با سلام و عرض و ادب و احترام و خسته نباشید.......
و ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن مه مبارک رمضان،و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما
سوال در مورد نکاح موقت و ثواب های آن است،
در این مورد که قبلا به پژوهش پرداخته بودم،
به مواردی چون این احادیث رسیدم،
{{پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هر کس یک بار در زندگی خود متعه کند، درجه اش به مانند درجة حسن مجتبی علیه السلام خواهد بود و هر کس دوبار متعه کند، درجه اش به مانند حسین سید الشهداء‌علیه السلام خواهد بود و هر کس سه بار این کار را انجام دهد، به درجة علی مرتضی علیه السلام نائل می آید و هر کس چهار بار متعه بگیرد، درجه اش همانند من خواهد بود}}
از جهت صحت این احادیث و همچنین توضیحات مکمل در مورد این مطلب ،سول را ارسال کردم

پیشاپیش از پاسخ دادنتون تشکر می کنم......

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

متعه حلال است و يكي از اقسام ازدواج مي باشد.(1)
از نظر عقلي هيچ مانعي ندارد كه دو نوع ازدواج داشته باشيم. يكي دائم و دومي موقت و تاكنون هيچ كس اشكال عقلي بر ازدواج موقت نگرفته است.
قرآن در آيه 24 سوره نسا مي فرمايد: فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَة(زنانى را كه متعه مى‏كنيد مهر آنها را به عنوان يك واجب بايد بپردازيد)اين قسمت از آيه، اشاره به مسئله ازدواج موقت و به اصطلاح متعه است و از آن استفاده مى‏شود كه اصل تشريع ازدواج موقت، قبل از نزول اين آيه براى مسلمانان مسلم بوده كه در اين آيه نسبت به پرداخت مهر آنها توصيه مى‏كند .حضرت امام باقر (ع) فرمود: متعه تا روز قيامت حلال است.(2)
در اين كه متعه زمان رسول خدا و خليفه اول و مدتي از خلافت خليفه دوم جاري و ساري بوده و خليفه دوم چون آن را نمي پسنديده، آن را حرام كرده شك نيست و به همين جهت در بين عالمان اهل سنت هميشه بوده اند كساني كه با توجه به قطعي بودن حليت متعه در زمان پيامبر و مدتي بعد ايشان، نهي خليفه دوم را نپذيرفته و بر جواز متعه فرمان داده اند.
اين مطالب روشن است و ذيل آيه 24 نساء در تفاسير وارد شده است.
البته بعد ها اهل سنت در مورد متعه نظر هاي مختلفي ابراز كردند مثل اين كه متعه در برهه اي جايز بوده و بعد توسط قرآن نسخ شده و ... كه خود آنان به اين نظريه ها جواب داده و آنها را رد كرده اند.
متعه يك راه حل براي موارد غير عادي بوده كه شخص نزد خانواده اش نيست يا امكان ازدواج دائم ندارد يا ... ، خلاصه يك راه حل براي مواقع غير عادي است و براي كساني كه امكان ازدواج دائم داشته باشد، متعه پسنديده نيست. (البته حرام هم نمي باشد) و به همين جهت هم به متعه به خودي خود سفارش نشده و تشويق نگرديده است گر چه مباح مي باشد.
رواياتي هم كه متعه را تشويق مي كند نه از جهت مستحب بودن خود متعه است. بلكه از جهت اين است كه فرد با اين عمل با كسي كه متعه را به ناحق حرام كرده و در حوزه تشريع به حرام وارد شده، مبارزه مي كند.
رواياتي كه دلالت دارد متعه براي موارد مشكل دار وضع شده و مثل نكاح دائم نيست كه هميشه پسنديده باشد:
راوي گويد از امام كاظم در باره متعه سؤال كردم و امام فرمود:
هي حلال مباح مطلق لمن لم يغنه الله بالتزويج فليستعفف بالمتعة فإن استغنى عنها بالتزويج فهي مباح له إذا غاب عنها .(3)
آن براي كسي كه خدا او را با ازدواج دائم بي نياز نكرده، حلال و مباح و جايز است تا حفظ عفاف كند و اگر نكاح دائم دارد، زماني كه از همسرش دور است برايش جايز مي باشد.
