همسرگزيني (انتخاب همسر و خواستگاري)

اگر به خواستگاری هم برویم با ۱ جلسه شاید ظاهر سازی باشد و ...
اگر خواستگاري به صورت صحيح و درست انجام شود و مراحل مختلف آن كامل صورت بگيرد، امكان شناخت تا حدود زيادي وجود دارد. البته اين طور نيست كه با يك جلسه صحبت ...

چگونه باید ۱ دختر و پسر از نظر اخلاق و رفتار یكدیگر آشنا شوند؟ رابطه قبل از ازدواج كه حرام است(و من هم قبول دارم كه حرام است..) اگر به خواستگاری هم برویم با ۱ جلسه شاید ظاهر سازی باشد و ما نمی توانیم به طور واقع از اخلاق یكدیگر با خبر شویم و اگر تعداد جلسات ادامه پیدا كند ،حس دلبستگی (مخصوصا در دختران) ایجاد می شود (افراد فوقالعاده زیادی دیدهام كه این حالت اتفاق افتاده) و اخلاق بعد از سرد مزاج یا گرم مزاج بودن مهمترین بخش ازدواج است كه اگر اخلاق یكدیگر با هم تقریبا اتفاق نظر نداشته باشد ،مشكلات زیادی اتفاق میافتاد...

اگر خواستگاري به صورت صحيح و درست انجام شود و مراحل مختلف آن كامل صورت بگيرد، امكان شناخت تا حدود زيادي وجود دارد. البته اين طور نيست كه با يك جلسه صحبت، شناخت كافي صورت بگيرد، بلكه احتياج به جلسات متعدد است. البته بايد سؤالات اوليه و مهم و كليدي تر را در جلسه اول مطرح كرد و جواب ها را شنيد. سپس بعد از جلسه در مورد آن ها بايد فكر كرد. اگر تناسب وجود نداشت، بايد ادامه خواستگاري متوقف شود. اگر جواب سؤال هاي كليدي تر حاكي از اتفاق نظر بود، قرار براي جلسه دوم گذاشته مي شود. همين طور عمل شود تا جلسه هاي ديگر. پس اگر دختر و پسر بلد باشند كه در جلسه اول خواستگاري چه مطالبي را مطرح كنند، نتيجه كلي و اجمالي را در همان جلسه اول خواهند گرفت. اگر كه نتيجه جلسه اول مثبت بود ،به اين معناست كه در كليات و مسائل مهم با همديگر توافق دارند و مي توان به جلسات ديگر فكر كرد.

شايد افرادي كه شما شاهد وابستگي و دلبستگي آن ها بوده ايد ،در خواستگاري دقيق عمل نكرده اند. يعني به جاي اينكه در جلسه خواستگاري براي كسب شناخت از روحيات طرف مقابل تلاش كنند، ناخود آگاه رابطه عاطفي با همديگر برقرار كرده  و از مسائل اصلي دور شده اند، سپس در جلسه مثلا چهارم، چيزي را متوجه شده اند كه كل قضيه را منتفي مي كند. در اين جا اگر دقت مي كردند،شايد همان جلسه اول قضيه را منتفي مي كردند و كار به دلبستگي نمي كشيد.

پس تعداد جلسات خواستگاري ( به اين معنا كه دختر و پسر با يكديگر صحبت كنند) بايد بيش تر از يك دفعه باشد و شايد 3 يا 4 جلسه خوب باشد. جلسات را بايد مديريت كرد؛ يعني در جلسه اول مطالب مهم تر مطرح مي شود و در صورت توافق ، جلسه دوم با موضوعات كم اهميت تر، و سپس در صورت توافق جلسه سوم و ....

صحبت كردن دختر و پسر لازم هست ، ولي كافي نيست، بلكه بايد تحقيق و تفحص در مورد طرف مقابل و خانواده او صورت بگيرد ،مثلا موضوعاتی مانند روابط پدر و مادر ، محل كار و تحصیل ، دوستان انتخابی ، وضعیت اعضای ازدواج كرده با همسران خود بسیار مفید خواهد بود .پس ارتباط مستقیم همیشه شناخت كاملی را به انسان نمی دهد، بلكه تحقیقات دقیق و جزیی محلی از افراد حتی المقدور غیر خویشاوند در محل زندگی و تحصیل و... بسیار راهگشا خواهد بود.

 در خواستگاري ها بايد از اعضاي خانواده كمك گرفت تا شناخت بيش تري نسبت به طرف مقابل و خانواده او صورت بگيرد. در اين جا بزرگ ترها خيلي مي توانند كمك كنند و چون تجربه بيش تري دارند، تشخيص هاي آن ها هم قابل اعتماد تر است.

گرم يا سرد مزاج بودن دختر و پسر در صورتي مي تواند مشكل ساز شود كه اختلاف زيادي بين آن دو باشد. اما معمولا افراد در اين زمينه در حد متوسط هستند.مطرح كردن آن بهتر است كه در جلسه اول نباشد. در ضمن خيلي از دخترها و پسرها فكر مي كنند كه سرد  یا گرم مزاج هستند، در صورتي كه تشخيص شان درست نيست، چون صرف ميل جنسي زياد در دوران مجردي دليل گرم مزاجي نيست. همين طور ميل جنسي كم در مجردي هم دليل سرد مزاجي نيست.

 سعي كنيد كه در جلسه اول مسائل مهم تري را رصد كنيد تا شناخت كلي پيدا كنيد. مسائلي مثل اعتقادات، استقلال فكري، ارتباطات اجتماعي، اشتغال، ارتباطات فاميلي، فعاليت هاي سياسي و اجتماعي و .... اگر برآيند شناخت تان در جلسه اول مثبت بود، مي توان جلسات آينده را ترتيب داد و به اين وصلت اميدوار بود.

 با توجه به سن تان شايد تجربه و اطلاعات كمي از ملاك هاي انتخاب همسر داشته باشيد.حتما لازم است كه از بزرگ ترها و افراد آگاه كمك بگيريد. هم چنين مي توانيد از مراكز مشاوره اي كه با چند جلسه حضور دختر و پسر، توافق يا عدم توافق شخصيتي طرفين را تشخيص مي دهند، كمك بگيريد.

 بايد فاصله زمان آشنايي تا زمان عقد شرعي را كمي بيش تر كرد. تا زمان خوانده شدن عقد شرعي مي توان خواستگاري را به هم زد. البته نه به خاطر دلائل واهي و بي مورد، بلكه اگر واقعا مشكلي در بين بود.

براي كسب اطلاع از معيارهاي صحيح انتخاب همسر، كتاب "جوانان و انتخاب همسر: استاد علي اكبر مظاهري و كتاب " گلبرگ زندگي " استاد حسين دهنوي را مطالعه كنيد.

اگر امكان دارد آسيب ها يا مزيت هاي آشنايي قبل ازدواج را توضيح دهيد.
طبق تجارب باليني بسيار متراكم مركز ما كه از دانشگاهها و غير آن در طي ساليان طولاني جمع آوري شده، اينگونه دوستي ها عاقبت خوشي ندارد و ايجاد و ادامه ي ...

 اگر امكان دارد آسيب ها يا مزيت هاي آشنايي قبل ازدواج را توضيح دهيد.

