مقایسه معنای ماه های پارسی با ماه های قمری:

فروردین=فروردهای پاکان محرم=حرام بودن قتل
اردیبهشت=بهترین راستی صفر= تهی(ازمال به دلیل غارت)
خرداد=رسایی کمال ربیع الاول= ماه اول بهار
تیر=ایزد باران ربیع الثانی= ماه ذوم بهار
مرداد=جاودانگی جمادی الاول=یخبندان اول
شهریور=شهریاری نیک جمادی الثانی= یخبندان دوم
مهر= پیوستن با مهربانی رجب= عظیم( به دلیل توقف جنگ)
آبان=آبها شعبان= فرقه و اختلاف
آذر=آتش رمضان=ریگستان گرم
دی= دانای آفریننده شوال= بالابردن(دم شتر برای جفت گیری)
بهمن=منش نیک ذی القعده= دست برداشتن از جنگ
اسفند=آرامش افزاینده ذی الحجه=ماه زیارت

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اولين نكته اي كه بايد در برابر اين مساله مورد توجه قرار بگيرد اين است كه نام هاي ماه ها در بين فرهنگ ها و ملت هاي گوناگون چيز خاصي را ثابت نمي كند و ارتباطي به شريعت و ديني كه در بين اين ملت ها و فرهنگ ها ظهور يافته ندارد، بخصو كه اين نام هاي عربي مربوط به زمان جاهليت است نه بعد از اسلام.
حتي اگر بخواهيم ارتباطي بين اين دو مساله برقرار كنيم باز اين نتيجه به دست مي آيد كه جامعه عربي به خاطر برخورداري از اين آسيب ها و نوع نگاه به زندگي تا چه حد به ارسال پيامبري كه منادي رحمت و صلح و دوستي و اخلاق باشد نياز داشت و به همين جهت خداوند در ميان اين مردم پيامبر آخر الزمان را مبعوث كرد در حالي كه در بين ايرانيان هرچند به دليل مشكلات فكري و فرهنگي پيامبراني مبعوث شدند. اما بعد از بعثت اين پيامبران در قرن هاي اوليه، تا قرن ها چنين ضرورتي را لازم ندانست.
اما نكته مهم و بسيار دقيق در اين مقايسه، بي انصافي و خروج از دائره رفتار علمي و پژوهشي است كه فرد نويسنده اين مقايسه تلاش كرده بهترين واژگان و جذاب ترين احتمالات را در مورد ماه هاي ايراني برگزيند و در مقابل بدترين وازگان و نامانوس ترين معناي ممكن در بين چند معنا را براي ماه هاي عربي نقل كند. ما در مقام بررسي اجمنالي به معاني ماه هاي فارسي كاري نداريم و فرض را بر صحت همه آن ها مي گذاريم، اما نقل معناي ماه هاي عربي در نهايت بي انصافي و حتي كذب است.
به عنوان مثال لفظ "محرم " از واژه "حرم " گرفته شده كه به معناي حرمت و احترام است و اگر عملي حرام ناميده مي شود به اين خاطر است كه دخول در اين عمل خروج از حريم خدا و احترام نگذاشتن به امر اوست، پس اگر جنگ در ماهي حرام باشد به دليل احترام داشتن آن ماه است و منطقي است كه در معناي محرم گفته شود "ماه داراي احترام "؛ البته بديهي است كه نتيجه اين احترام حرام بودن جنگ و خون ريزي در آن است.
اي كاش اين قبيل افراد ضد اسلام لااقل انصاف علمي را رعايات كرده و به لغت نامه هاي معمولي سري مي زدند و منصفانه معاني مختلف را نقل مي كردند و قضاوت را بر عهده مخاطبان مي گذاشتند، مثلا در فرهنگ لغت ابجدي در معنا محرم آمده است:
« شخص محترم و مورد اعتماد؛ «اعرابيّ محرّم»: عرب بيابانى كه به شهر نرفته باشد«جِلدٌ مُحَرَّم»: پوست دباغى نشده «سَوْطٌ مُحَرَّم»: تازيانه نو كه هنوز بكار نرفته است. » (1)
يا لفظ "صفر" چنان كه در لغت نامه ها موجود است در معاني مختلفي از جمله خالي بودن ظرف يا شهر و مانند آن اطلاق مي شود؛ اما اصل اين واژه در معناي رنگ زرد به كار مي رود و عرب ها به رنگ زرد "اصفر " مي گويند.
