اگر بخواهیم اندیشه مهدویت را حفظ کنیم، ضرورى است آسیبهاى آن را بشناسیم. آسیبهاى آن کدام است؟
اندیشه مهدویت شاخهاى از اندیشه دینى مسلمانان است. هر آسیبى که متوجه پیکره دین باشد، متوجه اندیشه مهدویت نیز مىگردد؛ بنابراین بخشى از آسیبشناسى مهدویت، از آسیبشناسى دینى ناشى مىشود.
درخصوص آسیبهاى اندیشه مهدویت به برخى از آسیب هایى که کم و بیش در جامعه وجود دارد اشاره مىکنیم.
1 - جمود اندیشى و سطحى نگرى: قشرى گرى و جموداندیشى در دین مانع فهم عمیق معارف دینى مىگردد، از این رو بسترى براى کج فهمى و انحراف و بدعت بوده است. نمونه بارز این امر در زمان حکومت امام على(ع) توسط خوارج آشکار شد؛ کسانى که حاضر شدند به ورقهاى کاغذین قرآن تعرض کنند، سرانجام برآن شدند تا قرآن ناطق را خاموش کنند.(1)
این آسیب اندیشه مهدویت را نیز تهدید مىکند. بعضى تنها با استفاده از روایات و با نگاه جمودگرایانه، مفاهیم مهدویت، مانند انتظار و وقت ظهور و نشانههاى ظهور امام زمان(ع) را معنا کردهاند، حال آن که تفسیر اندیشه مهدویت نیاز به تعقل و فهم صحیح و تفسیر روایات نیز دارد. قشرى گرى آن چنان در کج فهمىها از مهدویت مؤثر است که در هنگام ظهور امام زمان(ع) بعضى تصور مىکنند حضرت دین جدیدى ارائه خواهد داد .
2 - عقل گرایى افراطى: یکى از آسیبهاى اندیشه مهدویت عقل گرایى است، بدین معنا که بعضى همه مفاهیم مهدویت را با استفاده از عقل و بدون بهرهگیرى از سنت، معنا و تفسیر کردهاند حال آن که برخى از مفاهیم اندیشه مهدویت را بدون بهرهگیرى از آموزههاى دینى نمىتوان تفسیر کرد، زیرا برخى از آنها از اسرار الهى مىباشد و عقل ناقص انسانى از درک آن عاجز است. عبدالله بن فضل مىگوید که امام صادق(ع) فرمود:
«همانا براى صاحب امر، غیبتى است چارهناپذیر که هر فرد گمراهى در آن تردید مىکند... حکمت غیبت وى چون حکمتى است که در غیبتهاى حجتهاى پیشین خدا وجود داشت. به راستى که حکمت آن آشکار نمىگردد مگر بعد از ظهورش، چنان که حکمت کارهاى خضر در سوراخ کردن کشتى و کشتن پسر بچه و بالا بردن دیوار، براى موسى آشکار نگردید مگر به هنگام جدایى آن دو... به راستى این امر از امور الهى سرى از اسرار خدا و غیبى از غیبهاى الهى است. هنگامى که دانستیم او حکیم است، تصدیق مىکنیم که کارها و سخنان او همه حکمت است، هر چند دلیل آن براى ما آشکار نباشد».(2)
تقابل قشرى گرى و عقل گرایى افراطى در اندیشه مهدویت، موجب برداشتهاى متفاوت و مختلف شده است. برداشتهاى متفاوت قابل قبول نبوده و باور مهدویت را آسیبپذیر کرده است. براى رفع این آسیب بایسته است که در تفسیر اندیشه مهدویت از عقل و سنت بهره گرفته شود.
3 - آمیخته شدن اندیشه مهدویت با خرافات و تحریف: مانند این گونه سخنان که امام زمان همه را مىکشد؛ ما باید ساکت باشیم تا امام زمان(ع) بیاید و همه کارها را درست کند؛ نباید در امور سیاسى به مقتضاى انتظار ظهور دخالت نمود و...
توضیح این که: بعضى انتظار را به معناى کنارهگیرى از مسایل سیاسى و اجتماعى تفسیر کرده و باور دارند که در زمان غیبت باید به عبادت پرداخت و تنها براى تعجیل در ظهور امام زمان(ع) دعا کرد.
