مسائل ارتباطي

گاهي به مناسبتها پيام مي دادند مي گفتن شما جاي خواهر كوچك من هستین
اساسا ارتباطات انساني و روابط دوستانه با ديگران در اديان الهي بويژه دين مبين اسلام تعريف شده است و محدوده آن كاملا مشخص گرديده.

يكي از همكارانم كه قبلا در يك محيط كار مي كرديم از من خواستگاري كرد فرد متدين و پاك بود جواب رد دادم بعد از مدتي ايشان ازدواج كرد گه گاهي به مناسبتها به من پيام مي دادند مي گفتن شما جاي خواهر كوچك من هستين و چون فرد مؤمن و مقيدي هستين و من هم پايبند به اصول اخلاقي هستم به شما پيامك ميدم شما انسان فهميده اي هستين و من از كمالات شما درس مي گيرم.من با شما عقد اخوت مي بندم...من راضي به اين ارتباط نيستم نمي دونم چطور قطعش كنم؟مي ترسم مثل قبل دلشكسته بشن و فكر كنن كه من فخر فروشي مي دونم و يا لايق نيستن... جه كنم؟

براي پاسخگويي به سوال شما ابتدا نكاتي را بيان مي كنيم:

1. اساسا ارتباطات انساني و روابط دوستانه با ديگران در اديان الهي بويژه دين مبين اسلام تعريف شده است و محدوده آن كاملا مشخص گرديده، دين مبين اسلام براي حفظ حريم خانواده و شكوفايي و كارآمدي آن و جلوگيري از بي بندو باري، اختلاط نسل ها و ... براي اتباطات افراد جامعه اسلامي قوانيني وضع كرده است، از جمله آن ها، قانون محرم و نامحرم است.

2. از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشاركت های اجتماعی قابل قبول است. اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط ، اسلام ازدواج را توصیه می كند. از این رو در اسلام رابطه دوستی يا عقد اخوت بين زن ومرد نامحرم معنا ندارد. به فتواي همه مراجع تقليد رد و بدل كردن سخنان تحريك آميز (احساسي و ابراز علاقه) بين زن و مرد نامحرم حرام است  و اشكال  دارد.

3. شما خوب مي‏دانيد جاذبه بين دو جنس مخالف (زن و مرد) بسيار فراوان است؛ مخصوصا در سنين جواني، كه اين جاذبه و حساسيت در اوج خود مي‏باشد، در نتيجه هر چند جوان بخواهد رعايت مسايل شرعي و عرفي را در ارتباط با جنس مخالف بنمايد، اما تمايلات نفسي و وسوسه‏هاي شيطاني قوي‏تر از آنند كه انسان گرفتار خطرهاي بزرگ نشود. به همين جهت عقل اقتضا مي‏كند انسان خود را در معرض خطري - كه بسياري از خوش باوران را گرفتار كرده - قرار ندهد. روشن است كه هر فرد خود بهتر مي‏تواند تشخيص دهد كه كجا از مرز فراتر رفته است. «بل الانسان علي نفسه بصيره؛ آدمي بر نفس خود آگاه و بيناست»؛ (قيامت ، آيه 14).

4. تجربه نشان داده اين نوع ارتباطات هر چند با رعايت اصول اخلاقي و شرعي و با نيت خير و اصلاح باشد، كم كم و به تدريج به انحراف كشيده مي شود.

با توجه به نكات بالا بايد بگوييم كه:

1. قطعا رابطه برادر و خواهري  و يا عقد اخوت بين شما و اين آقا معنا ندارد، زيرا واقعا برادر و خواهر يك ديگر نيستيد و نسبت به هم نامحرم محسوب مي شويد. بنا بر اين در ارتباط با يك ديگر هر گونه ابراز احساسات و علاقه ايشان نسبت به شما و شما نسبت به ايشان (هر چند ابراز علاقه نشود. ولي  لحن صحبت دوستانه و صميمي باشد) از نظر شرعي حرام مي باشد (گناه دارد) و آثار و پيامدهاي خطرناكي را در پي خواهد داشت.

2. هرچه اين ارتباط  بيشتر ادامه ادامه پيدا كند،  ارتباط عاطفي او با شما  قوي تر  شده ودر آينده قطع اين رابطه سختتر مي شود . و از سوي ديگر مي تواند آينده هر دوي شما را خراب كند.

بنا بر اين رفتار در ست و  منطقي اين است كه  با  توكل بر خدا وند متعال با قاطعيت  به اين رابطه پايان دهيد؛ زيرا شما مسئول كارهاي خود هستيد و در مقابل اين شخص هيچ مسئوليتي نداريد.

3. به خودتان تلقين كنيد كه «من مي توانم راهي را كه انتخاب كرده ام بپيمايم» و يك نه قاطع به اي رابطه پايان دهيد.

4. از فكر كردن به او جدا بپرهيزيد و هر چيزي كه او را به ياد شما ي اندازد از خود دور كنيد.

5. انجام يك كار مهم و جدي را كه در راستاي تحصيلات و رشته درسي شماست، آغاز كنيد، مثلا روي يك موضوع علمي بطور جدي به تحقيق بپردازيد. در اين زمينه با اساتيد مربوطه مشورت كنيد.

6. به امور مذهبي و عبادات بويژه نماز اول وقت اهتما بيشتري نشان دهيد.

7. با برنامه ريزي صحيح همه اوقات شبانه روزي خود را پر كنيد و از بيكاري و قرار گرفتن در تنهايي اجتناب كنيد.

8. به هيچ وجه با اين فرد مواجه نشويد. و هرگز به پيامكها و تماسهاي او پاسخ ندهيد.

9. با افراد مومن و با نشاط و اهل كار و فعاليت و موفق طرح دوستي ببنديد كه نقش بسيار زيادي در تقويت ايمان و اراده شما دارند.

انزوا طلبی در انسان حاصل چیست
برخی روانشناسان انسان را موجودی زیستی ـ روانی ـ اجتماعی معرفی كرده‏اند. تردیدی نیز در این نیست كه ...

انزوا طلبی در انسان حاصل چیست و این كه آیا مشكلی در بر دارد یا خیر؟

برخی روانشناسان انسان را موجودی زیستی ـ روانی ـ اجتماعی معرفی كرده‏اند. تردیدی نیز در این نیست كه یكی از ابعاد  وجودی انسان بعد اجتماعی اوست. طبیعی است همان طور كه دیگر ابعاد وجودی انسان باید رشد كافی پیدا كند، به این بعد نیز  توجه كافی باید مبذول شود .آدمی از  بدو تولد با تعاملش با محیط اطراف در صدد تأمین نیازهای خود و ایجاد ارتباط با جهان  است. پس ارتباط و تعامل با دیگر انسان‏ها یكی از ضروریات است كه در وجود انسان قرار داده شده است. بنابر این اگر تنهایی و  عدم ارتباط با دیگران به مقدار زیادی استمرار پیدا كند، مانع رشد مناسب بعد اجتماعی انسان است كه   می‏تواند منشأ بسیاری از مشكلات و از جمله انزوا طلبی باشد.

قرآن می فرماید : يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثي‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا ؛ اي مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و ملت ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. (1)

در این آیه به این نكته اشاره شده آدمي از خانواده‏ها و تيره‏ها و تبارهای متعددی خلق شده‏اند تا با هم آشنا بشوند و  در كنار یكدیگر زندگی كنند .

این نكته بر اساس  فطرت اجتماعی بشری است كه  همواره مورد توجه ادیان مختلف قرار گرفته و برای این، همزیستی در اجتماع به صورت مسالمت آمیز باشد ، انبیاء و اولیاء روایات فراوانی را در این باره فرموده اند كه در كتاب های روایی ما به آداب معاشرت مشهور هستند. این خود مهم ترین دلیل مذمت انزوا طلبی در ادیان الهی و به خصوص دین اسلام و مذهب تشیع است.

 در روایات شریفه داریم كه  توصیه به معاشرت با اقشار مختلف جامعه حتی بینوایان و فقرا به خصوص ارحام و نزدیكان می كنند . رسول خدا در پاسخ به سوال اباذر غفاری فرمود: صله رحم ( ارتباط با خویشان) به جاي آور، اگر چه آن ها  قطع كرده باشند، و دعوت بينوايان را بپذير و با آنان بيش تر معاشرت كن. (2)

در این زمینه می توانید به كتاب های آداب معاشرت، اثر آقای محمد باقركمری و كتاب آداب معاشرت از ديدگاه معصومان عليهم السلام‏ اثر آقایان محمد علي فارابي ،يعسوب عباسي علي كمر مراجعه بفرمایید.

بر این اساس گرایش به تنهایی و انزوا طلبی در انسان یك تحول در وی است. بدیهی است  تحول بي علت نيست و نميشود دليلي نداشته باشد.

برای دست یافتن به علل پیدایش روحیه  انزوا طلبی در یك فرد باید ابهاماتی روشن شود، مثل اینكه چه شرايطي براي فرد پيش آمده كه چنين روحیه ای در او به وجود آمده است؟  چه نوع تفكراتي در ذهن او است كه او را به این سمت هدایت می كند؟آیا درزندگي خانوادگي فرد تغييراتي صورت گرفته است؟  و سوالاتی از این قبیل .

در حقیقت  تحول روحي انسان و مسائل پیرامون او بهترین راهنما در دست یابی به دلایل انزواطلبی اوست.

گاهی اگر یك امر مثل كار و تلاش ، تحصیل و امثال این ها در يك روند طولاني با تنوع و عوامل آرامش بخش روحي همراه نشود و شخص ازلذتهاي متعارف و مشروعي كه بايد بهرهمند شود، استفاده نكند، نشاط و شادابي او سلب می شود و احساس سستي و انزوا طلبي براي او حاصل ميشود. گاهی فشارها یا سرزنش های زیاد والدین سبب این حالت می گردد و گاهی ناموفق بودن در اهداف و برنامه ها و گاهی ... .

شاید بتوان كوچك ترین آثار انزوا طلبی را، تنبلی، سستی و كاهلی ، بی تحركی، از دست دادن اعتماد به نفس ،از دست دادن فرصت ها ، پیدایش روحیه ناامیدی و ناتوانی، اتلاف بزرگ ترین سرمایه بشری یعنی عمر ،احساس درد و رنج درزندگی ,سلب مسئولیت از پذیرش مشكلات،احساس بیهودگی و بی فایدگی دانست.

 احتمال دارد كه منشأ انزواطلبی افسردگی  باشد. برای تشخیص این امر  بهتر است  به یك روانشناس بالینی یا روانپزشك مراجعه نمایید.منتظر تماس بعدی شما هستیم.موفق باشید.

 

پی نوشت ها :

1.حجرات (49) آیه 13 .

2.علي سلگي نهاوندي‏، ترجمه ارشاد القلوب ،چ ناصر، قم‏، چاپ اول‏، 1376 ه ش ، ج‏1، ص 377