برزخ

بدن مثالی شبیه بدن دنیوی و عنصری است با این تفاوت که فقط ماده ندارد و متأثر از اعمالی که در دنیا داشته، شکل و شمایلش تا حدودی تغییر کند.

پرسش:
در کتابهای دینی خوندم که ما علاوه بر بدنی که میبینیم، دارای جسم مثالی هستیم که مادی نیست و در برزخ به زندگیش ادامه میده. سوالم اینه که این جسم مثالی، شبیه به بدن مادی ما است و همین شکل و شمایل ما رو داره؟ اگربه همین شکل و شمایل هست، نقص و ایرادات اون رو هم داره یا میشه شکلش رو عوض کرد؟ اگر به همین شکل و شمایل نیست، چطور وارد برزخ میشه همه اونو بجا می آورند؟!
 

پاسخ:
مقدمه:
درباره بدن برزخی تفسیرها و تبیین‌های مختلفی از سوی اندیشمندان مسلمان ارائه‌شده‌اند و همه آن‌ها دراین‌باره بر یک نظر نیستند. دست‌کم پنج نظریه در این مورد ارائه‌شده است که عبارت‌اند از: نظریه بدن دنیوی،‌ نظریه بدن مثالی، نظریه ثنویت بدن برزخی، نظریه تجسد روح و انکار بدن برزخی. (۱) در ادامه به توضیح و بررسی این مطالب می‌پردازیم:
نکته اول:
یکی از نظرات درباره بدن برزخی، نظریه بدن دنیوی است. از این منظر، بدن برزخی همین بدن عنصری این دنیاست. این دیدگاه خود به دو دیدگاه فرعی تقسیم می‌شود: الف: بدن برزخی عین بدن دنیوی است. گفته‌شده سید مرتضی و سدید الدین حِمَّصی رازی، از متکلمان شیعی قرن هفتم قمری، این نظریه را تأیید کرده‌اند. ب: بدن برزخی بعضی از اجزاء بدن دنیوی (اجزاء‌ اصلی) است. این نظریه را به پیروان بنی‌هاشم معتزلی نسبت داده‌اند.
برخی همچون حکیم ملانعیما عرفی طالقانی،‌ از حکمای قرن یازدهم، نظریه سوم (نظریه ثنویت بدن برزخی) را پذیرفته است. وی در کنار پذیرش بدن مثالی در عالم برزخ، تعلق نفس به اجزاء اصلی بدن دنیوی را نیز لازم شمرده است.
 مرحوم شیخ حسین نقابی میانجی در تأیید نظریه چهارم (تجسد روح)، بعد از بررسی برخی روایات، چنین نتیجه می‌گیرند که مدلول صریح روایات مذکور این است که خود ارواح مؤمنان به‌صورت و سیمای انسان قبل از مرگ درمی‌آیند. ارواح مؤمنان چون مخلوق لطیف هستند، بعد از مفارقت از بدن، بنا به‌تصریح روایات، به اذن خدا در شکل و سیمای بدن خود درمی‌آیند. شیخ مجتبی قزوینی در کتاب بیان الفرقان نیز از این نظریه طرفداری کرده است.
منکران بدن برزخی همچون فیلسوفان مشایی، ازآنجاکه معاد را منحصر در معاد روحانی دانسته‌اند، برزخ را نیز برزخ روحانی می‌دانند و بدن برزخی را منکرند. اینان برآنند که روح می‌تواند بدون احتیاج به بدن، لذت‌ها و درد و رنج‌های برزخی را به‌گونه‌ای که مناسب با تجرد آن باشند، درک کند. ازاین‌رو نیازی به بدن ندارد.(۲) ازآنجاکه سؤال پرسشگر محترم درباره بدن مثالی است،‌ در نکات بعدی، نظریه دوم به‌صورت مفصل‌تر توضیح داده می‌شود.
نکته دوم:
برخی از فلاسفه و علما همچون ملاصدرا، (۳) کاشف الغطاء، علامه طباطبایی، امام خمینی و... معتقدند که انسان مرکب از سه چیز است: روح مجرد، بدن مادی و یک بدن (جسم) مثالی. بدن مثالی شفاف¬تر و لطیف‏تر و رقیق‏تر از هوا است و واسطه و رابط میان روح مجرد و بدن مادی است.(۴)
