سلام
خسته نباشید
می شه به من بگید آیا طواف کعبه که خودش از سنگ و پارچه و ... تشکیل شده نوعی بت پرستی حساب نمیشه؟؟
ماکه معتقدیم خدا همه جا هست چرا باید بریم کعبه و خدا رو اونجا زیارت کنیم؟؟
با تشکر
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
يکي از سرچشمه هاي بت پرستي اين است که گروهي به زعم خود، خداوند را بزرگ تر از آن مي دانستند که عقل و فکر ما به او راه يابد، بر اين اساس خدا را پيراسته از اين مي دانستند که به صورت مستقيم او را عبادت کنيم، بنابراين بايد به کساني رو بياوريم که ربوبيت و تدبير عالم از سوي خداوند برعهدة آن ها گذارده شده و آن ها را واسطة ميان خود و او قرار دهيم. آن گاه آن ها را به عنوان ارباب و خدايان بپذيريم و پرستش کنيم تا ما را به خدا نزديک کنند. آن ها فرشتگان هستند. از آن جا که دسترسي به اين موجودات مقدس امکان پذير نبود، تمثال و سمبل براي آن ها مي ساختند و آن را پرستش مي کردند، که بت ها بودند. سپس اين عقيده در بت پرستان رسوخ يافت که اينان تأثير گذار در عالم هستي بوده و مستقيما مورد پرستش قرار گرفتند.
اما بر اساس تعاليم الهي اسلام، انسان بدون هيچ واسطه اي مي تواند با خدا تماس بگيرد، با او سخن بگويد، راز و نياز کند، حاجت بطلبد، تقاضاي عفو و توبه کند و اين ها همه از آن وي و در اختيار او است.
در مورد طواف دور کعبه با اين عمل سنگ و گل را نمي پرستيم، زيرا هرگز در سنگ و گل کوچک ترين نفع و ضرري نمي بينيم. اگر اين اعمال را با اعتقاد به اين که سنگ و گل و کعبه، مبدأ آثار خدايي هستند، انجام مي داديم، در رديف بت پرستان قرار مي گرفتيم، ولي براي مسلمانان طواف کعبه يک نوع احترام و ارزش گذاشتن است. نيز اجابت دعوت خدا و لبيک فرمان اوست که به طواف و عبادت خدا در اين مکان فرمان داده است. يک مسلمان در مقابل خانه کعبه براي سنگ و چوب سجده نمي کند، بلکه براي خداوند بزرگ که به ساخن کعبه براي عبادت فرمان داده است، سجده مي کند و تنها عبادت خدا به جا مي آورد ، نه عبادت و پرستش سنگ وچوب.
بر اساس آيات و روايات، کعبه از زمان پيدايش زمين، محل مبارک و مورد عنايت بوده است.
قرآن کريم ميفرمايد: کعبه اولين مکاني است که براي عبادت عموم مردم قرار داده شده است:
« انّ اوّل بيت وضع للناس للذي ببکة مبارکا و هدي للعالمين؛
اولين خانهاي که براي عموم مردم قرار داده شده، خانهاي در مکه است که مبارک است و هدايتي براي جهانيان است». (1)
طبق برخي روايات، حضرت آدم خانه کعبه را بنا کرد . خود بر گرد آن طواف نمود. (2)سپس اين خانه توسط پيامبران بزرگي چون حضرت ابراهيم (ع) تجديد بنا شد و ديوار آن بالاتر رفت. پس اين خانه از ابتدا براي عبادت و بندگي خداوند ساخته شد.
اما بعدها کعبه مرکز بتهاي اصلي مشرکان و مکان پرستش بت ها شد . چون مهم ترين و اولين پيام دين اسلام مبارزه با بتپرستي و دعوت به پرستش خداي يگانه ناديدني بود، اسلام در آغاز رسالتش براي جلوگيري از هرگونه توجه به بتها و تثبيت عقيده توحيد در اذهان تازه مسلمانان(که اکثر آن ها در سابق بتپرست بودند) مسلمانان در عبادت شان موظف گشتند به سمت بيتالمقدس پايگاه دين توحيدي و معتقدان به توحيد، نماز گزارند تا از تهمت هرگونه توجه به بت ها مبرّا باشند . پس از مدتي که توحيد و يکتا پرستي در دل هاي مومنان استوار شد، به دلايل خاص که در تاريخ آمده ،در سال دوم هجرت، کعبه قبله گاه مسلنانان قرار گرفت . در سال هشتم هجري که مکه به تصرف مسلمانان در آمد، تمام بت ها از درون آن براي هميشه پاک گرديد. درست است که خداوند در هر زمان و مکاني موجود است، ولي براي حفظ وحدت جامعه اسلامي، محلي خاص در نظر گرفته شده است که همه به سوي آن عبادت کنند. در ايام حج با طواف کعبه، وحدت جامعه اسلامي به نمايش گذاشته شود.
بنابراين هيچ کس کعبه را عبادت نمي کند، بلکه چون خدا و پيشوايان ديني فرموده اند، طبق برنامه خاصي به دور کعبه طواف مي کنند، که از نظر ماهيت و از نظر هدف و انگيزه با اعمال بت پرستان کاملاً متفاوت است. آن ها بت ها را مبدأ آثار و تأثيرگذار در افعال مي دانستند، ولي مسلمانان به هيچ وجه کعبه را مبدأ آثار و تأثيرگذاري نمي دانند و هيچ شأني براي آن در نظام آفرينش و ربوبيت معتقد نيستند.
منظور از زيارت خانه خدا رفتن و كعبه را طواف كردن، ديدن خدا در آن جا و دور او گرديدن نيست.چرا كه به دليل عقل و شرع خداي متعال نه جسم دارد و نه قابل ديده شدن است . خدا را نمي توان با چشم سر ديد ؛نه در كعبه ،نه در مسجد ،نه در آسمان، نه در زمين ،نه در دنيا و نه در آخرت.
كعبه محور عبادت مسلمانان معين شده است به خاطر مصالحي كه در پي مي آيد :
قرآن كريم مىفرمايد: « فولّ وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره ؛ پس روى كن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمانان نيز هر كجا باشيد در نماز روى بدان جانب كنيد. "(3) نيز مىفرمايد: «و من حيث خرجت فول وجهك شطر المسجدالحرام و حيث ماكنتم فولوا وجوهكم شطره؛ اى رسول !از هر جا و به هر ديار بيرون شدى ،روى به جانب كعبه كن . شما مسلمانان هم به هر كجا بوديد، روى بدان جانب كنيد."(4)
با توجه به اين آيات، مىتوان برداشتهاى زير را به دست آورد:
1- همان خدايى كه فرموده به هر طرف رو كنيد ،آن جا وجه خدا است و اين كه او از رگ گردن به انسان نزديكتر است، همو دستور داده است كه به هنگام نماز به طرف مسجدالحرام نماز بخوانيد.
2- «شطر» در آيه شريفه (شطر المسجد الحرام) به معناى سمت و جانب است. البته ايستادن دقيق در محاذات خانه كعبه و حتى مسجدالحرام براى كسانى كه از دور نماز مىخوانند، بسيار مشكل است، اما ايستادن به سمت آن براى همه آسان است. همين دستور قرآنى موجب پيشرفت علوم جغرافيا، هيئت، هندسه و رياضى در بين مسلمانان گرديد. زيرا براى قبلهيابى و تشخيص جهت آن، نيازمند اين علوم بودند.
3- اين كه «خدا همه جا هست و به هر طرف كه رو كنى ،روى او و سوى او است» اين نتيجه را نمىدهد كه پس به هر طرف مىتوان نماز خواند. در همه جا بودن خداوند يك مطلب است و جهت نماز مطلب ديگر. خدا همه زبانها را مىداند ، ولى بايد نماز را به زبان عربى خواند و يا اين كه خدا موجودى زمانى نيست، ولى نماز بايد در زمان خاص خودش خوانده شود. حقتعالى به علل گوناگون، دستور داده است كه به طرف قبله واحد، به زبان واحد، و با شرايط مشترك ديگرى نماز گزارده شود . اين دستور علاوه بر پيشرفت و پيشبرد علم و دانش بشرى، مايه وحدت و هماهنگى بين مسلمانان نيز مىباشد . تأثيرات و آموزشهاى فرهنگى ديگرى نيز به دنبال دارد. از طرف ديگر در هر يك از اين دستورات اسرار عرفانى بزرگ نهفته است.
براى راهيابى به «حقيقت» بايد دو مرحله «شريعت و طريقت» طى شود:
يكى از نمونههاى پايبندى به احكام شريعت ايستادن رو به قبله است . پرورش روحيه عبوديت و نهادينه شدن يك رفتار دينى به طور همگانى را به ارمغان مىآورد. همچنين پايبندى به احكام شرعى از مؤثرترين روشها براى فرهنگسازى در جامعه است. در غير اين صورت پراكندگى و ناهماهنگى و حتى ناهنجارىهاى فراوان در جامعه پديد خواهد آمد.
براى آگاهى بيش تر به كتاب آدابالصلوه، امام خمينى (ره)مراجعه فرمائيد.
پىنوشت :
1. آلعمران (3) آيه 96.
2. فروع کافي، ج 4، ص 189.
3. بقره(2)، آيه 144.
4.همان، آيه150.