پرسشگر گرامي، طبق تجارب باليني بسيار متراكم مركز ما  كه از دانشگاهها و غير آن در طي ساليان طولاني جمع آوري شده، اينگونه دوستي ها عاقبت خوشي ندارد و ايجاد و ادامه ي اين چنين دوستي هايي كه خارج از چهار چوب هاي ديني و فرهنگي جامعه ي ما صورت مي گيرد، به نابسامانيهاي روحي و رواني دو طرف و مخصوصا دختران كه روحيه اي عاطفي دارند، ميانجامد. بيشك ايجاد وادامه اين نوع ارتباط موجب وابستگي شديد طرفين به همديگر ميگردد. و زماني كه يكي از طرفين بخواهد اين رابطه را بخاطر ازدواج با شخص ديگري و يا به هر عنوان ديگري قطع كند ديگري دچار نابساماني روحي و رواني شديد مي گردد. شايد بگوييد: اگر دو طرف به قصد ازدواج با هم دوست شوند چي؟ در پاسخ بايد عرض كنم، اول اينكه اين استدال كه ما به قصد ازدواج با هم دوست مي شويم .واقع بينانه نيست. زيرا از زمان دوستي تا زمان ازدواج ممكن است دهها و صدها مانع براي ازدواج رخ نمايي كند كه يكي از آنها مخالف والدين و ديگري سير شدن طرفين از هم و غيره است. زيرا طرفين در قبل از ازدواج كاملا همديگر را كشف مي نمايند و انگيزه اي براي دست يابي به هم ندارند. دوم اينكه بطوري كه روانشناسان قبل از ازدواج در كشورهاي غربي معتقدند كه هرگز دوست دختر و پسر نبايد باهم ازدواج كنند، زيرا دوستي يكي از انواع ارتباط است و ازدواج نيز يك نوع ديگري از آن كه هر كدام ويژگيها و قوانين خاص خود را دارد و اگر دو دوست با هم ازدواج كنند ويژگيها و قوانين دو نوع خاص از ارتباط با هم تداخل مي كند و موجب آسيب زائي و ناپايداري ازدواج مي گردد. سوّم اينكه بسياري از اين دوستي ها منجر به ازدواج نميشود و فقط آسيب روحي و رواني براي طرفين بر جاي ميگذارد چهارم اينكه به فرض اين دوستي ها منجر به ازدواج شود. اما « تنهاعشق هرگز كافي نيست». اين سخن پرفسورآرون تي بك است، او يكي از بزرگترين روانشناسان باليني جهان است كه در رابطه با مشاوره قبل از ازدواج كار تحقيقي بسياري انجام داده است.. ايشان در كتاب خود كه با همين نام منتشر شده، مي گويد كه بسياري از جوانا فقط با اكتفاء به كششهاي عاطفي واحساسي وعشق و علاقه ي غير منطقي و بدون سنجيدن آيتمهاي دخيل در يك ازدواج پايدار و موفق؛ اقدام به برقراي رابطه با جنس مخالف  و ازدواج مي كنند، اما بعد از مدت كوتاهي كه كششهاي عاطفي و احساسي شان نسبت به هم افت پيدا مي كند تعارضات شخصيتي و ناهمكفي هاي اجتماعي، اقتصادي، و .... برجسته مي شود و زندگي مشتركشان را در معرض طوفانهاي سهمگيني قرار مي دهد. اين گونه ازدواجها اكثرا با جدايي و تلخكامي هاي بسيار زوجين و خانواده هاي اصلي آنها همراه است. لذا همانطور كه گفته شده عاقل آنست كه انديشه كند پايان را، بهتر است با چراغ عقل به وادي محبت وارد شويد تا بي گدار به آب نزده باشيد. اگر راهنمايي هايي در باره ملاكهاي دختر انتخابي خود و مشاوره قبل از ازدواج  خواستيد حتما دوباره با ما تماس بگيريد.

مي خوام كه همسرم مذهبي باشه و نه كسي كه اهل مدگرايي و بي حجابي باشه
قصد ازدواج داشتن يا نداشتن به هيچ وجه امر مهمي نيست و آن چه كه در اين بين بسيار مهم است صلاحيت ازدواج است. صلاحيت ازدواج يعني اين كه فرد حائز نمره قبولي ...

من 21 سالمه و قصد ازدواج دارم اما نمي دونم چه طوري بايد همسر مورد نظرمو رو انتخاب كنم و مي خوام كه همسرم مذهبي باشه و نه كسي كه اهل مدگرايي و بي حجابي و ... باشه

من از كجا ميتونم همچين كسي رو پيدا كنم؟

نظر شما راجع به پيدا كردن همسر چيست ؟ و چه مكانها و جاهايي رو پيشنهاد مي كنيد ؟

مسئله ديگه موضوع اعتماد هست و شناخت نامزد در دوران نامزدي شما چه راهكارهايي رو براي شناخت كامل طرف مقابل پيشنهاد ميديد؟

چگونگي پيدا كردن همسر برام خيلي مهمه لطفا راهنمايي كنيد؟

با تشكر

قصد ازدواج داشتن يا نداشتن به هيچ وجه امر مهمي نيست و آن چه كه در اين بين بسيار مهم است صلاحيت ازدواج است. صلاحيت ازدواج يعني اين كه فرد حائز نمره قبولي در ملاك هاي ضروري ازدواج از جمله بلوغ فكري، سلامت روان، سلامت اخلاقي و... باشد و همچنين واجد ضروريات اوليه تشكيل زندگي مانند استقلال اقتصادي نسبي، شغل درآمدزا براي امرار معاش و تأمين مخارج عقد و عروسي و تأمين مسكن باشد.

اگر كسي قصد ازدواج داشته باشد، ولي با اين امور مهم و ضروري بالا چندان رفاقتي نداشته باشد، ازدواج او زودهنگام است و بهتر است اين مهم را به فرصتي بهتر موكول نمايد. اما بپردازيم به پاسخ سوالات شما اولاً با توجه به وفور دختران دم بخت اين سؤال شما كمي تعجب برانگيز است يا لااقل جواب دشواري ندارد، ثانياً خواستگاري سنتي كماكان جز بهترين و كم آسيب ترين شيوه هاي انتخاب همسر محسوب مي گردد و ساير انواع و اقسام همسريابي از جمله همسر يابي مستقيم از طريق ديد زدن دختران كوچه و خيابان و محله و فاميل يا همسريابي اينترنتي يا دفاتر همسريابي زياد به صلاح شما نمي باشد. در خواستگاري سنتي ما شاهد كمترين احساسات مضر و آسيب زننده به صحت انتخاب مي باشيم. در اين نوع خواستگاري يكي از محارم فرد مانند خواهر مادر يا ساير زنان فاميل و آشنا در گام اول به محك اوليه و زنانه دختر مورد نظر مي پردازند. شكي وجود ندارد كه يك زن بسيار بهتر از يك مرد مي تواند به ارزيابي اوليه يك دختر دم بخت بپردازد. بعد از انتخاب اوليه نوبت به جلسات معارفه و آشنايي رسمي دختر و پسر مي رسد. در اين جلسات دختر و پسر فارغ از صلاحديد اوليه محارم خود به ارزيابي و محك دقيق يكديكر مي پردازند. البته دو مرحله تحقيقات محلي و مشاوره پيش از ازدواج علاوه بر جلسات معارفه رسمي نيز بايد صورت پذيرد.