جسم و بدن مثالی که به آن بدن یا جسم اثیری نیز گفته می‌شود، (5) برخی از ویژگی‌های جسم مادی دنیوی مانند شکل و اندازه و رنگ و ابعاد و... را دارد و ازنظر شکل و قیافه کاملاً مشابه بدن دنیوی است؛ اما به جهت اینکه ماده عنصری ندارد، لطیف‌تر بوده و فاقد محدودیت‌های زمانی و مکانی است و تغییر نمی‌پذیرد. (6) بدن مثالی نه به‌کلی مجرد است و نه مادى محض است؛ بلكه داراى يك نوع تجرد برزخى و مثالی است (7) چیزی شبیه صور و اشباح ذهنى یا آنچه در خواب و رؤیا می‌بینیم. شكى نيست انسان در اين دو موقف با يك سلسله شبح‌ها و صور و اجسامى سروکار دارد، كه همگى از آثار و خواص جسم برخوردارند، امّا ماده جسمانى و عنصری ندارند. انسان در یک‌لحظه صورت شهر تهران را با تمام ابعاد و خصوصياتش در ذهن خود مجسم مى‌كند یا در خواب می‌بیند. آنچه در ذهن او وجود دارد یا در خواب می‌بیند، فاقد ماده است، امّا صورت و شكل و رنگ و بُعد اجسام را دارد.(8) بدن مثالی به جهت ماده نداشتن، طبعاً قوانین ماده عنصری در آن جاری نیست و با چشم سردیده نمی‌شود. بدن‌های مثالی در برزخ، دارای شادی و خوشحالى و غضب و نگرانى هستند و لذات و آلام را درک می‌کنند.(9)
نکته سوم:
براهین عقلی و فلسفی و نقلی بر اثبات بدن مثالی (برزخى یا اثیری) ارائه‌شده است.(10) ازجمله در روایتی امام صادق (ع) می‌فرماید: «چون خداوند روح مؤمنی را قبض کند این روح در کالبدی همچون کالبدی که در دنیا داشت، قرار می‌گیرید و در آن متنعم است (می‌خورد و می‌آشامد) و چون تازه‌واردی به آن‌ها رسد، او را به همان صورتى که در دنیا بوده می‌شناسد».(۱1) آن حضرت همچنین فرمود: «ارواح مؤمنان در بدن‌هایی مثل بدن دنیوی‌شان قرار می‌گیرد».(۱2)
علامه مجلسي مي‌گويد: «با ورود بدن مثالي در اخبار معتبر كه به‌واسطه اخبار مستفيضه تأييد مي‌شوند، چاره‌ای جز پذیرش آن نیست».(۱3) آیت‌الله سبحانی تعلق روح به بدن مثالی در عالم برزخ را اعتقاد و باور همه متکلمان مسلمان دانسته است. (۱4) ملاصدرا و غالب فلاسفه صدرایی پس از ملاصدرا نیز بدن برزخی را بدن مثالی دانسته‌اند. (۱5) آیت‌الله سبحانی نیز با پذیرش بدن مثالی، می‌نویسد: «با توجه به رواياتى كه قبلاً يادآور شديم كه در آن‌ها واقعيت برزخ و قبر يكى قلمداد گرديده است طبعاً مسئله سؤال و فشار و عذاب قبر همگى مربوط به بدن ديگر غير از بدن عنصرى خواهد بود، بدنى كه متناسب با حيات برزخى باشد كه در اصطلاح متكلمان به آن بدن يا قالب «مثالى» گفته می‌شود و در روايات نيز همين تعبير درباره آن واردشده است.»(۱6)
نکته چهارم:
باوجوداینکه بیشتر علما اصل بدن مثالی را پذیرفته‌اند، اما اختلافاتی در میان طرفداران آن‌ها وجود دارد. اندیشمندان مسلمان درباره اینکه بدن مثالی که در عالم برزخ هست، آیا مثال منفصل است یا متصل، (۱7) اختلاف‌نظر دارند.
مثال متصل: ازنظر برخى از فلاسفه بدن مثالى از شئون نفس و مخلوق و آفريده او است و نفس با خالقيت خاصى كه در اين جهان و در جهان ديگر دارد، چنين بدنى را از طريق تصور مى‌آفريند و مدتى با آن به سر می‌برد تا رستاخيز الهى و قیامت کبری تحقق پذيرد. (۱8) این نظریه، نظریه ملاصدراست. ازنظر وی، تمام حوادث برزخ مربوط به بدن مثالی است؛‌ اما بدن مثالی که نفس، خالق و مبدع آن است. (۱9) گفته‌شده نظریه مثال متصل، به شخصی بودن عالم برزخ منجر می‌شود و مخالف روایات و عقل است. (20)
