با سلام

رفتن به مجلس سلسله نعمتاللهي گنابادي درست است ؟ تفاوت آنها با مردم عادي چيه آيا ميتوانم از كتابهاي انها استفاده كنم؟

پرسش: رفتن به مجلس سلسله نعمت اللهي گنابادي
شرح : با سلام رفتن به مجلس سلسله نعمتاللهي گنابادي درست است ؟ آيا مي توانم از كتابهاي آنها استفاده كنم؟
پاسخ:

پرسشگر گرامي، با سلام و سپاس از ارتباط­تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اگر اطمینان و یقین دارید که با رفتن به مجلس آنان و خواندن کتاب ها منحرف نمی شوید، اشکال ندارد. در غیر این صورت حرام است. ( 1 ) در هر صورت كسانى كه إسلام را به طور علمى و برهانى نشناخته‌اند، از اين امور دوری كنند ، و خود را در معرض تهمت قرار ندهند.
پی نوشت :
1 . سؤال تلفنی ( 7741415 - 0251 ) ساعت 10 صبح به تاریخ 3 / 7 / 1390 - از دفتر آیت الله سیستانی .

پرسش: تفاوت سلسله نعمت اللهي گنابادي با مردم عادي چه مي باشد و اعتقاداتشان چيست؟
پاسخ:

دراویش سلسله گنابادی
دراویش و صوفیه، دارای فرقه‌های بسیاری هستند که عقائد آنان تحت تأثیر برخی از مذاهب و ادیان خارج از اسلام می باشد. ادیان مهمی که بر آنان اثرگذار بوده، رهبانیت مسیحی و بودایی و یونانی و هندی است(1). دراویش به مطالبی چون عشق، محبت، عرفان، معرفت، بقا و مانند این ها معتقدند که با پیدا شدن این افکار، رموز و تعبیرات خاصی را برای خود در نظر گرفته‌اند. آنان بر این عقیده‌اند که این اسرار و رموز باید از نامحرم مخفی بماند.
در اوائل عصر بنی عباس، جماعتی از تارکان دنیا و دوره‌گردان هندی و مانوی در عراق و ممالک دیگر اسلامی پراکنده شدند . افکار صوفیانه را در جامعه اسلامی و میان مسلمانان رواج دادند. «جاحظ» آنان را «رهبان الزنادقه» می نامد(2). از قرن پنجم به بعد خانقاه‌های صوفیه و دراویش در ممالک اسلامی توسعه یافت و به جذب نیرو پرداختند.(3)
آنچه تمام دراویش و صوفیه به آن عقیده دارند، این است که برای رسیدن به خدا، باید با راهنمایی قطب و مرشد حرکت کرد و انسان بدون راهنمایی آنان به جایی نمی‌رسد.
راه و روش آنان غلط و غیر منطقی و از مسیر تشیع خارج است و امامان معصوم(ع) به شدّت آنان ملامت و سرزنش کرده‌اند، که به چند حدیث اشاره می شود:
1ـ مردی خدمت امام صادق(ع) رسید و عرض کرد: گروهی پیدا شده‌اند به نام «صوفیه» نظر شما درباره آنان چیست؟ فرمود: «اینان دشمنان ما هستند. هر کس به آنان تمایل داشته باشد، از آنان است و در قیامت با آنان محشور خواهد شد. در آینده گروهی پدید آیند که ادعای دوستی ما کنند و به دیگران به آنان تمایل نشان دهند و خود را در مسلک آنان درآورند ـ‌و سخنان آنان را توجیه کنند. آگاه باشید هر کس به آنان تمایل نماید، از ما نیست و ما از او بیزاریم»(4).
2ـ چون به پیامبر اسلام خبر رسید که یکی از اصحابش به نام «عثمان به مظعون» در خانه خود محلی را به عنوان عبادت برگزیده و دنیا را رها کرده، همواره مشغول عبادت است، پیامبر به وی فرمود: «رهبانیت و دنیا را رها کردن، در دین من نیست. رهبانیت امت من، جهاد در راه خداست»(5).
3ـ پیامبر می فرماید: «قیامت برپا نشود تا اینکه گروهی از امت به نام «صوفی» پدید آیند که از من نباشند. حلقات ذکر ترتیب دهند و صدای خود را به ذکر بلند کنند و به گمان خود، از امت من هستند. آنان اهل دوزخ می باشند»(6).
4ـ امام رضا(ع) می فرماید: «کسی مذهب تصوف را نمی‌پذیرد جز جهت فریب مردم یا اینکه بر اثر جهالت و حماقت آن را پذیرفته است»(7).
با مطالبی که ذکر شد، بطلان راه آنان به خوبی روشن می گردد. طریق هدایت و رستگاری فقط از راه اهل بیت(ع) و دستورهای آنان امکان پذیر است. راه اهل بیت توسط علما و مراجع تقلید و اسلام شناسان قابل دسترسی است و احتیاج به رمز و ذکر و شرکت در جلسات پنهانی نیست.
فرقه گنابادیه، پیروان حاج محمد سلطانعلی فرزند ملا حیدر از اهالی بیدخت گناباد می باشند، که در سال 1327 درگذشت. این طریقه از سلسله «نعمت‌اللهیه» هستند(8). ملا علی گنابادی ملقب به نور علی‌شاه فرزند حاج محمد سلطانعلی، در کتاب «صالحیه» خود می گوید: سخن «مرشد» سابق بر اینکه چه کسی جانشین من است، موجب علم است بر اینکه باید از «مرشد» لاحق پیروی کرد»(9) آنان در احکام دین از علما و مراجع تقلید پیروی نمی‌کنند. از دستور مرشد و قطب خود پیروی می کنند، که موجب انحراف و گمراهی است، زیرا، جز پیامبران و امامان معصوم(ع) کسی حق ندارد برای خود جانشین معیّن کند و پیروی از او را لازم بداند.
وارد شدن در این گونه فرقه ها ، از نظر شرعی اشکال دارد. ادعای اتصال آن ها به ائمه هم دروغی بیش نمی باشد .
به کتاب جلوه حق از آیت الله مکارم شیرازی مراجعه نمائید .
پی‌نوشت‌ ها:
1.لغت‌نامه دهخدا، ج 32، ص 376.
2. فرهنگ فِرَق اسلامی، دکتر محمدجواد مشکور ، فرهنگ فِرَق اسلامی ، مشهد ، آستان قدس رضوی ،1375 ش ، چاپ سوم ، ص 307.
3. همان.
4. معارف و معاریف، ، سيد مصطفي دشتي، قم، 1376، چاپ دوم. ج 6، ص 740 ؛
سفینه البحار،شیخ عباس قمی ، تهران ،1422 ق چاپ سوم ج 5، ص 198 ،واژه (صوف ).
5.بحار الانوار، ج 67، ص 114 ـ‌.
6. معارف و معاریف، ج 6، ص 741.
7. سفینه البحار، ص 200.
8.فرهنگ فرق اسلامی، ص 321.
9. صالحیه، ص 228.