راه های شناخت خداوند کدام است ؟

خدا از راه های گوناگون و متفاوت قابل شناخت و اثبات است. راه هایی که بعضی بسیار ساده و در خور فهم عموم است و بعضی در حدّ متوسط و بعضی بسیار دشوار و پیچیده اند. براهین خداشناسی به سه طریق برهان فطرت و برهان نظم و برهان علیت تقسیم شده اند.
راه فطرت مطمئن ترین راهی است که هر انسان بی غرضی را مستقیماً به سوی معبود رهنمون می کند.
راه فطرت به چند دلیل بهترین راه خدا شناسی است:
1ـ این راه به مقدمات فنی و پیچیده نیازی ندارد و نیز با ساده ترین بیان، می توان آن را مطرح کرد، علاوه بر این، برای همه مردم و در همه سطوح قابل فهم و درک است.
2ـ این راه مستقیماً به سوی خدای دانا و توانا رهنمون می کند.
3ـ اگر این راه با تأمّل و تفکّر همراه شود، حالت عرفانی و شناخت خاصی نسبت به معبود پیدا می شود.
به همین جهت است که اولیای الهی و رهبران دینی برای شناساندن خدا از این راه استفاده کرده و همگان را به پیمودن آن دعوت کرده اند.
شخصی خدمت امام صادق(ع) عرض کرد: خدا را به من آن چنان معرفی کن که گویی او را می بینم،‌حضرت از او سؤال کرد: آیا هیچ وقت از راه دریا مسافرت کرده‌ای؟ (گویا حضرت توجه داشتند به این که قضیّه برای او اتفاق افتاده است) گفت: آری. گفتند: اتفاق افتاده است که کشتی در دریا بشکند؟ گفت: بلی، اتفاقاً در سفری چنین قضیّه ای واقع شد. گفتند: به جایی رسیدی که امیدت از همه چیز قطع شود و خود را مُشرف به مرگ ببینی؟ گفت: بلی چنین شد. گفتند: در آن حال امیدی به نجات داشتی؟ گفت: آری. گفتند: در آن جا که وسیله ای برای نجات تو وجود نداشت، برای چه کسی امیدوار بودی؟
آن شخص متوجه شد که در آن حال گویا دل او با کسی ارتباط داشته، در حدّی که گویی او را می دیده است. این همان حالتی است که گفتیم گاهی به اضطرار توجه انسان از همه قطع می شود و آن حالت به انسان روی می دهد که رابطه قلبی خود با خدا را در می یابد.(1)
راه دیگر، برهان علیت است. به این نحو که:
هیچ یک از موجودات وجودشان از خودشان نیست،‌چون اگر وجودشان ذاتی بود،‌دستخوش تغییر و نابودی نیم شدند، از همین جا می فهمیم که وجودشان را دیگری داده و آن دیگری خدا است.
این برهان تمام عیار و در عین حال همه کس فهم است.
هر چیزی که بتوان آن را "موجود" دانست،‌ از دو حال خارج نخواهد بود: یا وجود برای آن ضرورت دارد و خود به خود موجود و به اصطلاح "واجب الوجود" است و یا وجودش ضرورت ندارد و مرهون موجود دیگری است و بر اصطلاح "ممکن الوجود" می باشد. بدیهی استکه اگر تحقق چیزی محال باشد، هرگز وجود نخواهد یافت و هیچ گاه نمی توان آن را موجود دانست. پس هر موجودی یا واجب الوجود است و یا ممکن الوجود با دقت در مفهوم "ممکن الوجود" روشن می شود که هر چیزی مصداق این مفهوم باشد، معلول و نیازمند به علت خواهد بود، زیرا اگر موجودی خود به خود وجود نداشته باشد، ناچار به وسیله موجود دیگری به وجود آمده است. چنان که هر وصفی که بالذات نباشد. ثبوت آن بالغیر خواهد بود و مفاد قانون علیّت هم همین است که هر موجود وابسته و ممکن الوجودی نیازمند به علت است، نه این که هر موجودی نیاز به علت دارد تا گفته شود: پس خدا هم احتیاج به علت دارد، یا گفته شود: اعتقاد به خدای بی علت، نقض قانون علیت است.
از سوی دیگر اگر هر موجودی ممکن الوجود و نیازمند به علت باشد، هیچ گاه موجودی تحقق نخواهد یافت و چنین فرضی نظیر آن است که هر یک از افراد یک گروه، اقدام خود را مشروط به شروع دیگری کند که در این صورت هیچ اقدامی انجام نخواهد گرفت.
پس وجود موجودات خارجی، دلیل آن است که واجب الوجودی موجود است.(2)
برهان یا قانون نظم:
یکی از راه هایی که انسان می تواند خدا را بشناسد و به عظمتش اعتراف کند، قانون نظم در جهان هستی است. همه می دانیم که اگر انسان حتی در کارهای روزمّره و ساده زندگی،‌ نظم را سرلوحه کار خود قرار ندهد، هرگز به هدف نخواهد رسید و زندگیش دچار هرج و مرج عجیبی خواهد شد. اما جهان هستی با تمام وسعتش که از حدّ و اندازه و تصور ما به دور است، چگونه می تواند بدون آن که ناظمی قدرتمند داشته باشد، به حیات خود ادامه دهد؟! در همین کره خاکی که زیستگاه بشر است، تمام امور روی حساب و دقت نباشد است. روز شب می شود، شب روز، آفتاب از مشرق طلوع می کند و در مغرب فرو می رود. فصل های چهارگانه به ترتیب و بدون کم و کاست می آیند و می روند. بدنی که انسان دارد،‌ ترکیب از آفرینشی به بهترین شکل است. هر نظمی نشانگر ناظم و دارای علم و ادراک است که آفریننده آن است.
امام صادق(ع) می فرماید: "شگفت از آفریده و مخلوقی که فکر کند خدا از بندگانش پنهان است، در حالی که آثار آفرینش را در وجود خود با ترکیبی که عقلش را مبهوت و انکارش را باطل می کند می بیند. قسم به جانم! اگر منکران در نظام عظیم خلقت فکر می کردند... قطعاً آن‌ها را با دلائلی قانع کننده به آفریدگار جهان راهنمایی می نمود".(3)
آیات قرآن نیز می توان به براهینی برای شناخت خدا و اثبات وجود او دست یافت مثلاً این که: آیا بدون علت آفریده شده اند یا خودشان، خود را آفریده اند.(4)
هیچ کدام از این رو فرض نمی تواند صحیح باشد. بنابراین،‌ این آیه می تواند اشاره به برهان علیت باشد.
---------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1. آیت الله مصباح یزدی،‌ معارف قرآن، ص 29، به نقل از توحید صدوق، ص 231.
تفسیر المیزان (ترجمه)، ج 12، ص 37.
2. آیت الله مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 79.
3.بحارالانوار، ج 3،‌ ص 152، باب 5.
4.طور(52) آیه ‌35.