مثال منفصل: به گفته سید محمدحسین حسینی طهرانی، از شاگردان علامه طباطبایی، عالم برزخ را عالم مثال منفصل می‌گویند؛‌ چون مثال متّصل همان است كه در انسان خاكى، بين بدن و طبع او و بين عالم نفس او موجود است و آن مجموعه قواى ذهنيّه اوست؛ اما وقتی‌که انسان از دنيا می‌رود، عالم ذهنش به عالم مثال كلّى مى‏پيوندد، لذا عالم ذهن را مثال متّصل و عالم مثال کلی و برزخ را مثال منفصل گويند؛ بنابراین عالم برزخ و بدن‌های مثالی، مثال منفصل هستند. (21)
نکته پنجم:
درباره شکل و شمایل بدن مثالی نیز باید به این نکته توجه داشت که چون بدن مثالی، شبیه به بدن دنیوی است و عین آن نیست، بعید نیست که بسیاری از نواقص و حالات مربوط به بدن دنیوی را نداشته باشد؛ مثلاً کسی که دارای چاقی زیاد است یا بینایی خود را ازدست‌داده، احتمالاً در آخرت این حالات و نواقص مربوط به بدن مادی را نداشته باشد. درواقع، بدن مثالی متناسب با عالم مثال و برزخ است و از نواقص و محدودیت‌های عالم ماده به دور است.
مطلب بعدی درباره شکل و شمایل بدن مثالی -که از متون دینی و دلایل عقلی به دست می‌آید ازاین‌قرار است که: اعمال آدمی، تأثیر خویش را بر شکل و شمایل بدن مثالی به‌جا می‌گذارد (22) تا جایی که در روایات واردشده که «اهل بهشت همه (مرد و زن) جوان محشور می‏شوند (و در بین آن‌ها پیرمرد و پیرزن وجود ندارد)»؛ (23) یا در روایت دیگری واردشده «بهشتیان مانند جوانانی زیبا و نورانی وارد بهشت می‌شوند».(24) افزون بر اعمال نیک، اعمال زشت و بد آدمی نیز در شکل و شمایل بدن مثالی مؤثر خواهند بود؛ چنانکه در متون دینی آمده که فتنه گران به شکل بوزینه، رباخواران به شکل خوک و متکبران به شکل مورچه محشور می‌شوند.(25) ظاهراً این تغییر شکل در جسم و بدن مثالی، به‌گونه‌ای است که شخص همچنان قابل‌شناسایی است؛ شبیه به کاریکاتوریست که در کاریکاتور، شکل و شمایل یک فرد را تغییر می‌دهد؛ اما همچنان آن را نزدیک به چهره واقعی فرد درمی‌آورد به‌گونه‌ای که دیگران با دیدن کاریکاتور می‌فهمند که این تصویر ناظر به چه کسی است.
نتیجه:
با توجه به مطالب فوق، روشن شد که بدن مثالی شبیه بدن دنیوی و عنصری است با این تفاوت که فقط ماده ندارد و بعید نیست که نواقص و حالات مربوط به بدن مادی را نداشته باشد و در عوض، متأثر از اعمالی که در دنیا داشته، شکل و شمایلش تا حدودی تغییر کند. البته همان‌طور که بیان شد، بدن مثالی تنها نظریه درباره بدن برزخی نیست و نظریات دیگری هم وجود دارد که بر اساس آن‌ها، به سؤالات فرعیِ موجود در پرسش، پاسخ‌های متفاوتی ارائه خواهد شد.
کلمات کلیدی:
برزخ، بدن برزخی، بدن مثالی، تجسد روح.
پی‌نوشت‌ها:
1.    ملایری، موسی، نظریه‌های بدن برزخی:‌ بررسی و نقد، دو فصلنامه پژوهش دینی، شماره ۲۱، پاییز و زمستان ۱۳۸۹ ش، ص ۱۱۰.
2.    برای آگاهی از این نظریه‌ها و اشکالات آن‌ها نگاه کنید به: ملایری، موسی، نظریه‌های بدن برزخی: بررسی و نقد، ص ۱۱۰-۱۲۲.
