پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
آيه فوق هيچ ارتباطي با ولي خدا بودن علي (ع) ندارد، واساسا آيه شريفه در صدد بيان موضوع ديگر است ...
اسرا ، 111،  در اين آيه صراحتا اعلام شده خدا ولي اي ندارد!

پرسش:
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا.  اسرا (111) در اين آيه صراحتا اعلام شده خدا ولي اي ندارد! و خدا در قرآن از حضرت علي به عنوان ولي مردم ياد كرده: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.  مائده (55) توضيح بدين لطفا

پاسخ:
آيه فوق هيچ ارتباطي با ولي خدا بودن علي (ع) ندارد، واساسا آيه شريفه در صدد بيان موضوع ديگر است (خود شما هم فرموديد كه خدا ولي ندارد و علي هم ولي مردم است نه ولي وسرپرست خدا و اگر در اذان هم گفته مي شود علي ولي الله است مراد اين است كه علي سرپرستي است براي مردم كه از طرف خدا انتخاب شده )
با اين توضيح كه،خداي متعال به پيامبرش (ص)  مي فرمايد: «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ؛ (1) بگو حمد و سپاس مخصوص خداوندي است كه نه فرزندي براي خود انتخاب كرده و نه شريكي در حكومت و مالكيت جهان دارد، و نه سرپرستي براي حمايت در برابر ذلت و ناتواني" و چنين خدايي با چنان صفات از هر چه فكر كني، برتر و بالاتر است؛ بنا بر اين او را بزرگ دار و به عظمت بي‏انتهايش آشنا شو" ؛ (وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً ).
در آيه فوق به سه قسمت از صفات خدا اشاره شده كه با توجه به فرمان ذيل آيه به چهار صفت تكميل مي‏شود:
نخست نفي فرزند است، چرا كه داشتن فرزند هم دليل بر نياز، هم جسماني بودن، هم شبيه و نظير داشتن است. خداوند نه جسم است و نه نياز دارد و نه شبيه و نظير!
دوم ، نفي شريك است چرا كه وجود شريك دليل بر محدوديت قدرت و حكومت، و يا عجز و ناتواني، و يا وجود شبيه و نظير است. مي‏دانيم خدا از همه اين صفات پاك است. قدرتش همچون حكومتش نامحدود و هيچ شبيهي براي او نيست.
سومي ، نفي ولي و حامي در برابر مشكلات و شكست ها است. نفي اين صفت نيز از خداوند بزرگ و بي نهايت بديهي است.
اين آيه هر گونه كمك ‏كار و شبيه را از خداوند نفي مي‏كند، چه آن كس كه پائين‏تر باشد (همچون فرزند) و آن كس كه همسان باشد (همچون شريك) و آن كس كه برتر باشد (همچون ولي). (2)
با اين تو ضيح روشن شد كه آيه هيچ ارتباطي با ولي خدا بودن علي (ع) ندارد، زيرا هيچ شيعه اي نگفته و نمي گويد كه خدا محتاج كمك علي است، بلكه مي گويد چون علي (ع) دوست و محبوب خدا و سرپرست تعيين شده  از طرف خداست و خدا او را به ولايت و زعامت مومنان پس از پيامبر( ص) انتخاب كرده و از همه مسلمانان خواسته ولايت اورا بپذيرند و از او اطاعت كنند ، اما امام علي (ع) ,طبق آيات قرآن , بخصوص آيه دوم يكي از اولياي خدا به شمار آمده است و بر ولايـت وي بـر مومنان تصريح شده "انما وليكم اللّه و رسوله و الذين آمنوا  الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكوه و هم راكعون ؛ (3) تـنـهـا سـرپـرسـت شـما خدا و رسول او و كساني هستند كه ايمان به خدا و به پيامبرش آورده اند و نماز را به پاي مي دارند و در حال ركوع , زكات مي دهند" .
اين مطلب در صـحـاح و مـسـانـيـد اهل سنت نيز تصريح گرديده (4) كه آيه شريفه در مقام و منزلت علي (ع) نازل شده است، آن گاه كه در حال ركوع , انگشتر خود را به فقير بخشيد. وقتي اين آيه نازل شد , حسان بن ثابت اين واقعه را چنين به  نـظم درآورد :فانت الذي اعطيت اذا انت راكع         فدتك نفوس القوم يا خير راكع
فانزل فيك اللّه خير  ولايـه           و بينها في محكمات الشرايع ؛
يا علي ، كسي هستي كه در حال ركوع , بخشش نمودي  جان ها فداي تو باد اي برترين ركوع كنندگان . پس خدا بهترين ولايت را درباره تو برمومنان فرو فرستاد . وعلي سرپرست انتخاب شده از طرف خداست. با اين توضيح ولايت او در استمرار ولايت خداوند خواهد بود .
به هر حال با اين توضيح روشن شد كه مفهوم اين دو آيه ارتباطي با هم ندارند. زيرا همانطور كه گفته شد آيه اول در باره نفي شريك و كمك كار و ... بحث مي كند و آيه دوم در باره مقام امام علي (ع) است كه از طرف خدا بعنوان ولي و سرپرست مو منان قرار داده شده است .

پي نوشت ها:
1. اسراء (17) آيه ،111،
2. مكارم شيرازي ، تفسير نمونه ، چاپ هيجدهم ، تهران ، دارالكتب الاسلاميه، 1362 ش ، ج4،ص 424 و ج‏12، ص 331.
3. مائده (5) آيه 55.
4. عبدالحسين شرف الدين ، رهبري امام علي در قرآن و سنت (تر جمه المراجعات )، محمد جعفر امامي چهارم ، تهران ، چاپخانه سپهر ،1383 ش ، ص 278 .