پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
قرآن كتاب خدا ست و بر پيامبرش نازل كرده و فهمانده و او را مأموريت داده كه اين قرآن را به مردم ابلاغ كند و برايشان تفسير و تبيين كند:

يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ (1)

اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان!

وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ (2)

و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوي مردم نازل شده است براي آنها روشن سازي(وتفسير كني ).

َيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ(3)

و آنها را كتاب و حكمت بياموزد.

پس خداوند هم قرآن را نازل كرده و هم در كنار آن مفسر قرار داده كه قرآن را آن گونه كه بايد مي فهمند و تفسير مي كنند تا بدين صورت حق بر بشر تبيين شود و روشن گردد و براي گمراهان حجتي نماند و اين نبودن حجت براي كفر و گمراهي را بعد از نزول قرآن و بيان رسول اين گونه اعلام مي كند:

وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلي‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ  (4)

و چگونه كفر مي ورزيد با اينكه (در دامان وحي قرار گرفته‏ايد، و) آيات خدا بر شما خوانده مي‏شود و پيامبر او در ميان شماست؟!

بعد از پيامبر هم "اهل بيت " او مفسران خدايي قرآن مي باشند كه در كنار قرآن ضامن هدايت اند و با تمسك به آن دو از گمراهي در امان خوهند ماند و حديث متواتر "ثقلين" بر آن دلالت صريح دارد. (5)

پس با وجود قرآن و عترت كه تا سال 329 ه.ق حضور محسوس در جامعه داشته و در اين مدت قرآن را تفسير كرده و حكم آن را براي زمان ها و شرايط مختلف بيان كرده اند، ما مي توانيم حق را در هر موردي بيابيم و حجت خدا بر ما تمام است حالا اگر ما حق را نخواهيم و خود را به نفهميدن بزنيم، اين ديگر نتيجه هواپرستي خود ما است نه اين كه راه روشن نبوده و ما به اشتباه افتاده ايم.

اما حالا و در دوران غيبت حكما و عرفا و فلاسفه ممكن است در مسائل ريز و اجتهادي استنباط خطا داشته باشند كه اين حد از اشتباه و خطا براي غير معصوم طبيعي و مورد چشم پوشي است. اما در مسائل اصلي و مهم آيات و روايات آن قدر زياد و معنايشان چنان واضح است كه حق طلب را به حق مي رساند.

عالمان در دوره غيبت ابتدا خود را از هوا و هوس و انگيزه هاي غير خدايي تخليه كرده و به گنجينه آيات و روايات بر اساس چارچوبي كه پيامبر و امامان ارائه داده اند، مراجعه كرده و به استنباط معارف و احكام قرآني مي پردازند و با توجه به بيانات فراوان قرآن و حديث در شرايط مختلف زماني كه در 4 قرن حضور معصوم ارائه شده، بينش و حكم حق را استنباط مي كنند و اشتباهات احتمالي و نا خواسته آنها در ريزه كاري ها ، طبيعي بوده و مورد چشم پوشي است. 

خلاصه آن كه ما در دوران غيبت معصوم دو راه داريم:

يكي آن كه  به طور كلي تفسير قرآن را ممنوع اعلام كنيم كه اين خود باعث دور كردن مردم از معارف قرآن ميشود و ديگر آن كه با وجود خطاهاي احتمالي اجازه تفسير قرآن را به علماء و بزرگان بدهيم. اگرچه ما را صدرصد به واقع نرسانند. و به قول معروف آب دريا را اگر نتوان كشيد يا به قدر تشنگر بايد چشيد. 

پي نوشت ها:

1. مائده (5) آيه 67.

2. نحل (16) آيه 44.

3. بقره (2) آيه 129.

4. آل عمران (3) آيه 101.

5. سيد علي ميلاني، حديث الثقلين، قم، مركز الابحاث العقائديه، 1421 ق.