3.    صدرالمتألهين‏، محمد بن ابراهیم، العرشية، تصحيح غلامحسين آهنى، تهران، انتشارات مولى‏، 1361، صص 239 و 240.
4.    فاضل مقداد، اللوامع الإلهية في المباحث الكلامية، تحقيق و تعليق از شهيد قاضى طباطبائى‏، قم، دفتر تبليغات اسلامى‏، چاپ دوم، 1422 ق‏، بخش تعلیقات، ص 553.
5.    فاضل مقداد، اللوامع الإلهية في المباحث الكلامية، ص 553.
6.    نگاه کنید به: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،‌ تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ‌۱۳۷۱ ش، ج ۱۴، ص ۳۲۳؛ حسینی طهرانی، سید محمدحسین، معاد شناسى، مشهد، نور ملکوت قرآن، چاپ اول،‌۱۴۲۳ ق، ج‏2، ص 16۱؛ ملایری، موسی، نظریه‌های بدن برزخی: بررسی و نقد، ص ۱۱۵.
7.    مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،‌ ج ۱۴، ص ۳۲۳.
8.    سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، چاپ اول، ۱۳۸۳ ش، ج ۱۰، ص ۲۲۳ و ۲۲۴.
9.    مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،‌ ج ۱۴، ص ۳۲۳؛ حسینی طهرانی، سید محمدحسین، معاد شناسى، ج‏2، ص 16۱.
10.    فاضل مقداد، اللوامع الإلهية في المباحث الكلامية، ص 553.
11.    کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1407 ق. ج 3، ص 245، ح 6.
12.    کلینی، الکافی، ج ۳، ص 244، ح 1.
13.    مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ‌دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ‌ج ۶، ص 271.
14.    سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۵، ص ۳۳۸.
15.    ملایری، موسی، نظریه‌های بدن برزخی: بررسی و نقد، ص ۱۱۶.
16.    سبحانی، جعفر، منشور جاويد، ج 5،‌ ص 335.
17.    موجودات مثالي به دودسته تقسيم می‌شوند: يكي عالم مثال منفصل كه يكي از مراتب عيني عالم و از درجات هستي است، ديگري عالم مثال متصل كه مخلوق قوه خيال انسان و در قلمرو نفس انسان است. مثال متصل را نفس انسان خلق می‌کند؛‌ ولی مثال منفصل خارج از نفس است و نفس در آن دخیل نیست.(ملایری، موسی، نظریه‌های بدن برزخی: بررسی و نقد، ص ۱۱۵).
18.    سبحانی، جعفر، منشور جاويد، ج 5،‌ ص 339.
19.    ملایری، موسی، نظریه‌های بدن برزخی: بررسی و نقد، ص ۱۱۵.
20.    ملایری، موسی، نظریه‌های بدن برزخی: بررسی و نقد، ص ۱۱۷.
21.    حسینی طهرانی، سید محمدحسین، معاد شناسى، ج‏2، ص 16۲.
22.    عبودیت، عبدالرسول، درآمدی به‌نظام حکمت صدرائی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1392 ش، ج 3، ص 135.
23.    طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، انتشارات اسوه، تهران، [بی‌تا]، ج 2، ص 478.
24.    ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، قم، مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ ق، ج ۱، ص ۱۴۸.
25.    فيض كاشاني، محسن، علم‌الیقین، قم، نشر بيدار، بی‌تا، ج 2، ص 908؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ‌دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج 7، ص 216.
 

