با سلام و سپاس از ارتباط تان با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا باید اشاره شود آرزوی مرگ و مردن برای کسی به چند صورت ممکن است مطرح باشد که هر کدام حکم خاص خود را دارد که به نمونه های از آن موارد اشاره می شود:
الف_ ممکن است کسی دچار بیماری لا علاج بوده و از آن مریضی در رنج و عذاب باشد، اگر کسی برای نجات او از رنج و یا درد و مریضی او از روی محبت و دل سوزی برای او، آرزوی مرگ کند و او نیز به این کار راضی بوده یا لا اقل از آن ناراحت نشود، ممکن است این آرزو کار ناپسندی تلقی نشود و گناه به حساب نیاید. چون آرزو کننده قصد بدی نسبت به او نداشته و از روی محبت و دل سوزی و برای راحتی او طلب مرگ نموده است.
ب_ آرزوی مرگ برای سایر افراد و از روی ناراحتی و تنفر از او باشد که در این صورت باید گفت آرزوی مرگ برای فرد مومن یا مسلمان خوب و پسندیده نیست و نشان دهنده کوچکی خود فرد است. چرا که یک انسان کریم و مهربان آرزوی مرگ و مردن برای کسی نمی کند. بلکه آرزوی سلامتی و طول عمر برای اطرافیانش می کند و حتی برای دشمن شخصی اش هم آرزوی هدایت می کند نه آرزوی مرگ. بخصوص اگر آرزوی مرگ برای مومن از باب نفرین باشد و کسی بدون جهت مومنی را نفرین نماید این کار در روایات مورد منع قرار گرفته است مثلا حضرت رسول (ص) فرمود: نفرین مومن مانند کشتن اوست (1) و نیز فرمود هر گاه انسان چیزی را نفرین کند، نفرین او به آسمانها صعود می کند دروازه های اسمان به روی آن بسته می شود، سپس آن نفرین به سمت راست و چپ حرکت می کند و چون هیچ منفذی نمی یابد. اگر آن که نفرین شده مستحق نفرین باشد بر او و گرنه بر خود نفرین کننده باز می گردد. (2)
ج_ اگر برای دشمنان اسلام و منافقین و کفاری که به اسلام ضربه می زنند و امیدی به هدایت آنها نیست آرزوی مرگ شود این کار نه تنها اشکال ندارد. بلکه مطلوب هم هست ودر قران کریم نیز آمده: (3)
در باره فرازدوم پرسش باید گفت: ممکن است که طلب مرگ از خدا برای دشمنان و فردی که مستحق این نفرین و آرزوست به عنوان یک دعا اجابت شود و عمری را که خدا برای او مقدر نموده به در خواست و دعای کسی باز پس گرفته شود. چه این که نمونه های بسیاری مبنی بر تاثیر نفرین وجود دارد به عنوان نمونه نقل شده: در روز عاشورا مردى از بنى تميم كه او را عبد اللَّه بن خوزه مي گفتند، متوجه لشكر امام حسين (ع) شد. ياران امام فرياد زدند و گفتند: كجا مي آیى، مادرت در عزايت گريان شود! گفت: نزد پروردگارى كه مهربان و شفيعى كه شفاعتش قبول است مي روم. امام حسين (ع) به اصحاب خود فرمود: كيست؟ گفته شد: ابن خوزه تميمى است. امام او را نفرين كرد و فرمود: پروردگارا! اگر اين شخص دروغگو مي باشد، او را داخل جهنم كن. وى را امروز وسيله عبرت يارانش قرار بده! طولى نكشيد كه عنان اسب وى بازگشت و او را از پشت خود پرتاب نمود، ولى پايش در حلقه ركاب ماند. اسب وى را همچنان مي زد تا اينكه قطعه قطعه شد.(4)
لازم به ذکر است که آرزوی مرگ برای خود نیز چیزی نکوهیده است و در آموزه های دینی از آن نهی شده مثلا امیر المؤمنین (ع)فرمود: «لَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ فَإِنَّ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ شَدِيدٌ وَ إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ يَطُولَ عُمُرُهُ وَ يَرْزُقَهُ اللَّهُ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ ؛(5)یعنی آرزوی مرگ نکنید. زیرا ترس و اضطراب لحظه های جان دادن و سکرات مرگ بسیار شدید و سخت است. یکی از خوشبختی های انسان این است که عمرش طولانی باشد و در نتیجه با توبه و انابه به سوی قیامت و سرای ابدی برود».
گرچه در برخی از مواقع لازم است انسان آرزوی مرگ کند و آن زمانی است که نمی‏تواند خود را از معصیّت خدا باز دارد و برای ترک گناه راهی جز مرگ ندارد. ولی در غیر این صورت لازم است از خداوند عمری با برکت بخواهد. عمری که سراسر آن در راه عبادت خدا و اطاعت او صرف گردد. چنان که امام سجاد (ع) در مناجات با خدا عرض می کند: «الهی عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْک؛ (6) خدای من ! تا زمانی که عمرم و اوقاتم صرف طاعت تو می شود به من عمر بده، و آن زمانی که عمرم می خواهد چراگاه شیطان شود، مرگم را برسان و مرا در قبض قدرت خود بگیر تا شیطان از وجودم بهره نبرد».
پی نوشت ها :
1. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری نشر دار صادر بیروت، بی تا، ج3 ، ص 1363.
2. ابوداود ، سنن ابو داوود، نشر دار الرائد العربی، بیروت. لبنان. ۱۴۰۱ هـ - ۱۹۸۱ میلادی، ص251 ، حدیث .05 49
3. بروج،(85) آيه 4 عبس، (80)آيه 17 نوح (71) آیه 25 _ 27.
4. موسوعه کلمات الامام الحسین (ع) ، مرکز تحقیقات باقر العلوم (ع)، دار المعروف ، قم ، 1415ه، ص251 ؛ عزيز الله عطاردى‏، زندگانى چهارده معصوم (ع)، ناشر اسلاميه. ص55 .
5. العلامه المجلسي، بحار الانوار، الناشر: مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، سنه النشر/1404 ه. ق ، ج6، ص 138 .
6. عبد الواحد بن تميمي آمدي، معجم الفاظ غرر الحكم درر الكلم، الناشر: مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه، تاريخ النشر/ذي القعده 1413. / تحقيق مصطفي درايتي، 1072 .