به نظر بنده به عنوان روانشناس بهترين راه اين است كه شما مادر خواهر خاله عمه يا هر زني كه او را هم فكر و هم نظر خود مي دانيد براي انتخاب اوليه همسر گسيل داريد. جا و مكان آن زياد مهم نيست. مهم اين است كه شما تحت تأثير احساسات و عواطف فزاينده دوران جواني به انتخاب عاشقانه (و نه عاقلانه) اقدام ننماييد.

در زمينه سوال بعدي شما بايد گفت كه شناخت كامل از ديگري اساساً ناممكن است، چرا كه حتي خود شما هم شناخت كاملي از خود نداريد. هيچ راه كاري براي شناخت نسبي (و نه كامل) دختر مورد نظر جز طي سه مرحله جلسات معارفه رسمي، تحقيقات محلي و مشاوره پيش از ازدواج وجود ندارد. بسياري از شناخت هاي شما از همسرتان به جز از طريق مشاوره پيش از ازدواج فرا چنگ شما نمي آيد؛ چرا كه روان شناس با تكنيك ها و ابزار ويژه خود مي تواند به پس ذهن همسر آينده شما پا گذارد. روان شناس بعد از تشخيص پس ذهن دختر مي تواند درجه شناخت شما از طرف مقابلتان را به نحو بسزايي ارتقا بخشد.

خیلی می ترسم كه او را از دست بدم؟
مسلماً اگر شما در پرسش خود اطلاعات بیشتری در مورد خودتان در اختیارمان قرا می دادید، ما به عنوان مشاور و روانشناس بهتر و اصولی تر می توانستید شما را راهنمایی ...

مدتی است كه عاشق كسی شده ام چطور به او ابراز علاقه كنم كه به گناه نیوفتم و خیلی می ترسم كه او را از دست بدم؟

مسلماً اگر شما در پرسش خود اطلاعات بیشتری در مورد خودتان در اختیارمان قرا می دادید، ما به عنوان مشاور و روانشناس بهتر و اصولی تر می توانستید شما را راهنمایی كنیم. اطلاعاتی نظیر، جنسیت، سن و سال، وضعیت تحصیلی، وضعیت خانواده، انگیزه اصلی شما از عشق و دلدادگی، میزان آمادگی و داشتن شرایط ازدواج و... می توانست در این زمینه بسیار رهگشا و مثمر ثمر باشد كه متأسفانه در اختیار ما نمی باشد به همین خاطر نمی توان راهكار كارآمدی را در این خصوص بیان نمود و شما را به درستی برای رسیدن به مقصود رهنمون كرد. از این روی اگر طالب راهنمایی عالمانه تری هستید، در مكاتبه بعدی اطلاعات بیشتری در اختیار ما بگذارید.

از لحن گفتار كوتاه شما این گونه استنباط می كنیم كه دوست داشتن فرد مورد نظر به انگیزه ازدواج می باشد و شما دوست دارید در آینده نه چندان دور با كسی كه به او عشق می ورزید ازدواج كنید به همین خاطر از حالا نگران از دست دادن او هستید و از افتادن به گناه هرسانید. این نگرانی تا به این مقدار ایرادی ندارد و مطلوب است، اما قبل آن باید ببینید كه آیا فرد مورد نظر شرایط همسری شما را دارید یا نه؟ طبیعتاً ازدواج زمانی مناسب خواهد بود كه همسر آینده شما در معیارها و ملاك های اساسی ازدواج بیشترین تناسب و همخوانی را با شما داشته باشد. از طرف دیگر، شما شرایط و آمادگی ازدواج را هم داشته باشید یعنی این كه سن و سال شما و برخی از امكانات و مزایا به شما این اجازه را بدهد كه بدون دغدغه و كمترین ناراحتی قضیه ازدواج خود را دنبال كنید، در غیر این صورت اگر شرایط حداقلی ازدواج را نداشته باشید و یا فرد مورد نظر شرایط همسری را به درستی نداشته باشد، ازدواج شما محكوم به شكست خواهد بود و هر گونه روابط پیش از ازدواج و ابراز علاقه نه تنها شما را به مقصود نمی رساند بلكه شما را از ازدواج سالم محروم می كند و وقت و عمر گرانمایه شما را به هدر می دهد و شما را از پیگیری مسائل مهمتر زندگی باز می دارد. بنابراین موقعیت سنجی در شرایط كنونی شما حرف اول را می زند. گذشته از این صرف عاشقی و دلدادگی هرگز معیار مناسبی برای اتخاذ شرایط همسری نمی باشد، چه بسا ممكن است عشق و علاقه باعث كوری چشم و پرده افتادن روی حقایق شود و شما را از دیدن واقعیت های زندگی باز دارید و باعث وابستگی و شكل گیری روابط پیش از ازدواج و نهایتاً ازدواج احساسی و بی اساس گردد كه احتمال عدم موفقیت و شكست آن بسیار بالاست و هیچ انسان عاقلی آن را  درست نمی پندارد.

البته اگر شما در ابتدا معیارها و ملاك های اساسی ازدواج را به درستی شناخته باشید و در فرد مورد نظر تطبیق داده باشید و او بیشترین تناسب را با شما داشته باشد، در این صورت حتی اگر شرایط ازدواج را به درستی نداشته باشید، می توانید این مسئله را با خانواده تان در میان بگذارید و نظر آنها را بپرسید و به آنها بگویید كه اگر شرایط ازدواج را فعلاً ندارید، فرد مورد نظر را برای شما نشان كنند  و حتی مستقیم و غیر مستقیم با خانواده او صحبت كنند تا اگر نظر آنها نیز مثبت بود و در آینده شرایط ازدواج شما فراهم گشت با او ازدواج كنید.

به هر حال، تا پیش از فراهم شدن زمینه ازدواج در هر صورت، شما مجاز به ابراز علاقه به فردی كه نامحرم است از لحاظ دینی و مبانی روانشناختی ندارید و نمی توانید به این شیوه روابط قبل از ازدواج را پی ریزی نمایید، تنها می توانید از طریق خانواده و یا واسطه ای مورد اطمینان از آن فرد خواستگاری كنید، البته مشروط بر این كه جنسیت شما پسر باشد و الا تنها می توانید از طریق واسطه ای امین بدون این كه او بدانید و متوجه شود كه شما واسطه را فرستاده اید، خویشتن را به او معرفی كنید تا اگر او تمایل به ازدواج با شما را داشت اقدام كند. در غیر این صورت بایستی او را فراموش كنید تا كرامت ذاتی و حیثیت و شخصیت شما حفظ گردد.

با يك پزشك مثل خودم ازدواج كنم يا با كسي ازدواج كنم كه پزشك نباشد؟
همان طور كه مي دانيد بسياري از مسائل عرفي، نسبي هستند و بسته به شرايط مختلف حكم تغيير مي كند. مثلا سوال شما را مي توان به گونه اي ديگر در ساير ويژگي ها نيز ...

من دانشجوي سال 4 پزشكي هستم و برايم اين پرسش به وجود آمده  كه بهتر است كه من با يك پزشك مثل خودم ازدواج كنم يا با كسي ازدواج كنم كه پزشك نباشد ؟

همان طور كه مي دانيد بسياري از مسائل عرفي، نسبي هستند و بسته به شرايط مختلف حكم تغيير مي كند. مثلا سوال شما را مي توان به گونه اي ديگر در ساير ويژگي ها نيز مطرح كرد مثلا بهتر است من با يك فرد پولدار ازدواج كنم يا با وضعيت مالي متوسط يا زير متوسط؟ من بهتر است با يك فرد با شغل آزاد ازدواج كنم يا شغل دولتي؟ و...