آیا اموات می‌توانند در حق خودشان دعا کنند؟
با مراجعه به قرآن و روايات معصومين اجمالاً وجود دعا و درخواست از مقام ربوبي براي اموات در برزخ و آخرت از طرف مؤمنین و تبهكاران وجود دارد؛ اما در خصوص بخشش ...

آیا اموات می‌توانند در حق خودشان دعا کنند مثلاً از خداوند طلب بخشش نمایند؟

پاسخ:

با مراجعه به قرآن و روايات معصومين اجمالاً وجود دعا و درخواست از مقام ربوبي براي اموات در برزخ و آخرت از طرف مؤمنین و تبهكاران وجود دارد؛ اما در خصوص بخشش گناه و يا نجات از عذاب فقط از طرف تبهكاران بیان‌شده كه آن‌هم نه‌تنها موردتوجه پروردگار قرار نمی‌گیرد. بلكه در بعضي موارد هم مورد توبيخ واقع می‌شود.
1-دعاي مؤمنین و کفار در برزخ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَيْنَ أَرْوَاحُ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ أَرْوَاحُ الْمُؤْمِنِينَ فِي حُجُرَاتٍ فِي الْجَنَّةِ يَأْكُلُونَ مِنْ طَعَامِهَا وَ يَشْرَبُونَ مِنْ شَرَابِهَا وَ يَتَزَاوَرُونَ فِيهَا وَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَقِمْ لَنَا السَّاعَةَ لِتُنْجِزَ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا قَالَ قُلْتُ فَأَيْنَ أَرْوَاحُ الْكُفَّارِ فَقَالَ فِي حُجُرَاتِ النَّارِ يَأْكُلُونَ مِنْ طَعَامِهَا وَ يَشْرَبُونَ مِنْ شَرَابِهَا وَ يَتَزَاوَرُونَ فِيهَا وَ يَقُولُونَ رَبَّنَا لَا تُقِمْ لَنَا السَّاعَةَ لِتُنْجِزَ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا (1)راوي گويد از محضر امام صادق (ع) پرسيد ارواح مؤمنین كجا هستند؟ امام فرمودند: در حجره‌هایی از بهشت (برزخي) از غذاهاي بهشتي می‌خورند و از شراب‌های بهشتي می‌نوشند و همديگر را زيارت مي كنند و این‌چنین می‌گویند: خدايا زمان قيامت را برسان تا آن وعده‌هایی كه به ما دادي به ما برسد. پرسيدم ارواح كفار كجا هستند؟ امام فرمودند: آن‌ها نيز در حجره‌هایی از آتش گرفتار غذا و نوشیدنی‌های جهنمي هستند و اين دعا رادارند خدايا قيامت را نرسان تا آن وعده‌هایی كه به ما داده‌ای به ما برسد.
در قرآن خبر می‌دهد از حال كفار و تبهكاران كه هنگام مرگ درخواستي از خدا دارند كه موردتوجه قرار نمی‌گیرد.«حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبّ‏ِ ارْجِعُونِ لَعَلىّ‏ِ أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كلاََّ إِنَّهَا كلَِمَةٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (2)(آن‌ها هم چنان به راه غلط خود ادامه مى‏دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مى‏گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او مى‏گويند): چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مى‏گويد (و اگر بازگردد، كارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند!
2-دعاي مؤمنین در آخرت:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (3)(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، به درگاه خدا توبه‏اى راستين كنيد، اميد است كه پروردگارتان بدی‌هایتان را از شما بزدايد و شمارا به باغ‌هایی كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است درآورد. در آن روز خدا پيامبر [خود] و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند خوار نمى‏گرداند: نورشان از پيشاپيش آنان و سمت راستشان، روان است. مى‏گويند: پروردگارا، نور ما را براى ما كامل گردان و بر ما ببخشاى، كه تو بر هر چيز توانايى).
3- دعاي كفار و تبهکاران در آخرت:
وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ (4) (كاش (حال آن‌ها را) هنگامی‌که در برابر آتش (دوزخ) ايستاده‏اند، ببينى! مى‏گويند: ای‌کاش (بار ديگر، به دنيا) بازگردانده مى‏شديم و آيات پروردگارمان را تكذيب نمى‏كرديم و از مؤمنان مى‏بوديم!
رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ (5)پروردگارا! ما را از اين (دوزخ) بيرون آر، اگر بار ديگر تكرار كرديم قطعاً ستمگريم (و مستحق عذاب)!
با توجه به اين بخش از دعاهاي مؤمنین و تبهكاران اجمالاً اصل دعا و درخواست در برزخ و آخرت وجود دارد؛ اما در خصوص طلب بخشش از ناحيه خود اموات مطلب روشني در متون ديني نيافتيم. اگرچه طلب بخشش و يا ترفيع درجه براي مؤمنی كه قابليت دريافت رحمت خاصه الهي را دارد از طريق شفاعت امکان‌پذیر است و نصيبي به او می‌رسد؛ اما اينكه مستقیماً خود ميت بتواند از طريق دعا بهره‌ای ببرد به‌صراحت معلوم نيست.
پی‌نوشت‌ها:
1. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1404 ق، ج 6، ص 234.
2. مؤمنون (23)، آيه (99-100(.
3. تحريم (66)، آيه (8(.
4. انعام (6)، آيه (27(.
5. مؤمنون (23) آيه (107(.

آیا اموات می توانند از عالم برزخ برای بازماندگان خود دعای خیر کنند؟
از روايات استفاده مي‌شود كه حضور ارواح اموات و شهدا در دنيا و مأذون بودن آنان به دعا و استجابت آن، از یک‌سو به ميزان مقام و منزلت آنان و از سوي ديگر به ميزان...