امام راحل در بیان این رویکرد مىنویسد: «بعضىها انتظار فرج را به این مىدانند که در مسجد و حسینیه یا در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(ع) را بخواهند».(3)
بعضى دیگر باور دارند که در زمان غیبت نه تنها امر به معروف و نهى از منکر لازم نیست، بلکه باید به گناه دامن زد تا زمینه ظهور امام زمان فراهم شود، زیرا در روایات یکى از علایم ظهور، گسترش گناه و ظلم بیان شده است. برخى با بهرهگیرى از روایات وانمود مىکنند که امام زمان(ع) در هنگام ظهور به خشونت متوسل شده و به قتل عام مىپردازد.
همچنین بعضى با بهرهگیرى از برخى روایات جعلى یا تحریف شده بر این عقیدهاند که هرگونه قیام و اصلاحات و تشکیل حکومت قبل از ظهور حضرت محکوم به شکست خواهد بود.
این گونه اندیشهها آفتى است که به باورهاى مهدویت آسیب مىرساند.
خرافهپردازى، در زمینه مهدویت همچون سایر معارف دینى قابل گسترش است، به ویژه، از آن جا که امام زمان(ع) در غیبت به سر مىبرد.
مطامع سوداگران و خامى عامیان و عوام زدگان، بستر مناسبى براى خرافهپردازى را فراهم مىآورد. نمونه هایى از این امر را مىتوان در داعیههاى این و آن، بر رؤیت امام زمان یا رؤیاهاى مربوط به حضرت ملاحظه نمود. هر چند امکان این امر منتفى نیست، ولى اندک نیست قصههاى بى بنیادى که در این زمینه بدان پرداختهاند. از این رو در برخى روایات آمده که: هر کس ادعا کند امام زمان را دیده است، او را کاذب بدانید.(4)
4 - شکلگیرى گروهاى انحرافى: ظهور این گروهها که معمولا. با انگیزههاى دنیاطلبى و سیاسى صورت مىگیرد، اندیشه مهدویت را آسیبپذیر مىکند، زیرا این گروهها به گونهاى خود را به امام زمان منسوب مىنمایند، حال آن که عملکرد و عقاید آنها با اندیشه مهدویت همسویى ندارد. مضافاً بر این که بعضى از رهبران آنها حتى ادعاى مهدویت یا بابیت و وکالت کرده و خود را نماینده امام معرفى مىکنند.
شکلگیرى گروههاى انحرافى از یک سو و ظهور مدعیان مهدویت از جانب دیگر موجب شده است که بعضى در تشخیص اندیشه صحیح مهدویت دچار مشکل شوند. این تأثیر گذارى به حدى است که اگر کسى به عنوان امام زمان(ع) ظهورکند و یا خود را نماینده حضرت معرفى نماید، مردم جذب او مىشوند.
5 - القائات و شبهات از سوى دشمنان: القاى شبهات که در قالبهاى مختلف ظهور مىکنند، موجب تضعیف باورهاى دینى شده و مردم در تشخیص واقعیات دچار مشکل مىشوند.
اندیشه مهدویت از این آفت مصون نمانده است. در طول تاریخ دهها شبهه و اشکال توسط دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه القا شده است. شبهاتى مانند این که مهدى وجود خارجى ندارد، بلکه نماد کلى و اشاره به چیرگى حق و عدالت در برابر باطل و بیدادگرى است و این نماد مىتواند هر کس باشد و یا مسئله طول عمر امام و فلسفه وجودى حضرت در حالى که غایب است.
در عصر حاضر، دشمنان و منحرفان، به القاى شبهه پرداخته، درصدد تضعیف این باور عمومى هستند امروزه صدها کتاب و فیلم علیه مهدویت تدوین و ساخته شدهاند. انتشار برخى از شبههها در شبکههاى اطلاع رسانى مانند اینترنت و... شاهد بر این مدعا است.
شاید به خاطر القاى شبهات بوده است که معصومان (ع) سعى کردهاند امام زمان(ع) را با نام و مشخصات بیان کنند و به بیان ویژگىهاى حکومت حضرت و دیگر مسایل مربوط بپردازند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پىنوشتها:
1 - فصلنامه علمى و تخصصى انتظار، ش 2، ص 284.
2 - لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 330.
3 - مجموعه مقالات کنگره بین المللى امام خمینى و احیا تفکر دینى، ج1، ص 228.
4 - فصلنامه علمى و تخصصى مهدویت، ش 2، ص 287 - 288.