همان طور كه مشاهده مي كنيد نمي توان در اين زمينه ها حكم كلي داد و در يك جمله گفت كه بهتر است شما مثلا با يك پزشك ازدواج كنيد يا غير پزشك. بايد ديد خود خواستگار شما چه پزشك چه غير پزشك در ساير ويژگي هاي و ملاك ها چه شرايطي دارد. مثلا چه بسا خواستگار شما پزشك باشد، ولي در ساير ملاك ها چنگي به دل نزند يا خواستگاري داشته باشيد كه ليسانس حسابداري داشته باشد ولي بسيار با ساير ملاك هاي شما همخوان باشد. شما احتمالا با ده ها دانشجوي پزشكي مرد هم كلاس بوده ايد و احتمالا بسياري از آنان را لايق يك ثانيه هم صحبتي تشخيص نداده ايد، ولي از سوي ديگر ده ها غير پزشك در فاميل و غير فاميل ديده ايد كه بسيار از ويژگي هاي اخلاقي، رفتاري و موقعيتي آنان خوشتان آمده است. به ياد داشته باشيد كه همواره در دل هر تهديدي ده ها فرصت خوابيده است و در دل هر فرصتي ده ها تهديد نهفته است. مثلا هم رشته اي بودن شوهر آينده تان با شما از يك يا چند جهت مي تواند فرصت محسوب شود و در عين حال از يك يا چند جهت تهديد. مثلا همكار بودن با شوهر مي تواند سطح تفاهم شما را بالا ببرد، ولي چه بسا ديگر پزشك بودن شما ارج و قربي در نزد ايشان نداشته باشد(يعني آن را يك امتياز يا افتخار براي خود تلقي نكند). از سويي پزشك بودن همسرتان مي تواند به رشد علمي و تخصصي شما كمك كند، ولي از سوي ديگر باعث يكسري حساسيت هاي شما نسبت به رابطه شوهرتان با ساير پزشكان و پرستاران، منشي هاي زن وي شود يا متقابلا ايشان به شما و روابطتان با ساير همكاران حساس گردد. قطعا شوهر پزشك از زير و بم دست اندر كاران حرفه پزشكي مطلع است و اين مساله مي تواند بسترساز يكسري اختلافات زناشويي گردد. شيفتهاي متغير شما و ايشان مي تواند نظم زندگي را تا حدودي بر هم زند. از سويي غير هم رشته اي بودن جذابيت علمي خاص خودش را دارد، چرا كه شما به نحوي با ساير حوزه هاي دانش آشنا مي گرديد و شوهر شما هم متقابلا از دانش و تجربه شما لذت علمي مي برد.

همين طور كه مي بينيد قانون كلي وجود ندارد و شما نمي توانيد يك قاعده عام در اين زمينه تعريف نماييد. در مجموع توصيه مي شود شما در مواجهه خواستگارانتان در درجه اول به محك ساير ملاك هاي عمومي و اختصاصي انتخاب همسر بپردازيد و اگر از اين جهت مشكل نيافتيد به سبك سنگين كردن ظرفيت ها و تهديدهاي پزشك و غير پزشك بودن وي بپردازيد. پس اصل ملاكهايي همچون سلامت رواني، سلامت اخلاقي و ديني، همتايي شخصيتي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و ... مي باشد و هم رشته اي بودن يا نبودن در اين ميان مي تواند كم تاثير باشد. اين مساله از اين جهت حائز اهميت است كه اگر شما دايره خواستگاران خود را مثلا با قيد پزشك بودن ضيق نماييد احتمالا شما از بسياري خواستگاران غيرپزشك كه اتفاقا در ساير ملاكها نمرات بالايي مي گيرند محروم مي شويد. پس چه بسا بهتر باشد ابتدا اين قيد را داخل در پذيرش يا رد خواستگاران قرار ندهيد و آن را بعد از محك و ارزيابي ساير معيارهاي انتخاب همسر مورد توجه قرار دهيد.

چاره چيست؟
از نظر اسلام و روانشناسي قد از ملاكهاي انتخاب نمي باشد من در زير براي آشنايي شما با فرآيند يك ازدواج خوب مطالبي تقديم مي دارم كه اميدوارم به آن توجه بفرماييد...

من خواستگاري دارم كه قدش كوتاه است و او تقريبا هم قد من است و از لحاظ خانوادگي خيلي هم كفو هستيم من سر كوتاهي قدش نسبت به او بي علاقه ام چاره چيست؟

خواهر گرامي از نظر اسلام و روانشناسي قد از ملاكهاي انتخاب نمي باشد من در زير براي آشنايي شما با فرآيند يك ازدواج خوب مطالبي تقديم مي دارم كه اميدوارم به آن توجه بفرماييد، خواهر گرامي آرزوي هر جواني و مخصوصا دختران داشتن ازدواجي پايدار، آرامش بخش و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مي نمايم. درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد و معيارهاي خود ساخته كه برخاسته ازديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين قبل آشنايي هاي اوليه كه با اطلاع خانواده ها صورت مي گيرد و معمولا پنج شش جلسه بطول مي انجامد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و  گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي و باورهاي ديني وسياسي و غيره كه در طي چندين جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام مي كند. بدين صورت كه 1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- و در حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به  به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت  هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب ميكند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.

پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا  چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد.

و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به پذيرش خواستگارتان نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.

به نظر من مطالعه كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:

عشق هرگز كافي نيست تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز

ولی ازدواج با كسی كه اون خصوصیاتو داره به نفعم نباشه؟
چه بسا ممكن است فردی از لحاظ برخی خصوصیات فردی و اجتماعی عالی باشد و در ویژگی های شخصیتی جزء بهترین تیپ شخصیتی به حساب آید و یا برخی خصوصیات به ظاهر جذابی ...

ممكنه خصوصیاتی از نظر من جذاب باشه، ولی ازدواج با كسی كه اون خصوصیاتو داره به نفعم نباشه؟

مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1. اگر به تك تك جملات ما در مكاتبات پیشین توجه كرده باشید ،متوجه می گردید كه در ازدواج به دنبال بیش ترین تناسب دختر و پسر در معیارها و ملاك های اساسی و مهم ازدواج هستیم، بنابراین همیشه بهترین ها و یا جذاب ترین ها نمی تواند معیار مناسبی برای ازدواج تلقی گردد. چه بسا ممكن است فردی از لحاظ برخی خصوصیات فردی و اجتماعی عالی باشد و در ویژگی های شخصیتی جزء بهترین تیپ شخصیتی به حساب آید و یا برخی خصوصیات به ظاهر جذابی داشته باشد ،ولی هیچ گاه برای ازدواج با شما مناسب نباشد و ازدواج شما با  چنین فردی ثمره ای جزء شكست در ازدواج و برخی اختلافات خانوادگی و زناشویی به ارمغان نیاورد.