علي بن يقطين گويد از امام كاظم در باره متعه سؤال كردم و ايشان فرمود:
ما أنت وذاك قد أغناك الله عنها (4)
تورا كه از آن بي نياز هستي، با متعه چه كار؟
اما رواياتي كه دلالت دارد مستحب بودن آن به خاطر احياي سنت و مبارزه با بدعتي است كه نهاده شد:
راوي گويد امام صادق به من فرمود: تا به حال متعه كرده اي؟ عرض كردم : خير، امام فرمود:
لا تخرج من الدنيا حتى تحيي السنة (5)
بر تو باد كه قبل از مرگ اين سنت را احيا كني.
بنا بر روايت ديگر امام صادق (ع) از يكي از شيعيان پرسيد كه متعه كرده اي و ايشان جواب داد من احتياج ندارم. امام فرمود:
وإن كنت مستغنيا فإني أحب أن تحيى سنة رسول الله (ص).
اگر چه محتاج هم نباشي به جهت زنده كردن سيره پيامبر اين كار را انجام بده. (6)
پس با توجه به اين روايات متعه به خودي خود مباح است و مستحب نيست و امامان وجهي براي عمل به اين سنت براي خود نمي ديده و بلكه با توجه به حضورشان در مركز توجه ها و با توجه به مخالفت عموم جامعه با اين حكم خدا و ... ، اقدام نكردن به آن را براي خود و دين جدشان بهتر مي ديدند.
روايت زير نشان مي دهد امامان اشتغال خود و زنان خاندان خود به اين مباح را خوش نداشتند:
عبد الله بن عمر ليثي به امام باقر عرض كرد: نظر شما در باره متعه چيست؟
امام فرمود: أحلها الله في كتابه و على سنة نبيه، فهي حلال إلى يوم القيامة
خدا آن را در كتابش و در سنت پيامبرش حلال كرده است و تا قيامت حلال خدا و پيامبر حلال است.
عبدالله گفت: اي اباجعفر با اين كه عمر آن را حرام كرده باز مثل شمايي اين گونه آن را حلال مي شمارد؟
امام فرمود: گر چه عمر نهي كرد.
عبدالله گفت: شما را به خدا پناه مي دهم كه حرام عمر را حلال بشمري!
امام فرمود: فأنت على قول صاحبك و أنا على قول رسول الله (ص): فهلم الاعنك أن الحق ما قال رسول الله (ص)، وأن الباطل ما قال صاحبك
تو بر قول عمر باش و من بر قول رسول خدا و بيا با تو ملاعنه كنم كه حق آن است كه رسول خدا فرموده و باطل آن است كه دوست تو گفته است.
عبد الله كه جوابي نداشت، گفت: آيا شما را خوش مي آيد كه زنان خاندان و دختران و دختران عمويت متعه شوند؟
امام كه اين سخن بي پايه او را شنيد، سكوت كرد و رو برگرداند.(7)
( زيرا اگر مباحي را كسي حرام كرد ما نبايد حرمت را بپذيريم و بايد با آن مبارزه كنيم و به هر صورت ممكن اين حليت را اعلام نماييم. ولي لازم نيست حتما خود آن مباح را انجام دهيم. ما بسياري مباح ها را خوش نداريم ولي آنها را حرام نمي شماريم. حرام شمردن مباح، ممنوع است نه اين كه لازم باشد حتما آن مباح را خوش بداريم و به آن عمل كنيم. )
اما روايتي كه ادعا كرده ايد، در كتب روايي نيافتيم و ظاهرا روايت هم به جعلي بودن شبيه است.
در بالا گفتيم كه رسول خدا اين ازدواج را مباح اعلام كرد. ولي تشويقي به آن از رسول خدا نرسيده، زيرا در زمان ايشان دليلي براي ترويج آن نبود. بله چون بعد از ايشان خليفه دوم اين حلال را حرام كرد و اين بدعت را ايجاد كرد، امامان از باب مبارزه با بدعت به آن تشويق كردند. بنا بر اين به نظر مي رسد اين مطالب از جعلياتي باشد كه در زبانها جاري شده و چه بسا دشمنان جاري كرده باشند.
پي نوشت:
1. آيت الله سيستاني، توضيح المسائل، ص457 احكام نكاح(ازدواج).
2. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1104 ق، ج 14، ص 437.
3. همان، ص 449 - 450.
4. همان، ص 449.
5. همان، ص 443.
6. همان، ص 444.
7. همان، ص 437.

موفق و موید باشید