پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
چرا خدا وحی را با حضرت محمد (ص) غیرمستقیم قرار داد؟
كلیم الله لقب گرفتن حضرت موسی علیه السلام منافاتی با این امر ندارد كه خداوند هیچگاه با پیامبر اسلام بدون واسطه به گفتگو نپرداخته باشد ...

 چرا خداوند با حضرت موسی (ع) مستقیم وحی را بیان نمود ولی با پیامبر اسلام حضرت محمد ص غیر مستقیم و جبرئیل را واسطه قرار داد؟

كلیم الله لقب گرفتن حضرت موسی علیه السلام منافاتی با این امر ندارد كه خداوند هیچگاه با پیامبر اسلام بدون واسطه به گفتگو نپرداخته باشد ؛ برای پاسخ كامل به این سؤال مناسب است مسئله وحی، یعنی گونه سخن گفتن خدا با پیامبر را بشناسیم.

پديده «وحي» از مباحث مهم علوم قرآني ميباشد و اهميت آن از اين جهت است كه قرآن كريم كه سخن خداي متعال و كتاب هدايت انسانها به شمار ميرود، از طريق «وحي» نازل شده است.

در اينجا مناسب است ابتدا واژه «وحي» را معنا كنيم و سپس به چگونگي نزول آن بر پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ بپردازيم.

مرحوم علامه طباطبایي (ره) درباره «وحي» مينويسد: «وحي، يك نوع تكليم آسماني (غير مادي) است كه از راه حس و تفكر عقلي درك نميشود؛ بلكه با درك و شعور ديگري است كه گاهي در برخي از افراد ـ به حسب خواست خدایي ـ پيدا ميشود و دستورات غيبي، يعني نهان از حس و عقل را از وحي دريافت ميكند. عهدهدار اين امر نيز نبوت ناميده ميشود». (1)

«شايسته هيچ انساني نيست كه خدا با او سخن گويد؛ مگر از راه وحي (مستقيم) يا از پشت حجاب، يا رسولي مي‏فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحي مي‏كند؛ چرا كه او بلند مقام و حكيم است». (2)

چگونگي نزول وحي بر پيامبر اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم -:

«وحي» نسبت به پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ به سه صورت انجام ميگرفت: گاهي در خواب (از وراي حجاب) به او وحي ميشد كه اين بيش تر در اوايل رسالت حضرتش بود. زماني هم بدون وساطت فرشتهاي، مستقيماً از جانب خداوند مورد وحي قرار ميگرفت. گاهي نیز جبرئيل واسطه وحي بود. قرآن كريم از دو طريق اخير، يعني مستقيماً و يا به وسيله جبرئيل، به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ وحي شده است. 

پس به یقین قسمتي از وحي به طور مستقيم و بدون وساطت فرشته، انجام ميگرفت. اصحاب پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل كردهاند كه: هنگام وحي، درد شديدي به پيامبر دست ميداد، حالت بيهوشي بر وي عارض ميشد، سر او به زير ميافتاد، رنگ صورتش تغيير ميكرد و عرق از روي او جاري ميشد. حاضران در جلسه نيز تحت تأثير اين وضع قرار ميگرفتند و بر اثر اين منظره ترسناك سرهاي آنان نيز به زير ميافتاد. خداوند متعال ميفرمايد: «إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً»؛ (3) «ما گفتار سنگيني را به تو القا كرديم».

در توحيد صدوق از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه از حضرتش پرسيدند: «آن حالت مدهوش شدن كه به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به هنگام وحي دست ميداد، چه بود؟ فرمود: اين در هنگامي بود كه در ميان او و خداوند هيچ كس واسطه نبود و خداوند مستقيماً بر او تجلي ميكرد». (4)

گاهي نيز هنگام وحي مستقيم خداوند بر پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنين حالتي به ايشان دست نميداد؛ به عنوان نمونه می توان به گفتگوي خداوند با پيامبر در شب معراج اشاره نمود. بنابراين، پيامبر اسلام(ص) انواع گوناگون وحي را دارا بوده است و در بعضي موارد كه وحي مستقيم بود، آن حالت فشار روحي هم براي او ايجاد نميشد و شايد اين حالت روحي به جهت ماهيت آن وحي بوده است كه موجب فشار روح نميشد؛ با آنكه مستقيم بوده است. (10)

معرفي منابع جهت مطالعه بيش تر:

1. درسهايي از علوم قرآن، دكتر حبيب الله طاهري، تهران، چاپ اول، 1377، ج 1، ص 258 ـ 251.

2. پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازي، قم، مطبوعاتي هدف، چاپ اول، 1371، ج 7، ص 326.

3. قرآن در اسلام، علامه طباطبايي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ هشتم، 1375، ص 85.

 

پی نوشت ها:

1. طباطبایي، سيد محمّد حسين، قرآن در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ هشتم، 1375، ص 85.

2. سوره شوري (42) آیه 51.

3.  سوره شوري (42) آیه 51.

4.  طاهري، حبيبالله، درسهايي از علوم قرآن، تهران، چاپ اول، 1377، ج 1، ص 251 ـ 258.