2.  خداوند در قرآن كریم سوره بقره آیه187 : «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن؛ زنان لباس شما هستند و شما لباس آن ها» زن و شوهر را به لباس تشبیه نموده است كه یكدیگر را می پوشانند. اين تعبير نهايت ارتباط مادی و معنوي زن و مرد و نزديكي آن ها را به يكديگر و نيز تناسب  در زمينه معیارها و ملاك های ازدواج كاملاً روشن مي‏سازد. در تشبيه همسر به لباس، نكات و لطايف بسياري نهفته است:

لباس بايد در طرح و اندازه و رنگ و جنس مناسب انسان باشد.همسر نيز بايد هم كفو انسان و متناسب با فكر و فرهنگ و شخصيّت انسان باشد. لباس مايه‏ زينت و آرامش است. همسر و فرزند نيز مايه‏ زينت و آرامش خانواده‏اند. لباس عيوب انسان را مي‏پوشاند. هر يك از زن و مرد نيز بايد عيوب و نارسايي‏هاي يكديگر را بپوشانند. لباس انسان را از سرما و گرما حفظ مي‏كند. وجود همسر نيز كانون خانواده را گرم و زندگي را از سردي مي‏رهاند. دوري از لباس، مايه‏ رسوايي است، دوري از ازدواج و همسر نيز سبب انحراف و رسوايي انسان مي‏گردد. در هواي سرد لباس ضخيم و در هواي گرم لباس نازك استفاده مي‏شود. هر يك از دو همسر  بايد اخلاق و رفتار خود را متناسب با نياز روحي طرف مقابل تنظيم كند. اگر مرد عصباني است، زن با لطافت با او برخورد كند . اگر زن خسته است، مرد با او مدارا كند. انسان بايد لباس خود را از آلودگي حفظ كند. هر يك از دو همسر نيز بايد ديگري را از آلوده شدن به گناه حفظ نمايد.

3.  تنها می توانید با كسی ازدواج كنید كه با شما بیش ترین تناسب و همخوانی را در ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج داشته باشد، بنابراین صِرف داشتن برخی خصوصیات جذاب، دلیل بر به نفع شما بودن ازدواج نمی باشد، بلكه چه بسا ممكن است كاملاً به ضررتان تمام گردد.

4. ازدواج، پيوند بين دو انسان و دو خانواده است. اجزای اصلي و اساسي آن. زن و مرد مي باشند . هر قدر بين اجزا و عناصر هماهنگي، تناسب  (از جهت تدين، اخلاقی، خصوصیات فردی و اجتماعی، شرایط فرهنگی، جغرافیایی، اقتصادی، تحصیلی، جسمی و زیبایی، خصوصیات روحی و روانی و شخصیتی، سیاسی، درك و فهم، اصالت خانوادگي و سن و...) بيش تري باشد، آن پيوند استوارتر، مستحكم تر، پرثمرتر و لذّت بخش تر خواهد بود. علم و تجربه گوياي آنست كه علّت اساسي بيش تر ناهنجاري ها و ناسازگاري هاي زندگي زناشويي، عدم تناسب و ناهماهنگي بين زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری كه موجب هماهنگی و تناسب بین زوجین است، ضروری و لازم می باشد . به هیچ وجه نباید این مسئله را به بعد از ازدواج موكول كرد، بنابراین توصیه می شود  پیش از اینكه فكر و ذهن خود را متوجه ازدواج نمایید، با مطالعه كتاب های ازدواج و انتخاب همسر، اطلاعات خود را در زمینه ملاك های انتخاب همسر مناسب، افزایش دهید. معیارها و ملاك های صحیح و درست ازدواج را با مطالعه كتاب هایی كه در این زمینه نگاشته شده است بشناسید. آن ها را اولویت بندی كنید؛ یكی از حُسن های این كار، این است كه شناخت بهتر و درستی از خصوصیات همسر آینده و ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج و شیوه های همسر گزینی، پیدا می كنید . این تأثیر شگرفی در انتخاب همسر مناسب خواهد داشت . باعث می شود كه با شناخت و آگاهی لازم  به دنبال ازدواج و انتخاب همسر بروید. آن گاه هر موردی را كه برای ازدواج در نظر گرفتید، او را با معیارهای ازدواج مطابقت دهید. تنها در صورت تناسب و همخوانی لازم، قصد ازدواج نمایید.

آیا در ازدواج قد ، میزان تحصیلات، فامیل یا غریبه مطرح است؟
بهتر است زن و شوهر در ميزان تحصيلات هماهنگ و نزديك به هم باشند. اگر ميزان تحصيلات زن و شوهر بسيار متفاوت باشد ممكن است زمينه بروز برخي از اختلافات بوجود آيد...

آیا در ازدواج  قد ، میزان تحصیلات،  فامیل یا غریبه مطرح است؟

 در رابطه با سوالي كه داريد لازم است به نكات زير توجه كنيد:

الف) ميزان تحصيلات و ازدواج:

بهتر است زن و شوهر در ميزان تحصيلات  هماهنگ و نزديك به هم باشند. اگر ميزان تحصيلات زن و شوهر بسيار متفاوت باشد ممكن است زمينه بروز برخي از اختلافات بوجود آيد. معمولا نوع نگرش، نحوه رفتار، سخن گفتن و معاشرت كسي كه داراي مقطع تحصيلي عالي است با كسي كه داراي تحصيلات بسيار كم است، فرق ميكند. همين تفاوتها ميتواند زمينه عدم تفاهم و اختلاف را فراهم كند.

البته لازم است تاكيد كنيم كه:

 1. هماهنگي در تحصيلات جزو ملاكهاي درجه دوم در ازدواج است يعني اگر زن و شوهر به لحاظ جهان بيني، فكري، ويِژگيهاي شخصيتي و خانوادگي هماهنگ باشند، اختلاف كم يا متوسط در ميزان تحصيلات مشكل جدي بوجود نميآورد.

 2. اگر اختلاف تحصيلي آن قدر زياد باشد كه در نوع جهانبيني،  نحوه رفتار ، سخن گفتن و  و يژگيهاي روحي طرفين تاثير بگذارد در آن صورت احتمال بروز اختلاف زياد است  مثلا اگر زن پزشك باشد و مرد داراي تحصيلات ابتدايي يا راهنمايي باشد معمولا زندگي زناشويي آنها دچار ناسازگاريهايي ميشود. ممكن است در چنين شرايطي بالا بودن تحصيلات زن موجب بوجود آمدن احساس حقارت در مرد شده و به حس اقتدار طلبي او لطمه وارد شود يا اينكه زن در مجالس و محافل از آداب معاشرت، از طرز صحبت و برخورد همسر كم سوادش و ... رنج ببرد. در نتيجه طبق اين شرايط امكان دارد تدريجا شعلههاي اختلاف نمايان شود.

 3. با توجه به فرهنگ ايراني احتمال اختلاف بيشتر در مواردي است كه زن تحصيلات عالي و مرد تحصيلات كم يا متوسط داشته باشد و الا اگر مرد تحصيلات عالي و زن تحصيلات متوسط داشته باشد احتمال اختلاف كم خواهد بود.

ب) قد:

تناسب در قد و ظاهري جسمي نيز جزو معيارهاي درجه دوم است.  در مورد كوتاهي يا بلندي قدي در ازدواج نميتوان حكم قطعي و كلي صادر كرد. اين مساله بيشتر به نظر طرفين بستگي دارد. طرفين بايد بررسي كنند كه كوتاهي يا بلندي قد همسرش چقدر براي او اهميت دارد؟ اگر كوتاهي يا بلندقدي همسر، براي فرد بسيار مهم باشد، بايد تلاش كند كه در انتخاب همسر علاوه بر ساير معيارها، قد طرف مقابل را نيز مورد توجه جدي قرار دهد. مثلا مردي را تصور كنيد كه  شديدا علاقه به داشتن همسري قد بلند دارد و اين مسئله بسيار براي او با اهميت است  اگر چنين مردي با زن كوتاه قد ازدواج كند، در آينده هنگام ديدن زنان بلند قد ممكن است فكرش مشغول شده و  دچار حسرت گردد و بالاخره  زنش را با آن ها مقايسه نمايد، چنين مسائلي زمينه ناراحتي و ناسازگاري را فراهم ميكند و ممكن است ناخواسته موجب اختلافاتي در زندگي زناشويي شود.

ج ) مسئله فاميل يا غريبه بودن :

در مورد فاميل يا غربيه بودن بايد گفت آنچه در اينجا مهم بوده و اصل است، هماهنگي دختر و پسر به لحاظ تعصبات فكري و همچنين هماهنگي خانوادگي طرفين به لحاظ فرهنگي و اقتصادي است. اگر طرفين در اين زمينهها هماهنگي بيشتري داشته باشند، براي ازدواج متناسبند و فرقي نميكند فاميل يا غريبه باشند.

بهتر است به اين نكته نيز توجه داشته باشيم كه هر چند در بين افراد فاميل احتمال هماهنگي فرهنگي بين خانواده ها زياد است ولي با اين وجود اگر احيانا خانواده دختر غير فاميل به لحاظ فرهنگي و اقتصادي با خانواده پسر هماهنگ باشند، بر خانواده دختر فاميلي كه به لحاظ فرهنگي و اقتصادي با خانواده پسر هماهنگ نيستند، ترجيح دارد و مناسب است با خانوادهاي وصلت صورت گيرد كه بين آن ها هماهنگي بيشتري باشد.

در ضمن در مورد ازدواج با افراد فاميل مخصوصا اگر فاميل خيلي نزديك باشد، مشاوره ژنتيك را فراموش نكنيد. زيرا در چنين ازدواجهاي فاميلي احتمال معلوليتهاي جسمي و ذهني در فرزندان  وجود دارد. لذا بهتر است با مشاوره ژنتيك از بروز بيماريهاي احتمالي پيشگيري شود.

از كجا بفهمم ؟
ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است كه اجزاء اصلی و اساسی آن، دختر و پسر می باشند و هر قدر بین این اجزاء و عناصر هماهنگی، تناسب و سنخیت بیشتری باشد...

نمی دانم با دختری سر و زبان دار ازدواج كنم یا آرام و كم حرف آخه هر كدام جذابیت های خود را دارند از كجا بفهمم كدام بهتره؟

مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1.  ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است كه اجزاء اصلی و اساسی آن، دختر و پسر می باشند و هر قدر بین این اجزاء و عناصر هماهنگی، تناسب و سنخیت بیشتری باشد. آن پیوند استوارتر، مستحكم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود. علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری كه موجب هماهنگی و تناسب بین زوجین است ضروری و لازم می باشد و به هیچ وجه نباید این مسئله را به بعد از ازدواج موكول كرد، بنابراین توصیه می شود قبل از اینكه فكر و ذهن خود را متوجه ازدواج با دختری نمایید، با مطالعه كتاب های ازدواج و انتخاب همسر، اطلاعات خود را در زمینه ملاك های انتخاب همسر مناسب، افزایش دهید. باید معیارها و ملاك های صحیح و درست ازدواج را با مطالعه كتاب هایی كه در این زمینه نگاشته شده است بشناسید و آنها را اولویت بندی كنید؛ یكی از حُسن های این كار، این است كه شناخت بهتر و درستی از خصوصیات همسر آینده و ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج و شیوه های همسر گزینی، پیدا می كنید و این تأثیر شگرفی در انتخاب مناسب همسر آینده شما خواهد داشت و باعث می شود كه با شناخت و آگاهی لازم به دنبال ازدواج و انتخاب همسر بروید. آنگاه هر موردی را كه برای ازدواج در نظر گرفتید، او را با معیارهای ازدواج مطابقت دهید و تنها در صورت تناسب و همخوانی لازم، قصد ازدواج نمایید.

2. در روان شناسي شخصیت در تقسيمي، انسان ها را از لحاظ شخصيت به دو قسم درونگرا و برونگرا تقسيم ميكنند كه هر دسته صفات خاص خود را دارند. افراد درونگرا معمولاً ساكت و آرام، اهل تفكر، كم تحرك، پرهيزگر از جنجال فكري و رفتاري و... هستند و در مقابل افراد برونگرا، پرحرف، ماجراجو، پرجنب و جوش، اجتماعی، فعال و... هستند. البته اين تقسيم بندي به معنای خوبی یا بدی افراد و تیپ شخصیتی آنها نمی باشد، تنها چیزی كه می توان گفت این است كه برخی مشاغل و كارها متناسب با تیپ شخصیتی خاص آن می باشد و بیشتر از عهده كسانی بر می آید كه روحیه آنها متناسب با آن كار است. از طرف دیگر ما هيچ فردي را سراغ نداريم كه كاملاً درون گرا و برون گرای محض باشد بلكه اگر درون گرایی و برون گرایی را روی یك پیوستار رسم كنید به طوری كه درون گرایی و برون گرایی در دو طرف پیوستار قرار گرفته باشند، انسان ها غالباً در میانه پیوستار قرار دارند، منتها برخی افراد گرایش شان به یك طرف بیشتر است به همین خاطر ما آنها را درون گرا یا برون گرا می نامیم.

3. در این كه شما با فرد درون گرا یا برون گرا ازدواج كنید یا نه؟ در درجه اول به تیپ شخصیتی خود شما بستگی دارد كه خودتان از لحاظ شخصیتی در كدام گروه قرار دارید. درون گرا هستید یا برون گرا هستید. طبیعتاً افراد درون گرا دوست دارند با فردی ازدواج كنند كه مثل خودشان می اندیشند و رفتار می كنند ودرون گرا باشند و همین طور افراد برون گرا دوست دارند با فردی ازدواج كنند كه مثل خودشان برون گرا باشند. البته برخی از افراد درون گرا و برون گرا ترجیح می دهند تا با فردی ازدواج كنند كه از لحاظ تیپ شخصیتی، نقطه مقابل آنها بوده و بدین وسیله می خواهند مقداری تیپ شخصیتی و درون گرایی و برون گرایی خود را تعدیل كنند.

4. در این كه هر فردی با تیپ شخصیتی مشابه خودش راحت تر زندگی می كند و كنار مي آيد، تردیدی نیست. اما آیا یك فرد درون گرا می تواند با فرد برون گرا ازدواج كند یا نه؟ پاسخ به این سؤال نیاز به بررسی بقیه عوامل و فاكتورهای شخصیتی افراد دارد. بنابراین در پاسخ به این سؤال می توان گفت كه این گونه ازدواج ها نه مطلقاً جایز و نه به كلی ممنوع است، البته نباید از نظر دور داشت كه بر فرض مجاز بودن این نوع ازدواج، طبیعتاً ایجاد كشمكش و تضاد سلیقه ای در این دو طیف افراد وجود دارد چرا كه هر یك چیزی را می پسندد كه دیگری آن را نمی پسندد، بنابراین اگر زن و شوهر به یك حد مشتركی قانع نباشند و در مسائل به توافق نرسند، پیدایش تنش و اختلافات زناشویی و خانوادگی دور از انتظار نخواهد بود.

5. اعتقاد ما بر این است كه تنها می توانید با كسی ازدواج كنید كه با شما بیشترین تناسب و همخوانی را در معیارهای اساسی ازدواج داشته باشد، یكی از تناسب مهم در ازدواج، تناسب در تیپ شخصیتی و خصوصیات روانی است، برای اطلاع از آن می توانید به همراه فردی كه قصد ازدواج با او را دارید، به روانشناس باتجربه ای مراجعه كنید تا با اجرای برخی تست های روانشناسی از جمله تست شخصیت از میزان تناسب خود آگاه گردید.

بنا بر این نباید تنها به جذابیت خاص تیپ های شخصیتی نگاه كنید، بلكه باید به بیشترین تناسب، مطابقت و همخوانی بنگرید تا ازدواج موفقی داشته باشید. 

چرا ازدواج می كنیم؟
غریزه جنسی فقط یكی از اهداف ازدواج است و امور دیگری هم چون ارضا نیازهای عاطفی، اجتماعی و معنوی... در كنار تداوم و تربیت نسل آینده از جمله اهداف ازدواج می باشد.

چرا ازدواج می كنیم؟ برای نیاز غریزی است یا نه ؟

اگر منظور شما از نیاز غریزی صرفاً نیاز جنسی است ناگفته پیداست كه ارضا مشروع و خداپسندانه غریزه جنسی فقط یكی از اهداف ازدواج است و امور دیگری هم چون ارضا نیازهای عاطفی، اجتماعی و معنوی... در كنار تداوم و تربیت نسل آینده از جمله اهداف ازدواج می باشد. در دین اسلام بسیار بر ازدواج و تشكیل زندگی تأكید شده است و جایگاه معنوی افراد متأهل در نزد خدا بسیار والاتر و بلند مرتبه تر از افراد مجرد و عذب می باشد. در ادامه توجه شما را به مطلبی كلی در زمینه اهداف و فوائد ازدواج جلب می نمایم:

ازدواج و تمایل مرد و زن به یك دیگر، واقعیتی درونی است و در پرتو ازدواج، آثار و فوایدی برای آن دو فراهم می‏شود كه  این آثار و فواید ضرورت ازدواج را ایجاب می كند كه  برخی از آن ها عبارتند از:

1-  آرامش روح و روان ، در پناه یك ازدواج موفق تحقق می‏یابد و این احساس، زمینه رشد جوان را برای دست‏یابی و كسب فضیلت‏های انسانی، فراهم می‏آورد، آن گونه كه پروردگار مهربان می‏فرماید:

«از نشانه‏های او این كه از [نوع‏] خودتان، همسرانی برای شما آفرید؛ تا بدان‏ها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [نعمت‏] برای مردمی كه می‏اندیشند، قطعاً نشانه‏هایی است».

نتیجه چنین دوستی و آرامشی، فزونی مروّت و نیكی سیرت است. پیامبر صلی الله علیهوآله میفرماید:

«پسران و دختران مجرد خود را همسر دهید، تا خداوند، مروتشان را افزون و سیرتشان را نیكو كند».

2- ازدواج وسیله‏ای پاك برای ارضای تمایلات و پدیده‏ای سازنده برای در امان ماندن از ناپاكی ها:

مسائل جنسی و شهوانی، یكی از راه‏های آسان، برای نفوذ شیطان است كه گاهی در پوشش ارتباط دوستانه، بین پسر و دختر، جوان را در ورطه هرزگی و فساد می‏اندازد ، امّا جوان، در پرتو مهر همسر خود، این راه نفوذ را مسدود می‏كند. رسول خدا  ضمن توصیه به ازدواج و نهی جوان از ارتباطهای نامشروع، می‏فرماید:‏

«هر جوانی كه در ابتدای جوانیاش ازدواج كند، با این ‏كار نیك خود، ناله ابلیس را در می‏آورد ، چنان كه او فریاد میكشد: وای بر من! وای بر من! این جوان، دو سوم دین و آیینش را از گزند من در امان نگه داشت و خود را بیمه كرد».

رسول خدا  این سفارش را فرمود: «پس لازم است در یك سوم باقی مانده ، خویشتندار باشد».

زوج جوان به ‏دلیل مصونیت از آلودگی‏ها و انحراف شهوانی، جایگاه والایی نزد خداوند دارند ،تا جایی كه خوابشان برتر از انسان مجردی است كه روزها

روزه دارد و شب‏ها به خاطر عبادت، بیدار می‏ماند.

پیامبر خدا، عبادت پسر و دختر ازدواج كرده را برتر از نماز فرد مجردی می‏داند كه شب و روز خود را به پرستش سپری می‏كند. از این رو، هرگاه یكی از یارانش ازدواج می‏كرد، پیامبر «كامل شدن دین» او را بشارت می‏داد و همواره این توصیه را به جوانان می‏فرمود: « هركه دوست دارد خدا را پاك و پاكیزه ملاقات كند، در حالی ‏كه زن دارد، خدا را ملاقات كند».

3- بقای نسل و نوع آدمی و ایجاد نسلی صالح ، از آثار همدمی و پیوند دختر و پسر جوان است ،زیرا رسول خدا می‏فرماید: «چه چیزی مؤمن را از انتخاب همسر باز می‏دارد؟  در پرتو ازدواج، خداوند، فرزندی را به او ببخشد كه زمین را با شعار «لا اله الا اللَّه»، سنگین كند».

بیشتر جوانان به دلیل واهمه از عدم اداره كامل زندگی، ازدواج را به تأخیر انداخته، تا پس از جمع‏آوری و اندوخته كردن مال و اطمینان كامل، گام پیش نهند ، امّا اغلب، دغدغه‏ها روا نیست ، زیرا با حداقل‏ها نیز می‏توان آغاز كرد ، چون رزق و روزی، در گرو ازدواج است كه رسول خدا می‏فرماید: «خانواده تشكیل دهید كه آن برای شما روزی‏آور است» در كلام شیرین دیگری می‏فرماید: «با زنان ازدواج كنید كه آنان، ثروت و روزی می‏آورند».

سخنان فوق، امیدآفرین‏ترین جملاتی است كه جوان با الهام از آنها دلیر گشته ، توان و نیرویش را به تحرك مضاعف وا می‏دارد ، تا در سایه فضل و لطف الهی، یك زندگی سرشار از صفا و زیبایی را بنیان نهد؛ زیرا « اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بی‏نیاز خواهد كرد و خدا، گشایشگر داناست».

4- تلاش معاش :

ایجاد بستر مناسب و انگیزه ی قوي تر براي تامین معاش و در آمد ، از آثار مثبت دیگر ازدواج است . گرچه نباید بي حساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد . لازم است كه شرایط اقتصادي و توانایی هاي مالي هم لحاظ شود ، ولي وعده ی خداوند را نیز نباید فراموش كرد كه قول داده است تنگدستي را به غنا تبدیل كند و جایي براي بیم از فقر باقي نگذارد. پس ایجاد روحیه ی توكل و اعتماد به لطف الهي ، بعد مثبت دیگري از تشكیل خانواده است .

خداوند متعال ، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شایسته و صالح مي فرماید:

«ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم ؛ چنانچه تنگدست و فقیر باشند ، خداوند آنان را از فضل خویش بي نیاز و توانگر مي سازد ، خداوند وسعت بخش و داناست» .

 پیامبر  فرمود:

«من ترك التزویج مخافه العیله (الفقر) فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله عزوجل یقول : ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله ؛ كسي كه از بیم فقر و تنگدستي ازدواج نكند ، به خداوند بدگمان شده است ، خدایي كه فرماید: اگر فقیر باشند، خدا از فضل خویش آنان را بي نیاز و غني مي سازد».

