پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
1- شنيدم سني ها نماز ظهر و عصر و همچنين مغرب و عشا را نيز جدا از هم مي خوانند. آيا درست است؟ چرا سني ها و شيعه ها اين تفاوت را دارند و دليل هر کدام چيست؟

 

امام علي عليه السلام: پيوند با خويشاوندان ، دارايى ها را به بار مى نشاند و مرگ را به تأخير مى اندازد . غرر الحكم و درر الكلم 5847

 

پرسش 1: سوال شرح 1- شنيدم سني ها نماز ظهر و عصر و همچنين مغرب و عشا را نيز جدا از هم مي خوانند. آيا درست است؟ چرا سني ها و شيعه ها اين تفاوت را دارند و دليل هر کدام چيست؟ پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ اهل سنت خواندن نماز را در پنچ وقت (غير از حالت اضطرار) واجب مي دانند ، اما شيعه آن را مستحب و داراي ثواب دانسته و خواندن در سه وقت را نيز در حالت عادي جايز مي داند. دليل هر كدام آيات و روايتي است كه در اين زمينه وارد شده و تفسيرهاي متفاوتي ارائه مي دهند . شيعه به پيروي از اهل بيت خواندن در پنج وقت را مستحب ، نه اينكه واجب باشد ؛ بنابراين اگر كسي نماز را در پنج وقت فضليت بخواند ،‌ ثواب بسيار دارد كه در توضيح المسايل مراجع نيز تحت عنوان وقت هاي فضليت هر يك از نمازها بيان شده است. به عقيده شيعه ، اجازه جمع نمازها در سه وقت فقط براي موارد اضطرار نبوده بلکه موارد غير اضطراري را هم شامل است. اقامة نماز در پنج وقت و اداي هر نماز در وقت فضيلت خود، شيوة پيامبر و پيشوايان ديگر و عموم مسلمانان صدر اسلام بوده و آنان غالباً پنج نماز را در پنج وقت مي‌خواندند. اما آيا «تفريق» و فاصله افکندن ميان نمازها ـ چنان که بسياري از فقهاي اهل تسنّن قائل هستند ـ واجب است يا اين که امري است مستحب و بسان ساير مستحبّات که انسان در فعل و ترک آن مختار است، اجباري بر يک طرف در کار نيست ـ اگر چه انجام آنها به طور جداگانه بهتر مي‌باشد؟ دانشمندان شيعه به پيروي از احاديثي که از عمل پيامبر حکايت مي‌کند و از رواياتي که از پيشوايان بزرگ اسلام رسيده و به پيروي از ظواهر آيات قرآن، در تمام اعصار اسلام، ‌تفريق ميان نمازها را مستحب دانسته و به مردم مي‌گفتند که فاصله انداختن ميان نمازها و اقامه هر نمازي در وقت فضيلت خود مستحب و افضل است. در عين حال مي‌توان اين مستحب را ترک نمود و معني مستحب همين است. البته جمع ميان دو نماز، نه به اين معنى است که يکي را در وقت ديگري مي‌خوانيم، مثلاً ‌اگر نماز مغرب و عشا را در سر شب خوانديم، چنين نيست که عشا را در غير وقت خود به جا آورده باشيم، بلکه هر دو نماز را در وقت مشترک خود گزارده‌ايم؛ زيرا از آغاز مغرب تا نيمه شب، وقت هر دو نماز است (جز اين که از اوّل مغرب به اندازه سه رکعت، به نماز مغرب اختصاص دارد، و از آخر به اندازه چهار رکعت به نماز عشا؛ و باقيمانده وقت ميان هر دو نماز مشترک است).هر موقع عشا را در کنار مغرب ـ‌يعني اوّل شب ـ‌و يا مغرب را در آخر وقت کنار نماز عشا بخوانيم، ‌هر دو را در وقت به جا آورده‌ايم، ولي مستحب است که نمازگزار، نماز مغرب را سر شب و نماز عشا را پس از زوال شفق به جا آورده و اگر کسي اين شرط را رعايت نکند، ‌فقط يک مستحب را ترک کرده است. چرا جمع ميان دو نماز جايز است؟ دليل و گواه ما بر جواز جمع ميان دو نماز احاديثي است که از پيشواي ششم حضرت صادق(ع) نقل شده و مرحوم شيخ حرّ عاملي اين احاديث را در کتاب خود گرد آورده است. تنها محدّثان شيعه نيستند که احاديث را نقل نموده‌اند، بلکه محدّثان اهل تسنن نيز روايات مربوط به جواز جمع ميان نمازها را ـ حتى در مواقعي که عذري در پيش نيست ـ از پيغمبر نقل کرده‌اند. در حدود ده روايت در کتاب‌هاي معتبر خود از ابن عبّاس و معاذ بن جبل و عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمر ذکر نموده‌اند: 1ـ محدّث معروف جهان تسنن، ‌احمد بن حنبل، در کتاب معروف خود از ابن عباس نقل مي‌کند: «صلّى رسول الله(ص) الظهر و العصر جميعاً، والمغرب والعشاء جميعاً من غير خوف ولا سفر؛(2) رسول خدا نمازهاي ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم در يک جا، بدون داشتن عذري مانند ترس از دشمن و مسافرت به جا آورد».(2) 2ـ باز همان محدّث از طريق جابر بن زيد از ابن عبّاس نقل مي‌کند: « با پيامبر هشت رکعت نماز ظهر و عصر و هفت رکعت نماز مغرب و عشا را يک جا به جا آورده‌ام». اين حديث از ابن عباس به عبارت‌هاي گوناگوني نقل شده است. 3ـ نيز در کتاب خود از عبدالله شقيق نقل مي‌کند: «روزي ابن عباس براي مردم خطابه‌اي ايراد مي‌کرد و سخنراني او به اندازه‌اي طول کشيد که ستارگان در آسمان پيدا شدند، مردي از «بني‌تميم» برخاست و به عنوان اعتراض گفت:اکنون وقت نماز مغرب است و ادامه سخن سبب مي‌شود که وقت آن سپري گردد. ابن عبّاس به وي گفت: من به سنّت و روش پيامبر از شما آشناترم، مي‌ديدم که پيامبر خدا نماز ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا را با هم مي‌خواند. راوي مي‌گويد : در اين مطلب به شک و ترديد افتادم، جريان را به ابوهريره گفتم. او گفتار ابن عبّاس را تصديق کرد».(3) 4ـ محدّث معروف مسلم بن الحجاج القشيري متوفّاي سال 261 هجري قمري، يک باب در صحيح خود به عنوان «جمع نماز در حضر» منعقد نموده و چهار روايت در اين زمينه نقل نموده است که سه روايت از آن به «ابن عباس» و يکي به «معاذ بن جبل» منتهي مي‌گردد ؛(4) مضمون اين چهار حديث با آنچه نقل کرديم ،يکي است. در اين روايات به نکته تازه‌اي اشاره شده است : وقتي راوي از علّت جمع مي‌پرسد، وي در پاسخ مي‌گويد:‌« خواست امّت خود را به زحمت و مشقّت نيفکند». اين تعليل در روايات شيعه نيز وارد شده و در رواياتي که از امام صادق(ع) در اين باب نقل شده، اين نکته نيز موجود است.(5) 5ـ راويان اين مسأله (جمع ميان دو نماز) منحصر به ابن عبّاس و «معاذ» نيستند، «طبراني» از «عبدالله بن مسعود» نقل مي‌کند که پيامبر خدا ميان نمازهاي ظهر و عصر و مغرب و عشا را براي اين که امّت وي به زحمت نيفتند جمع نمود.(6) عين اين مطلب از عبدالله بن عمر نيز نقل شده است: «پيامبر در حالي که مسافر نبود، ميان دو نماز جمع نمود تا امّت وي در مشقّت نباشند».(7) اينها قسمتي از احاديثي است که محدّثان اهل تسنن در کتاب‌هاي حديث و تفسير خود نقل کرده‌اند . همگي حاکي از اين است که جدا خواندن نمازها امري مستحبي است . اگر مراعات اين مستحب به اصل اداي فريضه لطمه مي‌زند، به دستور پيامبر مي‌توانيم ترک کنيم ـ يعني هر دو را با هم به جا آوريم. امروز در بسياري از مناطق، وضع زندگي طوري تنظيم شده که مراعات اين استحباب، موجب مشقّت شده است . چه بسا سبب مي‌شود که گروهي از انجام اصل نماز سرباز زنند. در اين موقع با الهام گرفتن از راهنمايي پيامبر، مي‌توان براي مراعات «اهم» مسألة تفريق را ترک نمود. اکنون بسياري از فقهاي اهل تسنن همين نظر را دارند، ‌ولي به ملاحظاتي از اظهار نظر خودداري مي‌کنند.(8) پي‌نوشت‌ها: 1. وسائل الشيعه، کتاب الصلوة، ‌باب‌هاي مربوط به وقت نماز (باب 32 و 33). 2. مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 221. 3. همان، ص 251 و قريب به اين مضمون را زرقاني شارح کتاب «موطأ مالک» در شرح خود، ج 1، ص 263، آورده است. 4. صحيح مسلم، ج 2، ص 151. 5. وسائل الشيعه، کتاب صلوة، ابواب وقت، باب 32، حديث‌هاي 2، 3، 4 و 7. 6. شرح موطأ زرقاني، صفحه 263. 7. کنز العمّال، ج ، ص 242. 8. رساله الاسلام، سال هفتم، شمارة 20، ص 156. پرسش 2: آيا در هنگام رکوع مي توان به جاي ذکرش سه مرتبه (سبحان الله) را گفت؟ 3- براي نماز خواندن استفاده از مُهر واجب است؟ پاسخ: مي توان به جاي ذكر خاص ركوع ، سه بار سبحان الله گفت. در نماز بايد سجده بر چيزي باشد كه صحيح است و اين چيز لازم نيست كه حتماً‌ مهر باشد. شيعه معتقد است سجده بر خاک و سنگ و آنچه از زمين مي رويد (غير از خوردني ها و پوشيدني ها و معدني جات) صحيح است . برغيراين موارد صحيح نيست. در بين آنها سجده بر خاك ، بهتر است. پيامبر(ص) فرمود: "جعلت لي الارض مسجداً و طهوراً؛ خداوند زمين را براي من محل سجده و باعث طهارت دانست". از اصحاب ديده شده است كه آنان نيز بر خاك سجده مي‏كردند. "ابن سعد... مي‏نگارد: "مسروق بن اجدع، به هنگام مسافرت، خشتي را با خود برمي‏داشت تا در كشتي بر آن سجده نمايد". مسروق بن اجدع، يكي از تابعين است. اين سخن روشن، بي‏پايگي گفتار كساني را كه همراه داشتن قطعه‏اي از خاك و تربت را شرك و بدعت مي‏پندارند، اثبات مي‏كند . معلوم مي‏گردد كه پيشتازان تاريخ اسلام بدين كار مبادرت مي‏ورزيدند.(1) در كتاب "الفقه علي المذاهب الاربعه" آمده: "سجده بر هر چيز جايز است حتي دستار دور سر، به شرطي كه پاك باشد، اما پيروان ابوحنيفه سجده بر دستار را در صورت ناچاري مكروه دانسته‏اند، ولي اماميه(شيعه) مي‏گويد سجده جايز نيست مگر روي زمين يا آن چه زمين روياينده و از آن چه خوردني و پوشيدني و معدني است نباشد".(2) اين فتواي شيعه بر اساس فرمايش پيامبر و سيره ائمه اهل بيت مي باشد. برخي از فرقه‏هاي اهل سنت (مانند وهابيت) چون ديده‏اند شيعيان به خاطر ثواب بيشتر به خاک (مهر) سجده مي‏كنند (خصوصاً كه مهر تربت كربلا باشد) از آن جا كه اين عمل برخلاف فقه آنان است، موجب حساسيت آنان شده و يا از روي ناداني و تعصب و دشمني با شيعه اين تهمت را بر شيعه وارد کرده اند كه سجده بر مهر، پرستيدن آن است، با اين كه آن‏ها مي‏دانند سجده بر تربت، پرستش آن نيست ؛ زيرا سجده روي خاک است ،نه براي خاک. ضمناً شيعه اصرار ندارد حتماً سجده بر خاك باشد، بلكه اگر سنگ و چوب و گياه باشد، سجده بر آن را جايز مي‏داند.(3) پي‏نوشت‏ها: 1 . سيد رضا حسيني‏نسب، شيعه پاسخ مي‏دهد، ص 108. 2 . قه تطبيقي، ص 94. 3 . محمد حسين ابراهيمي با كاروان حج، ص 57.