

5.       سوره يوسف، آيه 64.

6.       سوره نصر، آيه 4.

خجالت می‌کشم که مرتباً درحال حلاليت طلبيدن باشم چي کارکنم من؟
غيبت عبارت است از بدگويى (مثل بيان عیب‌ها و نقاط ضعف ديگران) و پرده‏درى نسبت به حيثيت و آبروى افراد مؤمن، پشت سر آن‌ها، به‌گونه‌ای كه وقتى به گوششان برسد ...

سلام وقتتون بخير. ممنون از تلاشي که براي هدايت شیعه‌های امام زمان (ع) می‌کنید. خدا اجرتون بده.

من هرروز مرتباً غيبت می‌شنوم. مثلاً یک‌دفعه کسي که حرمتش واجبه باهام درمورد ديگران حرف مي­زنه و من نمي­تونم وسط حرفش بپرم درنتیجه کلي ناراحت ميشم و ياد اين ميفتم نمازهایم قبول نيستن چون خيلي مقدم به نماز اول وقتم. نمی‌دو نم چه جوري جبران کنم. خوندم که بايد حلاليت بطلبيم اگه مفسده‌ای نداره ولي اگه این‌جوری باشه تقريبا من هرروز بايد چندين ساعت رو به حلاليت طلبيدن اختصاص بدم. اينجوري خجالت می‌کشم که مرتباً درحال حلاليت طلبيدن باشم چي کارکنم من؟

بر اساس آنچه از روايات به دست می‌آید غيبت عبارت است از بدگويى (مثل بيان عیب‌ها و نقاط ضعف ديگران) و پرده‏درى نسبت به حيثيت و آبروى افراد مؤمن، پشت سر آن‌ها، به‌گونه‌ای كه وقتى به گوششان برسد ناراحت شوند.

 

بنابراين هر حرفى كه راجع به ديگران گفته شود غيبت به‌حساب نمی‌آید، بلكه ريختن آبروى ديگران و بيان بدی‌های فرد به‌گونه‌ای كه وقتى به گوششان برسد و ناراحت شوند جزو غيبت محسوب می‌گردد. بنابراين زماني غيبت محقق می‌شود و جزء گناهان کبيره قرار می‌گیرد که ذكر معايب شخص انسان‌ها باشد.

همچنين شنيدن غيبت و ساير حرف‏هاى ناروا اگر عمدى نباشد و در كوچه و بازار اتفاقاً به گوش انسان برسد، حرام نيست و وظيفه ما در قبال آن‌ها امربه‌معروف و نهى از منكر است. البته اين كار داراى مراتب و شرايطى است كه آمر و ناهى حتماً بايد نسبت به آن امور اطلاع كافى داشته باشد که در ادامه بدان اشاره خواهيم کرد.

به‌صرف احتمال این‌که در مجلس غيبت يا بدگوئى می‌شود نمی‌توان مواردي چون صله‌رحم را ترك كرد، بنابراين نکته بسيار مهم‌تر این است که بايد ضمن این‌که صله‌رحم می‌کنید مواظب باشيد خود شما و يا خانواده‌تان غيبت و بدگويى ديگران را نكنيد و از بی‌حرمتی و بی‌احترامی و زخم‌زبان به ديگران اجتناب شود

 

"در همه حال به وظيفه خود عمل کنيد"

علاوه بر در نظر گرفتن جايگاه خود و ديگران و حفظ آن به وظيفه ديني و شرعي خود نيز عمل کنيد به‌عنوان نمونه اگر کلام خود را در قالب نهي از منکر با زبان نرم اثرپذیر ديديد که به وظيفه خود عمل نماييد و غير این صورت هم بايد عرض کنيم که شما با مديريت قوي می‌توانید مراقب خدشه‌دار نشدن رابطه خويشاوندي خود با آن‌ها شويد و طبق فتواي مراجع بزرگوار تقليد مواردي چون صله‌رحم، منحصر به رفت‌وآمد با خويشاوندان نيست، بلكه اين عمل با هديه دادن، ميهمانى كردن، پيغام فرستادن، تماس تلفنى، سلام كردن و... نيز تحقق مى‏يابد. پس همين اندازه كه قطع رحم نشود، كافى است. (1)

 

رابطه با دوستانتان نيز تا رفع اين مشکل بايد تقليل يابد چراکه در روايتي آمده است که مولاي متقيان علي (ع) ملاحظه كردند كه شخصى در حضور فرزند بزرگوارش حسن (ع) از كسى غيبت می‌کند، فرمود: فرزندم گوش خود را از چنين كسى دور دار زيرا او به پليد و نجس‌ترین چيزهايى كه در ظرف خود دارد نگريسته و آن‌ها را در ظرف توخالی كرده است. (2)

لذا ما وظیفه‌داریم به هر وسیله‌ی ممكن، شنونده غيبت نباشيم و آن‌ها رد كنيم.

البته اين امر نيز بايد با سلسله‌مراتب انجام پذيرد يعنى ابتدا با لحنى آرام از غيبت اجتناب شود و اگر لازم شد، با تغيير مکان و...در ضمن مراعات سن افراد و نسبتى كه با شما دارند نيز ضرورى است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 1772 تبريزى، استفتاءات، س 2185 و 2189 سيستانى، صله‏رحم و دفتر: همه مراجع.

2. محمد ري شهري، ميزان الحکمه، انتشارات دار الحديث، قم، ج 9، ص 4474.

صفحه‌ها