پاسخ:
از روايات استفاده مي‌شود كه حضور ارواح اموات و شهدا در دنيا و مأذون بودن آنان به دعا و استجابت آن، از یک‌سو به ميزان مقام و منزلت آنان و از سوي ديگر به ميزان علاقه و رضايت آنان از بازماندگان و ميزان توجه بازماندگان به آنان بستگي دارد.
از امام كاظم (ع) روایت‌شده كه روح اموات به بازماندگان سر مي‌زند. اگر از آنان كردار خوب و عمل صالح ببينند خوشحال مي‌شوند و از آنان راضي مي‌گردند؛ و اگر آنان را در مسير طاعت خداوند نديدند، بلكه كردار بد و گناه از آنان مشاهده نمودند، اندوهگين و ناراحت مي‌شوند. (1)
ازجمله دعاهاي مستجاب، دعاي پدر و مادر است؛ بنابراین اگر بازماندگان با عمل صالح خود روح آنان را ازخودراضی كنند و براي حل مشكلات بر سر قبور آنان حاضر شوند و پس از خواندن سوره حمد و يازده مرتبه قل هو الله احد و هفت مرتبه إنّا أنزلناه و هديه نمودن ثواب آن به روح والدين از آنان بخواهند كه براي حل مشكلات‌شان دعا كند، دعاي آنان مستجاب مي‌شود و مشكل فرزندان حل مي‌گردد. امام علي (ع) مي‌فرمايد:
«مردگان خود را زيارت كنيد، آن‌ها از زيارت شما خوشحال مي‌شوند. بايد هر يك از شما حاجتش را كنار قبر پدر و مادرش طلب نمايد». (2)
در خصوص دعا و طلب استغفار از طرف شهيدان براي مؤمنان و بازماندگان شايد دليل خاص نداشته باشيم، اما با توجه به آیه‌ای كه شهيدان را زندگان می‌داند، نمی‌توان گفت كاري از آن‌ها برنمی‌آید، بلكه می‌توان استنباط كرد آنان براي بازماندگاني كه مؤمن‌اند دعا می‌کنند.
پي‌نوشت‌ها:
1. بحارالانوار، ج 6، ص 257 و الكافي، ج 3، ص 230.
2. الكافي، ج 3، ص 229.

آیا عذاب قبر جسمانی است یا روحانی ؟
عذاب‌ها هم می‌تواند روحی باشد و هم جسمی، همان گونه كه در دنیا بعضی از سختی‌ها و عذاب‌ها روحی و برخی دیگر جسمی و بدنی‌اند

آیا عذاب قبر جسمانی است یا روحانی ؟

ابتدا باید بدانید كه منظور از قبر در تعابیر دینی همان عالم برزخ است و مراد از عذاب قبر هم فشارهای اولیه است كه بر فرد در هنگام ورود به آن عالم وارد می آید نه فشار و عذابی كه در نزد عوام گمان می شود بر جسم فرد در مقبره و یا گور او وارد می شود .

روح انسان پس از فرا رسیدن مرگ و پایان زندگی دنیا وارد عالم برزخ میشود،  در آن جا در جسم لطیفی قرار میگیرد كه از بسیاری از عوارض جسم مادی بركنار است، ولی از آن نظر كه شبیه جسم مادی عنصری دنیایی است، به آن بدن مثالی یا قالب مثالی گویند كه نه كاملاً مجرد است و نه مادی محض، بلكه دارای یك نوع تجرد برزخی است.(1)

عذابها هم میتواند روحی باشد و هم جسمی، همان گونه كه در دنیا بعضی از سختیها و عذابها روحی و برخی دیگر جسمی و بدنیاند اما در هر حال احساس درد و عذاب جسمی (خواه مادی، یا مثالی و یا اخروی ) با وجود روح و همراه بودن با روح، معنا دارد. اگر جسمی خواه مادی، یا مثالی، روح با آن نباشد، احساس درد و عذاب نمیكند. اما این كه بدن انسان در آخرت چگونه است، آیا عیناً  بدن دنیایی است و هم چنین عذاب آن به چه گونه است، محل اختلاف است.

 از آیات استفاده میشود كه انسان در آخرت، معاد جسمانی و لذت و عذاب جسمی دارد.

از جمله :  برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش كرد و گفت : چه كسی استخوانها را زنده میكند، در حالی كه پوسیده، بگو: همان كسی آن را زنده میكند كه نخستین بار آفرید و او به هر مخلوقی آگاه است.(2)

برای اطلاع بیش تر میتوانید به كتاب نفیس پیام قرآن، ج 5 و 6 اثر آیت اللّه ناصر مكارم شیرازی مراجعه فرمایید.

 

 پینوشتها:

1. ناصر مكارم شیرازی، پیام قرآن، نشر مدرسه امیر المومنین قم ، ج 5 ص 463و 464.

2. یس (36) آیه 78و 79.

