با سلام و ضمن خسته نباشيد
در سوره ي مباركه ي مؤمن در آيه ي شماره ي 14 گفته است:
فتبارك الله احسن الخالقين
مگر جز خدا خالق ديگري هم وجود دارد كه خاق را به صورت جمع به كار برده است؟

با تشكر از شما اگر لطف بفرماييد هرچه سريع تر پاسخ من را بدهيد ممنون مي شوم
اگر لطف بفرماييد جواب را به ايميلم بفرستيد متشكر مي شوم

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مرکز.
پاسخ سوال مذکور را خود قرآن در لابلای آیاتش داده است، ولی به عنوان مقدمه می توان گفت از واژه خلق بیش تر دو معنی تداعی می کند:
1. خلق از عدم که مخصوص ذات اقدس الهی است . این خلق، به معنای آفریدن و هستی بخشیدن است که از عدم موجودی شکل بگیرد و قوامش در بهترین تقویم نمودار شود، بنا بر این، هیچ موجودی نمی تواند موجودی را بیافریند که مسبوق به عدم بوده و دیگر موجودات در مقام خلق؛ فقط سایه و اثری ضعیف از خود بر جای می گذارند و خلق واقعی از آن مقام متعالی است.
2.خلق به معنای تغییر و تبدیل اشیا است که این کار از عهده مخلوق هم بر می آید . مقصود آیه از بیان " خالقین "، معنای دوم خلق است.
آن چه عمدتا از مجموع تفاسیر ذکر شده به دست آمد، این است که خدا اجازه خلق را به تمام موجودات داده است و به همین جهت قرآن فرمود " فتبارک الله احسن الخالقین."
در نتیجه خدا خالق علی الاطلاق است. در سایه این اطلاق و به اراده و اذن او، سایر موجودات از والاترین آن ها در نوع انسانی که انبیا و اولیا هستند،تا پست ترین شان که عامه مردم می باشند ، می توانند به نحوی، از خود اثری را خلق کنند، نه خلق به معنای هستی بخشیدن ، بلکه خلق به معنای تبدیل و تغییر در خدا (البته این عمومیت شامل همه موجودات در پهنه هستی می شود.) خدا در قرآن از قول حضرت عیسی سلام الله علیه نقل می کند که" از گل شکل پرنده ای می آفرینم و سپس در آن می دمم و آن به اذن خدای متعال پرنده می گردد" (1)
کاری که عیسای پیامبر انجام داد ، یک نوع خلق و تصرف در امری است که خدا به او اجازه اش را داده است . اگر چه این کار حضرت، قدرت نمایی و ایجاد معجزه و کاری مخصوص به پیامبر بود، ولی همان طور که بیان کردیم عموم مردم در طول زندگی خود خالق آثاری اند . این آثار، تمام زوایای زندگی شان را از کارهای روزمره تا خلق اثری ماندگار پر می کند . اثری که بر جای می ماند، خلق و ایجاد است.
اما این که خدا به "خلق احسن" ستوده می شود، به این معنا است که اولا موجودی که در قامت ارداه اش خلق می شود، مسبوق به عدم بوده ؛
ثانیا آن موجود در قواره ای آفریده می شود که نمی توان هیچ نقصی در آن مشاهده نمود. خلقی که مطابق با حکمت حکیم باشد،زیباترین خلق و استوارترین آن خواهد بود. آفریده الهی در تقویم احسن،به احسن التقویم تبدیل می شود که چارچوب آن در مدار غیب شکل گرفته است.
اکنون و بعد از ذکر این مقدمه، خوب است به تفسیر این آیه شریفه در کتاب های تفاسیر مراجعه ای کوتاه داشته باشیم که مفسران محترم به بیان اشکال و پاسخ در مورد تعدد خالق می پردازند:
1. بعضی از مفسران در تفسیر آیه شریفه "فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ"‏ نوشته اند:
" خالقى غير از خداوند نداريم كه او احسن الخالقين باشد !
جواب: اولا معنى اين است كه خداوند خلق مى‏فرمايد به بهترين خلق كه موافق با حكمت و صلاح و به جا و نيكو است . اگر امر خلقت به غير او واگذار شده بود ،به اين خوبى نبود. بلكه فاسد بود نظير آيه "لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا" .
ثانيا در باب خلقت اشيا بسا مربوط به مقدمات و اسبابى است، مثل اين كه توسط باران و كشت زارعان و آبيارى آن ها و تابش خورشيد و هواى مساعد ، حاصل به دست می آید.(2)
2.خالقيّت حقيقى اگر منحصر در خدا باشد ، واسطه‏هاى خلقت او از ملايكه و قوا و صنعت گرها بسيارند، اما خدا بهتر از همه است، چون در خلقتش احتياج به چيزى ندارد. (3)
3." اينكه فرمود: او بهترين خالق‏ها است، فهميده مى‏شود كه خلقت تنها مختص به او نيست . همين طور هست، چون خلقت به معناى تقدير است . تقدير يعنى مقايسه چيزى با چيز ديگر و اين اختصاص به خدا ندارد، علاوه بر اين، در كلام خدا خلقت به غير خدا هم نسبت داده شده:" وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ؛ آن زمان كه از گل، چيزى به شكل مرغ خلق مى‏كردى.
نيز فرموده:" وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً؛تهمتى خلق مى‏كنيد.(4)
4." حذيفه (یکی از اصحاب پیامبر ) گويد: اين آيه دلالت دارد بر اينكه آفرينش، فعل مخصوص خدا نيست جز اينكه آفرينش حقيقى مخصوص خداوند است. زيرا حقيقت آفرينش عبارت است از ايجاد چيزى با اندازه گيرى و محاسبه دقيق، بدون تفاوت و اختلاف، بديهى است كه چنين عملى مخصوص خداوند است. به دليل: «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ؛ آفرينش و امر مخصوص خداوند است"(5)
5.فتح بن يزيد جرجانى مى‏گويد: به حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام گفتم:
مگر جز خالق جليل بى‏همتا خالق ديگرى هم هست!؟
فرمود: خدا مى‏فرمايد: "فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ" خدا در اين آيه خبر داده كه بعضى از بندگانش خالق و بعضى غير خالق مى‏باشند. از جمله آن ها: حضرت عيسى عليه السلام بود كه مجسمه‏اى از گل به شكل پرنده آفريد . با اجازه خدا به آن دميده و آن مجسمه به اجازه خدا پرواز كرد. سامرى هم مجسمه گوساله‏اى ساخت كه صدا مى‏كرد........"(6)
6." خالق" از ماده خلق، و در اصل به معنى اندازه‏گيرى است. هنگامى كه يك قطعه چرم را براى بريدن، اندازه‏گيرى مى‏كنند، عرب واژه" خلق" در باره آن به كار مى‏برد.از آن جا كه در آفرينش اندازه‏گيرى بيش از همه چيز اهميت دارد، اين كلمه خلق در باره آن به كار رفته است.
تعبير به" أَحْسَنُ الْخالِقِينَ‏"(بهترين آفرينندگان) اين سؤال را به وجود مى‏آورد كه مگر غير از خدا آفريدگار ديگرى وجود دارد؟! بعضى از مفسران توجيهات گوناگونى براى آيه كرده‏اند، در حالى كه نيازى به اين توجيهات نيست. كلمه خلق به معنى اندازه‏گيرى و صنعت در باره غير خداوند نيز صادق است، ولى البته خلق خدا با خلق غير او از جهات گوناگونى متفاوت است:
- خداوند ماده و صورت اشيا را مى‏آفريند، در حالى كه اگر انسان بخواهد چيزى ايجاد كند، تنها مى‏تواند با استفاده از مواد موجود اين جهان صورت تازه‏اى به آن ببخشد ، مثلا از مصالح ساختمانى خانه‏اى بسازد، يا از آهن و فولاد، اتومبيل يا كارخانه‏اى اختراع كند.
- از سويى ديگر خلقت و آفرينش خداوند، نامحدود است و او آفريدگار همه چيز است:
«اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ » در حالى انسان موجودات بسيار محدودى را مى‏تواند ابداع كند، و گاه توأم با انواع ضعف ها و نقص ها است كه در جريان عمل بايد آن ها را تكميل كند، اما خلق و ابداع پروردگار خالى از هر گونه عيب و نقص است.
- در آن جا كه انسان توانايى بر اين امر پيدا مى‏كند، به اذن و فرمان خدا است كه بى اذن او در عالم حتى برگى بر درختى نمى‏جنبد . در باره حضرت مسيح در سوره مائده آيه 110 مى‏خوانيم:
وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي؛ در آن هنگام كه تو از گل،صورتى همچون صورت پرنده به اذن من خلق مى‏كردى.(7)
در نتیجه آن چه مد نظر آیه است، خلق به معنای دوم است تا معنای " خالقین" روشن شود.
ورود در مباحث اعتقادی خصوصا مسایل مربوط به صفات خدا و نظام آفرینش می طلبد که در این حیطه، عقل و فکر به تحمل و زحمت و نیز مواظبت بیش تری وا داشته شود، زیرا هر گونه اظهار و یا ابداع نظری در عرصه و ساحت خدا بدون جواز و تایید شرعی کاری بی ثمر است .
پي نوشت ها:
1. آل عمران(3) آیه 49.
2.أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏9، ص 369.
3.ترجمه بيان السعادة، ج‏10، ص 177.
4. ترجمه الميزان، ج‏15، ص 28.
5.ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏17، ص 38.
6. تفسير آسان، ج‏13، ص 289.
7.تفسير نمونه، ج‏14، ص 210.