در حدیث رسول خدا  توصیه شده كه ازدواج كنید، زیرا كه براي شما روزي آور است:

«اتخذوا الاهل فانه ارزق لكم» .

5- احساس مسئولیت :

كسي كه ازدواج نكرده است، خود را آزاد حس مي كند و مسؤولیت  نمي شناسد ؛ در نتیجه ، استعدادها و خلاقیت هاي انساني او هم بروز نمي كند. اما با ازدواج، بار اداره ی زندگي را بر دوش مي كشد. این تعهد و احساس مسئولیت ، سازنده است . هر نوع مسئولیت پذیري ، انسان را به تلاش و آشكار ساختن استعداد و توانایي خویش وا مي دارد.

6- برنامه ریزي :

از سوي دیگر، حسابگري ، نظم ، و به تعبیر روایات، تقدیر معیشت لازمه به دوش كشیدن تعهد اداره یك زندگي مشترك و تامین همسر و فرزندان و تربیت شایسته اولاد است .

از آنجا كه تربیت نسلي با ایمان ، مؤدب ، سالم و موفق، براي خود انسان نیز مایه ی آبرو و حیثیت اجتماعي است، این رسالت سنگین نیز به نوع دیگري توانایی هاي شخص را به مرحله ی ظهور و بروز مي رساند.

7- حق شناسي :

ازدواج ، سبب مي شود كه حقوق متقابل میان دو انسان پدید آید. این سازنده است. ارتباط هاي خانوادگي و پیوندهاي فامیلي ، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقي و اجتماعي را گسترده تر مي سازد و سامان بخش روابط انساني مي گردد.

كمك به ازدواج جوانان و تشكیل خانواده ، كمك به ساخته شدن انسان هاي مسئولیت پذیر ، مدیر و صالح است و یكي از راه هاي عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه ، تسهیل ازدواج است .

این، هم تكلیف والدین و افراد خیر و توانمند را سنگین مي سازد ، هم روشنگر راهي براي آناني است كه در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعه اند، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن مي كند. با تقویت و ترویج و تسهیل این سنت نبوي ، بهتر مي توان با منكرات مقابله كرد و سدي در برابر هجوم فساد فرهنگي بیگانه پدید آورد.

8- تغذیه نیاز عاطفی :

نیازی در وجود انسان هست كه جایگزینی دیگر برای پاسخ دادن به آن نیاز جز ازدواج وجود ندارد و آن نیاز ، نیاز عاطفی است .

انسان را از این رو نام انسان نهاده اند كه نیاز به انس دارد و ریشه لغوی انسان از انس گرفته شده است . انسان با همنشینی با دیگران آرام تر می شود، هر چند كه انس حقیقی در انس با محبوب ازلی و ابدی است .

نیاز عاطفی ، نیازی است كه انسان پس از پشت سر گذاشتن دوران كودكی و نوجوانی ، وجود آن را ملموس تر احساس می كند . تفاوتی نمی كند كه انسان تا قبل از جوانی در فضای محبت آمیزی بزرگ شده باشد یا خیر . هر چقدر انسان والدین مهربان و دلسوزی داشته باشد و هر چقدر برادران و خواهران مهربان و هر چقدر دوستان خونگرم و صمیمی داشته باشد ، باز  احساس می كند هنوز تشنه ی یك نفر دیگر است ، تشنه محبت ورزیدن و مورد محبت قرار گرفتن .

نیاز عاطفی نیازی است كه حتی انسان وقتی میان انسان های مهربان هم قرار دارد، وجود آن را حس می كند . احساس می كند یكی دیگر باید باشد تا با او راحت تر حرف های دلش را بزند.محبتش را عرضه كند . این عطش و نیاز را نسبت به جنس مخالف  می بیند و در این میان ، هیچ چیزی نمی تواند به این نیاز حقیقی و مهم ، به  گوارایی ازدواج ، پاسخ دهد. به واسطه وجود این نیاز است كه وقتی انسان در كنار همسر قرار می گیرد، به انس و آرامش می رسد . این آرامش  نه یك امر مجازی و قرار دادی است ، بلكه امری حقیقی و فطری است كه بر حسب خلقت ما طرح ریزی شده است .

«و من ایاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم موده و رحمه انّ فی ذلك لایات لقّوم یتّفكّرون ( روم / 21 )؛ از نشانه های او این است كه برای شما از جنس خودتان جفتی آفرید تا در كنار او آرامش یابید . میان شما مودت و رحمت قرار داد و در این كار نشانه هایی است برای كسانی كه تفكر می كنند» .

همسر ، كسی است كه وجود ما را از تك بودن و تنها بودن ، به یك وجود مجموعه دار و كامل تر تبدیل می كند. به واسطه همین تكمیل  و ارضا شدن چند بعدی است كه وجود ما آرام تر و تسكین یافته تر می شود .

 تحقیقات علمی نیز نشان داده است كه متأهلین از لحاظ روحی و روانی دارای ضریب سلامتی بالاتری از افراد مجرد می باشند. میزان مفاسد و جنایت ها و همچنین خودكشی ها در میان مجرد ها بیشتر از متأهلین است . تأهل وجود روانی انسان را سالم تر و آرام تر می كند و جلوی خیلی از مفاسد ـ كه ناشی از ناآرامی و اضطراب روحی و روانی است ـ را می گیرد .

9- بزرگ شدن روح :

یكی از مهم ترین نتایجی كه در اثر ازدواج حاصل می شود ،بیرون رفتن فرد از مدار فردیت  و شكسته شدن نسبی، اما قابل توجه حصار نفسانیت انسان است .

ازدواج توأم با توجه به یك فرد دیگر ـ كه تا به حال غریبه بوده و یا حكم نامحرم داشته است ـ می باشد.این امری است مهم ، چرا كه تا به حال جوان ما  جز وجود خود و آمال و آرزوهای خود فكری دیگر نداشته است ، اما به واسطه ی ازدواج ، یك نفر دیگر نیز در مدار برنامه ریزی و توجه او قرار می گیرد . حاضر است از وجود خود و داشته های خود به دیگری نیز عطا كند . به واسطه ی محبت و دوستی كه ایجاد می شود (( من )) وجودی فرد گسترش یافته و از مدار صرف خودبینی خارج می گردد و تلاش برای آسودگی ، رفاه و آسایش یك نفر دیگر حكایت از بزرگ شدن روح فرد می كند ، چرا كه وی ، یك نفر دیگر را تحت لطف قرار می دهد و به واسطه ی وی یك نفر دیگر زندگی راحت تری را تجربه می كند.

10- تمرین محبّت كردن :

در ازدواج یك اتفاق مهم دیگر می افتد و یا بایستی بیفتد و آن صمیمیت و دوستی بین دو نفر است. این یكی از اهداف مهم دین اسلام است كه افراد با هم دوست و صمیمی شوند .

خداوند در ازدواج یك ارتباط محبت آمیز را با قرار دادن مودت و رحمت بین زوجین قرار داده است ، بنابرین ازدواج یكی از بهترین زمینه ها برای تمرین محبت كردن ـ آن هم یك محبت حلال ،  و مهم تر از همه واقعی ـ را فراهم می كند.  تمرین محبت كردن ها  كم كم انسان و روحش را بزرگ تر و رئوف تر می كند.

موفق باشید

صفحه‌ها