صرف ادعای شیعه بودن باعث نجات آدمی نمی شود بلکه ایمان و التزام قلبی و باور به اعتقادات مذهب حقه (تشیع) لازم است.
شیعه

یکی از سوالاتی که همیشه مطرح می شود در خصوص حدیثی از امام صادق(ع) است که بر اساس آن شیعیان وارد دوزخ نخواهند شد. این مساله همیشه محل بحث و سوال بوده اما پاسخ به آن چیست؟

حدیثی که از امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باب وارد شده این است که راوی می گوید به امام صادق ـ علیه السلام ـ گفتم: شنیدم که می گفتی همه شیعیان برغم آنچه در آنهاست (گناهانی که دارند) در بهشت جای دارند. فرمود: به تو راست گفتم. بخدا سوگند که همه آنها در بهشت جای دارند. گفتم: فدایت شوم گناهان، بسیارند و بزرگ! فرمود: اما در قیامت همگی شما با شفاعت پیامبر که خواسته اش برآورده می شود و یا جانشینش در بهشت خواهید بود امّا بخداوند سوگند که من در برزخ بر شما می ترسم. گفتم برزخ چیست؟ فرمود: همان قبر است از هنگام مرگ تا روز قیامت. [1]

با توجه به این روایت پس از قیامت و محاسبه اعمال هیچ شیعه ای از شیعیان داخل جهنم نمی شود بلکه به شفاعت وجود مقدس رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ یا یکی از امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ مشمول عنایات الهی قرار می گیرد و اهل نجات خواهد شد.

حال در اینجا دو پرسش اساسی به ذهن می آید اولاً مراد از شیعه چه کسانی هستند ثانیاً شفاعت به چه معنایی است و آیا مطلقاً شامل حال شیعیان می شود یا شرائطی هم دارد.

ابتدا می پردازیم به پرسش اول که مراد از شیعه چه کسانی هستند. برای پاسخ به این پرسش مراجعه می کنیم به متون روایی خود و از خود روایات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ تعریف شیعه و یا اوصاف شیعیان را بدست می آوریم.

1. امام رضا ـ علیه السلام ـ می فرماید: شیعیان ما تسلیم امر ما هستند و به فرمایشات ما عمل می کنند با دشمنان ما مخالفند پس هر کس این گونه نباشد از ما نیست. [2]

2. جابر جعفی گفت: امام محمدباقر ـ علیه السلام ـ فرمود:

ای جابر آیا کافی است برای کسی که ادعای تشیع داردبگوید که دوستدار ما اهل بیت است؟ بخدا سوگند شیعة ما نیست مگر آن کسی که تقوای خدا را رعایت کند و از او اطاعت نماید. [3]

3. امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: (عذرتراشی نکنید در معاصی خدا) و رأیهای باطل را متابعت نکنید (که ما شیعه هستیم و انتساب به اهل بیت اسباب نجات ماست) «بخدا قسم که نیست شیعة ما مگر کسی که اطاعت خدای تعالی کند. »[4]

پس، از منظر روایات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ شیعه کسی است که ملتزم به دستورات آنان باشد و در عمل هم فردی کوشا باشد. در همین جا سؤال دیگری مطرح می شود آن اینکه اگر شیعه تنها کسانی باشند که مطیع فرمان خدا و اهل تقوی و عمل صالح هستند دیگر چه نیازی به شفاعت هست به عبارت دیگر آنچه باعث نجات این گونه افراد می شود همان ایمان و عمل صالحشان می باشد.

برای رسیدن به پاسخ این پرسش لازم است بپردازیم به معنای شفاعت و شرائط آن که در پرسش دوم مطرح کردیم.

حقیقت شفاعت چیزی نیست جز وصول رحمت و مغفرت و فیض پروردگار به بندگانش از طریق اولیاء و برگزیدگان از عبادش.

همانگونه که خداوند متعال هدایتش را از طریق انبیاء و نخبگان از بندگان به عموم مردم در دنیا ارزانی می کند همچنین مغفرتش را به سوی گنهکاران از طریق همین انسانهای وارسته در روز قیامت ارسال می کند. [5]

و اما شرائط شفاعت شوندگان، آیا هر کسی مشمول شفاعت اولیاء دین قرار می گیرد یا تحت شرائط خاصّی انسانهای گنهکار موفق به شفاعت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ یا یکی از امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ می شود.

شرائط شفاعت شوندگان:

1. شرک بخدا نداشته باشد.

2. از روی اخلاص شهادت به وحدانیت حق داشته باشد.

3. معتقد به پیامبران و روز رستاخیز و آنچه که خدا بر پیامبرانش نازل فرموده است.

4. شفاعت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ را تکذیب نکنند.

5. نماز را خفیف نشمرد.

