حجت الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی

درباره شخصيت ميثم تمار توضيح دهيد؟
میثم تمار اصلش اتم بوده و غلام زنی از بنی اسد بوده که امیرالمومنین(ع)او را خرید و آزاد کرد، و فرمود که اسمت چیست؟ گفت: سالم. من از رسول خدا شنیده ام که از تو به عنوان میثم یاد کرده است و نام تو بعد از این میثم باشد.
تمار یعنی خرما فروش، از آن زمان ارتباط میثم با امیرالمومنین علی(ع)برقرار شد و وی را از اصحاب خاص امیرالمومنین علی(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) برمی شمرند. به طوریکه از علوم غیبی و از حوادث آینده چیزهایی از امیرالمومنین علی(ع) فراگرفته بود.
عبدالله بن عباس که مفسر بزرگی است و خودش در تفسیر می گوید من شاگرد امام علی(ع) هستم، نقل شده روزی در مدینه میثم به عبدالله بن عباس گفت: قلم و کاغذ بیاور و آنچه من می گویم بنویس و حوادثی از آینده نقل کرد که ابن عباس باور نکرد و کاغذ را پاره کرد. میثم به ابن عباس گفت: کاغذ را الان پاره نکن، اگر این پیشگویی های من اتفاق نیفتاد، آن وقت پاره کن.
در شرح حالش نوشته اند که ده روز پیش از اینکه امام حسین(ع)وارد عراق شود، او را به شهادت رساندند، در قادسیه سر راه عراق او را بازداشت کردند و به زندان بردند که در زندان کوفه با مختار آشنا شد و بعضی از پیشگویی های امیرالمومنین(ع)را به مختار منتقل کرد. از جمله به مختار گفت که تو از زندان آزاد می شوی و این طاغوت را نابود می کنی. روزی که قرار بود مختار را اعدام کنند، عبدالله بن عمر شوهر خواهر مختار، نزد یزید شفاعت کرد، ولی میثم در زندان باقی ماند.
به نظر می رسد زمانی که عبیدالله بن زیاد بگیر ببند را شروع کرد و حکومت نظامی اعلام کرد، همان روزهای اولی که امام حسین(ع)وارد عراق شده بود و به سمت کوفه می آمدند، که اشخاص مظنون و بزرگان شیعه را بازداشت می کرد و به قتل می رساند، در آن اوضاع میثم را به وضع فجیع به دار کشیدند، و در همان حال احادیث فضیلت امیرالمومنین(ع)را بازگو می کرد و سه روز روی چوبه‌ دار ماند و سرانجام زبانش را بریدند و پهلویش را شکافتند و به وضع بیرحمانه ای در راه ولایت اهل بیت(ع)به شهادت رساندند.

کد امنیتی
سوال امنیتی
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.