تشهد

پيامبر داراي يك شخصيت حقيقي و يك شخصيت حقوقي است.

پيامبر داراي يك شخصيت حقيقي و يك شخصيت حقوقي است. شخصيت حقيقي اش همان محمد فرزند عبدالله و ... است كه مانند ديگر انسان ها به وظايف انساني مكلف بود. يعني بايد به يگانگي خدا باور مي يافت و به وظايف بندگي اقدام مي كرد و پيامبر زمانش را شناسايي مي كرد و به دين و شريعت او متدين و پايبند مي گرديد.

شخصيت حقوقي اش هم اين بود كه از جانب خدا به نبوت برگزيده و واسطه هدايت و وحي شد.

بنا بر اين او از لحاظ شخصيت حقيقي اش مانند ديگران مكلف به نماز و روزه و درود فرستادن بر پيامبر خدا و اهل بيت او بود. گر چه اين پيامبر خودش باشد. نماز بر هر مسلماني به همين كيفيت واجب است خواه پيامبر باشد يا اهل بيت پيامبر يا هر كس ديگر.

همه پيامبران خود اولين باورمند به معارف وحياني خود و اولين عمل كننده به احكامي بودند كه از جانب خدا به مردم ابلاغ مي كردند و اجازه نداشتند در يك مساله حتي كوچك خود را مستثنا كنند:

ما أُريدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلي‏ ما أَنْهاكُمْ عَنْه (1)

من هرگز نمي‏خواهم چيزي كه شما را از آن باز مي‏دارم، خودم مرتكب شوم.

وقتي مسلمان موظف است اين گونه نماز بخواند و در نماز بر رسول خدا و اهل بيت او درود بفرستد، پيامبر هم به عنوان اولين مسلمان بايد اين گونه عمل كند و در تشهد به يكتايي خدا و عبوديت و نبوت خود شهادت دهد و بر خود و آل خود درود فرستد(2) و نمي تواند ديگران را دستور به اين عمل بدهد و خود انجام ندهد.

در باره نماز مردم طبق نماز پيامبر نماز مي خواندند و در روايت آمده : 

صلوا كما رايتموني اصلي (3)

آن چنان كه من نماز مي خوانم، نماز بخوانيد.

نماز عبادت است و توقيفي مي باشد و رسول خدا طبق تعاليم خدا به اين گونه نماز خواندن مأمور شده و مسلمانان هم از او تبعيت كرده اند.

پي نوشت ها:

1. هود (11)، آيه 88.

2. جعفر مرتضي عاملي، الصحيح من سيره النبي، بيروت، دار الحديث، ج 16، ص 250 (به نقل از مكاتيب الرسول، ج 1، ص 67-68).

3. علي بن يونس عاملي ، الصراط المستقيم، نجف، مكتبه المرتضويه، ج 3 ، ص 199.

عبارت (أشهد أن محمداً رسولُ الله) را خود پیامبر در نماز ذکر می کردند؟ از نظر اخلاقی و اعتقادی برای شخص پیامبر به عنوان رسول و نبی اشکالی پیش نمی آورد؟

پاسخ:
در این رابطه به نظر نمی رسد که چه مشکل اخلاقی و اعتقادی ممکن است متصور باشد، زیرا اعتقاد به نبوت و رسالت یک فرد امری است درونی که باید از اعماق وجود به آن اذعان داشت و اظهار این امر درونی خود نوعی کمال و فضیلت است که حاکی از ایمان درونی است؛ حتی اگر فرض کنیم این نبی، خودِ فرد باشد باز این فرد در درون خود به نبوت خود از جانب خداوند اعتقاد و ایمان دارد و اظهار این امر حاکی از تسلیم در برابر این انتخاب الهی و خضوع در برابر حضرت حق محسوب می شود.
البته اگر منظورتان نوعی حالت عُجب و خودبزرگ بینی حاکی از اظهار نبوت خود و در عین حال صلواتی که بعد از این تشهد بر خود وجود دارد باشد باید گفت:
اولا: چنین رذائل اخلاقی از ساحت حضرات معصومان به دور است و نمی توان درک این کمالات و حتی ذکر آن را موجب تبعات منفی اخلاقی در ایشان تصور نمود.
ثانیا: در همین تعبیر تشهد مساله عبودیت پیامبر قبل از رسالت او بیان شده و این خود نشان می دهد که پیامبر که آن حضرت قبل از حیث نبوت و رسالت حیثیت بندگی و عبودیت خداوند را در حد کمال در خود به وجود آورده بودند و در نتیجه در همین ذکر تشهد هم پیامبر ابتدا خاکساری و عبودیت خود را تکرار می کند که اوج تعبد و تذلّل در برابر خداوند را به دنبال دارد و مانع احتمال خود برتر بینی با ذکر رسالت بعد از آن می شود.
ثالثا: اظهار رسالت خود و درود و سلام فرستادن انسان بر خود با اجازه خداي متعال نه تنها منافاتي با عبوديت خداي متعال ندارد. بلكه چون اطاعت از دستور خداست در رديف عبادات خداي متعال نيز قرار مي گيرد. از همين رو است كه همه ما مسلمانان، بدون در نظر گرفتن ميزان درجه كمال و معنويت خود و ميزان تقوايمان و درجه صالح بودنمان، به دستور خداي متعال وظيفه داريم در هر نوبت نماز واجب يا مستحب بر خودمان و تمام بندگان صالح خداي متعال، سلام بفرستيم (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین).
درنتیجه به یقین می توان گفت همین شکل و ساختار کنونی نماز که از جانب امامان معصوم به دست ما رسیده حاکی از شکل نماز پیامبر است و آن بزرگوار نیز در نماز به همین شکل تشهد را قرائت می فرمودند. زیرا پیامبر(ص) موظف بودند نماز را همان‏گونه که خداوند امر فرموده است، به جای آورند و ایشان با دیگر مردم در احکام الهی مانند تکلیف نماز و ... مساوی‏ اند و به همین جهت به مردم می فرمودند که:
« صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي‏ (1)«همان گونه كه من نماز مى‏گزارم، نماز بخوانيد».
در نهایت این نکته دقیق را نباید از یاد برد که پیامبر(ص) یک شخصیت حقیقی دارد مانند دیگر مردم و یک شخصیت حقوقی به عنوان فرستاده خدا و دراین موارد جهات و حیثیات متفاوت است؛ یعنی، مقام رسالت و شخصیت حقوقی پیامبر(ص) را همه باید پاس داشته و احترام بگذارند. این مسأله از چنان اهمیتی برخوردار است که شخصیت حقیقی پیامبر(ص) نیز از این وظیفه مستثنا نیست.

پي نوشت:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه ق، ج 82، ص 279.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.