حال اگر کسی با ایمان بخدا (و حفظ امورات فوق) از دنیا برود ولو مبتلا به معاصی و گناهانی هم باشد که موفق به توبه نشده است ولی بواسطه داشتن گوهر «ایمان» جهنمی نخواهد بود البته بار سنگین گناهان او بوسیله مصائب دنیا و سختیهای برزخ و مواقف آغازین رستاخیز سبک می گردد و اگر با این ها از آلودگی گناهان پاک نشد به وسیله شفاعت از عذاب دوزخ نجات می یابد. [6]

پس با توجه به مطالب بیان شده باید اینچنین پاسخ نهایی را داد که:

صرف ادعای شیعه بودن باعث نجات آدمی نمی شود بلکه ایمان و التزام قلبی و باور به اعتقادات مذهب حقه (تشیع) لازم است و در عمل هم باید فردی مطیع بود حال اگر شیعه ای پیدا شد که در ایمان و باور قلبی معتقد بخدا و رسول و امامان معصوم است و در عمل هم بی اعتناء به فرامین الهی نیست ولی گرفتار خیلی رذایل اخلاقی است، تا موقعی که این صفات ناپسند او را از ایمان و باور قلبی اش خارج نمی کند و در حال مرگ با ایمان از دنیا می رود قابلیت دارد که در روز قیامت شفاعت اولیاء دین شامل حال او شود چون بواسطة گوهر ایمان در قلب او این قابلیت را دارد که مورد شفاعت قرار گیرد ولو معاصی کثیری از او صادر شده باشد.

پس اگر کسی مدّعی است شیعه دوازده امامی است ولی امر نماز را خفیف می شمرد ولو به ظاهر محبت اهل بیت هم در دل داشته باشد و با آن حال از دنیا برود اینچنین شخصی قابل برای شفاعت شدن نیست چون از شرائط قابلیت برای شفاعت شدن این است که آدمی مؤمن به خدا و پیامبر و هر آنچه که بر او نازل شده باشد و نماز را خفیف نشمرد و فرض این است که اینچنین آدمی در امر نماز کوتاهی کرده و این مسأله مهم را خفیف شمرده است.

در نتیجه روایت امام صادق ـ علیه السلام ـ اینچنین معنی می شود.

هیچ شیعه ای به جهنم نمی رود. با آن تعریفی که از شیعه بیان شد. شیعیان دو دسته می شوند شیعه ای که عملش او را بهشتی می کند و شیعه ای که برای بهشتی شدنش عملش کافی نیست و با انضمام شفاعت بهشتی می شود. پس شیعیان چه از گروه اول باشند و چه از گروه دوم جهنم نخواهند رفت اما عذاب و عقاب بر گنهکاران شیعه در برزخ حتمی است (البته اگر در دنیا یا هنگام جان کندن با مکافات و عذاب گناهانشان پاک نگردند) چرا که ائمه قول و وعدة شفاعت در برزخ را به ما نداده اند و به عهده ما و خدا گذاشته اند.

همچنین در این زمینه لازم است به روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ نیز توجه کرد که خطاب به جابر می فرماید:

«. . . ای جابر جز با اطاعت و فرمانبرداری از خدای متعال تقرّب به او حاصل نمی شود با ما (آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ) بَرات رهایی از دوزخ نیست و هیچ یک از شما بر خدا حجّتی ندارد، هر کس مطیع خداست ولی و دوستدار ماست و هر کس نافرمانی خدا را نماید با ما دشمن است. ولایت ما اهل بیت جز با عمل (به فرامین الهی) و پرهیز (از معاصی) بدست نمی آید. »[7]

 

برای مطالعه بیشتر به کتاب های ذیل مراجعه فرمایید:

1. معاد در قرآن، تفسیر موضوعی، ج 5، آیت الله جوادی آملی.

2. منشور جاوید، ج 8، آیت الله سبحانی.

3. عدل الهی. شهید مرتضی مطهری.

4. معاد، محسن قرائتی.

پی نوشت ها:

[1]. فروع کافی، کلینی، ج 3، ص 242، کتاب الخبائز، ح 3، دارالکتب الاسلامیه، 1367 هـ ش.

[2]. شیخ صدوق، صفات الشیعه،ص 18، انتشارات زراره، چاپ اول، 1379.

[3]. شیخ صدوق، صفات الشیعه، ص 38.

[4]. کلینی، اصول کافی. ج 2، ص 73، ح1، دارالکتب الاسلامیه، تهران 1388 هـ ق.

[5]. ر. ک. سبحانی، جعفر، الالهیات، ج 4،ص 344، مؤسسه امام صادق، چاپ پنجم، سال 1423 هـ ق.

[6]. ر. ک: سبحانی، جعفر الالهیات، ج 4، ص 347-348.

ر. ک: مصباح یزدی، محمدتقی،آموزش عقاید، ص 481، ناشر شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، بهار 1380.

[7]. صفات الشیعه، شیخ صدوق، ص 40.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها