سلام .امیدوارم حالتون خوب باشه .امروز توی اینترنت پرسه میزدم تا به یه سایت برخوردم که باعث شد خیلی دلم بگیره و باعث شد بیش از هر زمان دیگه ای خلا امام زمانمو حس کنم اما ناگاه به یاد اینجاافتادم و امیدوارانه براتون مینویسم تا شاید جوابی رو که دوست داشتم امام زمانم بگوید از زبان شما بشنوم:
در یکی از سایت ها مطلبی گذاشته شده بوددر مورد اینکه آیا قبل از ازدواج روابطی داشته اید یا نه؟!!و حدود 500 جوان به این سوال پاسخ داده بودند و آنچه دل هر مسلمانی را به درد می آورد این بود که تقریبا نیمی از آن ها با افتخار اعلام میکردند بله و از این کارشان احساس خشنودی داشتند.عده ای هم که به این سوال جواب منفی میدادند میگفتند ما در دوستیمان تنها به دست دادن و ... کفایت میکنیم و داشتن رابطه کار خیلی بدی است!!!!عده ای که متاهل بودند از اینکه قبل از ازدواج رابطه ای نداشتند احساس تاسف میکردند!!!آنهایی که دیگه خیلی پاک بودند و داشتن رابطه را کار زشت و گناه بزرگی میدانستند بقیه را برای پاک ماندن به خود ارضایی تشویق میکردند!!!
وای اگر بدونین چقدر دلم گرفت!و اما سوالی که برای من ایجاد شد این بود.در اطراف من دخترهایی هستند که بر روی نامشان قسم میخورم.اهل نماز شب(البته خودشان اعلام نمیکنند)دخترهای محجبه ای که هیچ مرد نامحرمی حتی تاری از موی آنها را ندیده!در دانشگاه به جز موارد درسی با هیچ پسری صحبت نکرده اند.خوش اخلاق و خوش سیرت.حتی یکی از دوستانم 40 روز به نیت تعجیل در فرج زیارت عاشورای کامل را خواند و ... اما خیلی از انها به سنین بالای 27 سال رسیده اند و هنوز مجردند!!آیا حق آنها نبود که خوشبخت زندگی کنند؟!!آیا آنها همچون جوانانی که در بالا اشاره کردم نفس اماره نداشته اند؟!!آیا آنها جوان نبوده اند؟!مگر خدا در قرآن اشاره نکرده آنها که ازدواج نکرده اند عفت پیشه کنند تا خدا آنها را بی نیاز کند؟!!پس چرا بی نیاز نشده اند؟! مگر خدا نگفته هر کسی که یک قدم به سمت من بیاید من ده قدم به سمتش میروم؟!من خودم 22 سال دارم اما از عاقبتم میترسم !میترسم یا مانند جوانان بالا گرفتار نفس شوم و یا مانند دختران پاکی که اشاره کردم با وجود اطاعت امر خدا مورد عنایتش قرار نگیرم!!از رحمت خدا دچار یاس شدم چون فکر میکنم خدا دیگه با دنیای آدم ها کاری نداره و و فقط پاداش اخروی میده!من دوست دارم به خدا عشق بورزم اما این افکار نمیگذارد!چه کنم؟!!!!!!!!

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مرکز.
نكته اي كه به آن اشاره كرديد ، يكي از دردهاي نگران كننده جامعه ما بلكه بسياري از جوامع اسلامي است كه يافتن ريشه ها و علل آن مقوله اي عميق و دقيق است . فعلا در مقام بررسي آن ها نيستيم ، اما در هر حال پيش و بيش از شما نسبت به اين موضوع تاسف بار آگاهي داريم .
اما در مورد نامه شما هر چند پاسخ ما متاثر از ذهن سطحي و دور از عصمت ماست و چه بسا با نگاه ولي معصوم خدا فرسنگ ها فاصله داشته باشد ، اما اميدواريم داراي نكاتي مفيد براي شما باشد :
1- فضاي اينترنت هر چند حاوي نكات سودمند و مضر بسياري است و عرصه سايبر امروزه تبديل به عرصه اي پر سود و زيان شده است ، اما فارغ از اين مساله بايد توجه داشت كه به هيچ وجه نمي توان برخي حقيقت هاي خاص ، به خصوص نمونه هاي آماري را از آن ها به دست آورد ؛ اظهار نظرها در سايت هاي گوناگون آن قدر دور از واقعيت و حتي مضحك است كه افراد ناآگاه را به اشتباهات فاحش مي اندازد .
بخش عمده مراجعه كنندگان به سايت هايي نظير آنچه شما از آن بازديد كرديد ، افرادي از قشر و گرايش خاص هستند . به علاوه حتي در بين بينندگان يك سايت معمولا قشر خاصي علاقه مند به پاسخگويي به اين گونه اظهار نظرها و نظرسنجي ها هستند . كم نيستند افرادي كه اصولا وارد اين قبيل سايت ها نشده يا به هيچ وجه به اين گونه نظر سنجي هاي بي معنا توجهي نمي كنند .
در نتيجه افراد پاسخگو به اين پرسش ها آن قدر غربال مي شوند كه معمولا وضعيتي نابرابر از نظر گرايش هاي فردي و رفتاري شكل مي گيرد . نتيجه اين نوع نظر سنجي ها كاملا يك طرفه و غير منصفانه و نامتوازن است . به هيچ وجه ارزش آماري و گرايشي ندارد ؛ بماند كه معمولا در اين قبيل سايت ها اظهار نظر ها كاملا گزينش شده قرار داده مي شود . لااقل بارها تجربه كردم كه نظر مخالف شان را براي بازديد عموم بازديدكنندگان نمي گذارند ، چه رسد كه احتمال قرار دادن كامنت هاي ساختگي بسيار است .
همه آن چه بيان شد ،به معني ناديده گرفتن حجم وسيع روابط آزاد و نامشروع در فضاي جامعه و به خصوص در محيط هاي دانشگاهي و بي اطلاعي ما از آمارهاي نگران كننده اين انحرافات نيست ، اما در عين حال بايد توجه داشت كه اين نوع سايت ها گاهي داراي رسالتي هدفمند براي تخريب فضاي فكري افراد سالم و علاقه مند به پاكي هستند . نبايد در دام آن ها افتاد و در موقعيت انفعالي شديد قرار گرفت .
2- اظهار نظر در هر محيطي از نظر آماري تحت الشعاع شرايط و عوامل گوناگوني است كه كارشناسان آمار كاملا به آن آگاه هستند. به يقين مي توان گفت افرادي كه در محيط هاي اينترنتي مخصوصا در سايت هايي با گرايش هاي خاص و مخاطبان ويژه (كه فضاي بحث را به محيط هاي خاصي مي كشانند و توده مخاطبان را به فضاي فكري معيني هدايت مي كنند) اظهار نظر مي كنند ، در محيطي واقعي و مستقيم نظر ديگري را در اين خصوص ارائه مي دهند .
براي افرادي كه داراي مشاوره هاي باليني و مستقيم هستند ، بارها ديده شده كه دختراني كه داراي دوستي ها و روابط نامشروع بودند و در محيط هاي خانوادگي و فضاهاي دوستانه ساير افرادي كه چنين رفتارهايي نداشتند ، به باد استهزا و تمسخر مي گرفتند ، اما در خلوت خود يا در محيط هاي مشاوره اي به حال آن افراد غبطه خورده ، آرزو مي نمايند كه اي كاش همانند آنان مي توانستند پاكي و نجابت خود را حفظ كنند و تن به خواسته هاي و تمايلات نفساني خود يا ديگران نمي دادند .
به همين خاطر حتي اگر اظهار نظرهاي ذكر شده به خودي خود درست و مستند باشد ، اما باز به شكل كامل بيانگر حقيقت نبوده ، كاملا متاثر از فضاي خاص محيط پرسش است . عمده كساني كه از رفتارهاي آزاد و نادرست قبلي خود ابراز رضايت مي كنند، هنوز ازدواج نكرده اند تا تبعات منفي اين قبيل رفتارها را در بستر زندگي مشترك تجربه كنند يا با تاييد رفتارهاي قبلي خود بر ناراحتي دروني و فشار وجدان خود در قبال اين رفتارها سرپوش مي گذارند .
البته به يقين افرادي هم هستند كه از اين قبيل رفتارها اظهار رضايت داشته حتي تبعات منفي را در برابر لذت ها و خوشي هايش ناچيز مي دانند . در هر حال انجام اين رفتارها را بهتر از تركش مي دانند ، اما نبايد انكار كرد كه ما نادرستي اين رفتارها را نه به خاطر تبعات منفي دنيايي و ملموس آن ،كه در حقيقت به خاطر تبعات اخروي و تاثيرات بسيار منفي روحي و معنوي آن بر باطن انسان مي دانيم . آلودگي در اين زمينه را بسيار مضر مي انگاريم . به طور طبيعي كسي كه در اين وادي دغدغه اي نداشته باشد ، قضاوتي آن چنان دارد .
3- اما دغدغه اصلي كه از آن اظهار تاسف براي ديگران و نگراني براي خود نموديد ، حقيقتي تلخ است كه به شدت جامعه ما را مورد تهديد قرار مي دهد . به هيچ وجه قابل انكار نيست . بحران بالا رفتن سن افراد خواهان ازدواج حقيقتي ملموس به ويژه در بين زنان و دختران است . اين امر ( نياز به ازدواج بدون فراهم شدن مقدمات و شرايط آن مانند خواستگار مناسب ) امري است كه دغدغه بسياري از دختران و خانواده ها با گرايش هاي متفاوت فرهنگي و ديني است .
اما در بين بانوان متدين و خانواده هاي مذهبي اين مشكل به نوعي خاص جلوه مي كند. نمونه هاي متعددي را سراغ داريم كه دختراني عفيف و متدين چون خود به دنبال روابط نامشروع و دوست يابي و... نيستند ، به شدت دچار اين مشكل هستند ؛ البته اين مساله را نبايد از ياد برد كه وضعيت اين افراد تنها به شدت به چشم مي آيد و حاد جلوه مي كند و گرنه در بين افراد لاابالي و به دور از تقيدات مذهبي هم اين مساله بسيار چشمگير است ،ولي چون اين افراد معمولا سرگرم روابط خارج از حوزه ازدواج هستند ، نيازمندي شان چندان بروز ندارد .
با نگاهي واقع بينانه مي توان دريافت تعداد افرادي كه به خاطر تقيدات ديني و رعايت اصول پاكدامني و عفت و حياي ذاتي مورد توجه و پسند خواستگاران قرار مي گيرند و ازدواج مي كنند، به هيچ وجه كم تر از افرادي كه به خاطر ولنگاري و رفتارهاي خارج از چارچوب شرعي به ازدواج مي رسند نيست . اين امر با تحقيقي ميداني به روشني حاصل مي شود .نبايد توجه به معنويات و توكل به خدا و تقوا را عامل دور ماندن از ازدواج و خوشبختي دانست .
4- به يقين مشكل اصلي نداشتن خواستگار براي دختران علاقه مند به ازدواج امري است كه معلول علل و عوامل بسياري است ، اما مهم ترين و بزرگ ترين علت اين پديده رواج بي بند و باري و امكان ارضاي نيازهاي جنسي و عاطفي - كه مهم ترين عامل تمايل مردان به ازدواج است- از طريق مختلفي غير از ازداوج است . در نتيجه مانع اقدام پسران در اين زمينه شده ، كار را به وضعيت كنوني مي كشاند .
به علاوه گسترش بي رويه پرداختن به موضوعات جنسي و بالا بردن سطح توقعات جنسي جوانان و جا افتادن نوعي توقع كاذب در اين حوزه باعث شده كه اكثر پسران به دنبال ازدواجي باشند كه سطح توقعات خاص جنسي آنان را برآورده كند . برداشت عمومي آنان اين است كه اين امر در ازدواج با همسري متدين و مذهبي برآورده نخواهد شد .
همه اين ها علل خاص به وجود آمدن وضعيت كنوني براي برخي از دختران متدين و مذهبي است ؛ اما در عين حال نبايد فراموش كرد كه خود اين بانوان محترم نيز در رقم خوردن وضعيت كنوني براي خود بي تاثير نيستند ؛ در واقع يك دختر متدين و مذهبي در وضعيت كنوني جامعه به چه دليل بايد از خود رفتارهايي نشان دهد كه چنين تلقي و تصوري از او به ذهن مخاطبان تلقي گردد و ازدواج با او نوعي ريسك محسوب گردد ؟!
نشان دادن سرزندگي و نشاط و افزودن موفقيت هاي فردي و اجتماعي در عرصه هاي مختلف كه همه عوامل گوناگوني در جهت جلب توجه و تمايل خواستگاران به اوست، اموري نيست كه خلاف اصول ديني و حتي تقوايي به حساب آيد ؛ اما در عين حال ديده مي شود كه بسياري از دختران متدين از ورود در اين حوزه سرباز مي زنند .
در واقع تدين و تقوا براي برخي از دختران جامعه ما تبديل به نوعي خمودي و اشك و آه و توسل و حضور در محافل دعا و ذكر شده است ، در حالي كه مي توان همه اين امور را در كنار نشاط و موفقيت در ورزش و علم و فعاليت هاي سالم اجتماعي ، خوش پوشي و آراستگي كامل اما شرعي و مانند آن داشت . به اصطلاح به صورتي مشروع زمينه جلب توجه و تمايل خواستگاراني لايق و متناسب را براي خود فراهم نمود .
به يقين كوتاهي هاي بسياري از بانوان عزيز در انجام اين رفتارها و تعلل از مطرح كردن خود و جلوه دادن نشاط و سرزندگي و لياقت خود به خصوص در جمع هاي بانوان و محيط هاي عمومي زنانه و مانند آن عامل مهمي در تاخير در ازدواج آنان است. بماند كه در اكثر موارد ديده شده كه اين بانوان متدين خواستگاران قابل قبولي داشته اند. اما متاسفانه با نوعي بلند پروازي و ايده آل نگري به آن ها پاسخ منفي داده ، اكنون در وضعيت كنوني قرار گرفته اند .
5- هرچند آيه مورد نظر شما (1) اشاره به لزوم عفت پيشه نمودن افرادي كه زمينه ازدواج نمي يابند دارد ، اما نفرموده صرف عفت، خداوند ازدواج را براي آنان فراهم مي آورد ؛ در واقع هرچند به يقين خداوند مصالح بندگان خوب و با تقوايش را مد نظر قرار داده ، زمينه سعادت آنان را فراهم مي آورد. اما سخن اصلي در اين آيه با توجه به آيه قبل در خصوص فقر و نياز مالي است كه بهانه بسياري از افراد در مورد ترك ازدواج است . خداوند ابتدا دستور داده كه چنين افرادي را به ازدواج واداريد كه آنان را بي نياز مي كند .
در ادامه تاكيد فرموده كه اگر در هر حال لوازم اوليه ازدواج مانند مهريه و نفقه و... براي شان فراهم نشد ، عدم امكان ازدواج را دليل موجهي براي انحرافات جنسي و رفتارهاي گناه آلود ندانند ، بلكه عفت پيشه كنند تا خداوند آن ها را بي نياز گرداند .(2) در نتيجه خطاب مستقيم اين آيه در مورد خاص نيازهاي مالي است ، هر چند مي تواند وسعت مفهومي در معاني ديگر هم داشته باشد .
اما مهم تر از مود اول آن است كه اين حقيقت معمولا مورد غفلت قرار مي گيرد كه خداوند در همه امور مشابه هم افراد را به تقوا و پرهيز از گناه و توكل به خود و اميد به لطف خويش راهنمايي مي فرمايد ، اما همه اين ها به معناي دست كشيدن از تلاش و گام نهادن در مسير نتيجه گيري و جديت در رسيدن به نتيجه مطلوب نيست .
متاسفانه ديده مي شود كه دختر مذهبي براي موفقيت در درس و كنكور و مانند آن در كنار همه دعاها و نذر و نيازها بيش ترين جديت و تلاش را در مطالعه و شركت در كلاس هاي گوناگون به كار مي بندند ، اما در مورد ازدواج تنها به توسل و توكل و دعا بسنده مي كند ! گويا ازدواج امري كاملا قدسي و ملكوتي و از پيش رقم خورده است و تنها بايد منتظر تقديرات خداوند در اين زمينه بود .
حال آن كه بايد در عين حفظ تقوا و اميد داشتن به خداوند، با تلاش و پشتكار و جديت و خودنمايي سالم و مشروع به خصوص در اجتماعات بانوان و بالابردن ميزان توانمندي ها و عوامل موفقيت خود ، مجرايي صحيح براي تحقق وعده خداوند فراهم نمود . خود را در مسير تحقق لطف خداوند قرار داد . در وضعيت كنوني نشستن و دعا كردن و انتظار براي آمدن خواستگار مناسب به صرف عفت پيشه بودن ، همانند در خانه نشستن و دعا كردن براي بهبودي بيماري سخت و مزمن است .
6- در انتها تاكيد مي كنيم كه وضعيت ازدواج در جامعه كنوني ما به حدي رسيده كه سنين 25 تا 35 ميانگين طبيعي ازدواج موفق براي بانوان به حساب مي آيد . 27 سال به هيچ وجه سني بالا محسوب نمي گردد. كافي است كه خود و دوستان تان به آنچه تاكيد كرديم، توجه بيش از پيش داشته باشيد . در عين رعايت تقوا و نجابت و پاكي ،با رويكردي جديد به خود و رفتارهاي خويش و همچنين عنايت هاي خداوند بنگريد . موفق باشيد .

پي نوشت :
1. نور (24) آيه 33.
2. الميزان في تفسير القرآن، طباطبايي محمدحسين ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين ، قم‏‏1417 ق‏، ج‏15، ص113.