در كتاب ارزشمند التحقيق آمده است:
« ريشه اصلي دراين لفظ همان رنگ مخصوص است ....و به مناسبت اين معنا اين لفظ بر طلا و مس نيز اطلاق مي شودبه دليل رنگ زردي كه در آن ها وجود دارد و همچنين بر ماهي اطلاق مي شود كه قبل از ربيع (بهار) است و گياهان در آن زرد رنگ هستند، يا اطلاق مي شود بر رنگ زرد در چهره انسان يا در گياهان كه حاكي از خالي بودن آن ها از قوت و صحت است و به همين جهت اين لفظ در مورد هر چيزي كه داراي خلو و فقدان باشد استعاره مي شود.» (2)
بر اين اساس اولا معناي تهي معناي اصلي "صفر" نيست و بر فرض هم باشد به دليل تهي بودن مال آن هم به جهت غارت نيست، بلكه مي توادن تهي بودن شهر از افراد به دليل مسافرت يا تهي بودن اين فصل از سال از نعمت و غذا و مانند آن باشد.
در مورد ماه رجب هم يقينا معناي اين واژه تعظيم و تكريم است، اما نه اين كه عظمت اين ماه بخاطر ترك جنگ باشد، بلكه به جهت عظمت و احترامي كه عرب از قديم الايام براي اين ماه قائل بود، هر جنگي را در آن ناشايست مي دانست و اين ماه را در زمره ماه هاي حرام مي شمرد و جنگ را در آن متوقف مي نمود و تعبير " عظيم( به دليل توقف جنگ) " نهايت بي انصافي ناقل در معناي اين واژه است.
در موره شعبان نيز هرچند اصل اين واژه از "شعب " به معناي جدا شدن مجموعه اي از هم و دسته دسته شدن است، اما تفسير اين لفظ به معناي اختلاف و تفرقه كاملا غير علمي است. زيرا اولا در منابع روايي در مورد معناي ماه شعبان و وجه تسميه آن روايات متعددي نقل شده كه حاكي از شعبه شعبه و دسته دسته شدن خيرات و رحمت ها و روزي ها در اين ماه و چند برابر شدن حسنات و پاك شدن گناهان است.(3)
به علاوه در لغت نامه ها هم در مورد اين لفظ معاني متعددي نقل شده مثلا در لسان العرب آمده است:
« اين ماه شعبان ناميده شده به دليل شعبه شعبه شدن مردمان در طلب آب ... بعضي گفته اند شعبان شعبان ناميده شد چون بين دو ماه رجب و رمضان شعوب يعني ظهور يافته است.» (4)
در هر حال بديهي است كه معناي اين ماه بار منفي و نامناسبي ندارد، بلكه نويد بخش حركت و كمال و رحمت است.
تقريبا در همه معاني ديگر نيز همين بي انصافي و خروج از دائره سلوك علمي مشهور است و بديهي است كه در اين وضعيت، اين قبيل مقايسه ها ارزش و جايگاه علمي و قابل ملاحظه اي نخواهد داشت.
پي نوشت ها:
1. فرهنگ أبجدي عربي- فارسي، ترجمه منجد ابجدي، انتشارات اسلامي، تهران، 1370ش، ط اول، ذيل واژه محرم.
2. حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن الكريم‏‏، نشر بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏، تهران‏، 1360ش، ذيل واژه صفر.
3. شيخ صدوق، الأمالي، يك جلد، انتشارات اعلمي، بيروت، 1400 ه.ق، ص 23.
4. محمد بن مكرم بن منظور، لسان العرب، انتشارات دار صادر، بيروت 2004م، ذيل واژه شعبان.
پرسشگر گرامی:
ضمن تشکر از ارتباط شما با این مرکز؛ با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایی