پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

 

امام على عليه‏السلام : هر گاه دانشمندى را ديدى ، چاكرى او كن . غرر الحكم : 4044 منتخب ميزان الحكمة : 402

 

پرسش 1:
بيماري دل دليل کفر و نفاق شرح سلام خداوند در قرآن كريم فرموده:افرادي كه ايمان نمي آورند و کافر يا منافق هستند،داراي بيماري دل هستند و دل هايشان مريض است. آيا منظور از بيماري دل همان مشكلات روحي رواني مثل افسردگي وسواس و.. است؟
پاسخ:

مقصود از بيماري دل مشکلات روحي و افسردگي نيست، بلکه بيماري دل، نفاق و دو رويي و نيز انحراف از مسير حق است .
براي روشن شدن بهتر موضوع، نيازمند بيان مطالبي هستيم.
با توجّه به آيات قرآن، انسان‏ها در برابر دين خدا سه گروه‏اند:
الف: برخي در باطن و ظاهر آن را مي‏پذيرند؛ اينان مؤمنان و پرهيزگارانند. هر چند گاهي بر اثر تقيه به ناچار ايمان باطني خود را كتمان مي‏كنند و زمينه‏اي براي ابراز آن نمي‏يابند و يا به ناچار برخلاف ايمان باطني خود، اظهار كفر مي‏كنند. نحل (16)، آيه 106؛ غافر (40)، آيه 28.
ب: برخي، هم در باطن و هم در ظاهر، منكر دين خدايند؛ اينان كافرند.
ج: گروهي، در باطن كافرند؛ ولي اظهار ايمان مي‏كنند.
انسان يا با ظاهر و باطن خود دين را مي‏پذيرد، (مؤمن)، است يا با ظاهر و باطن آن را نمي‏پذيرد، (كافر) است و يا باطناً دين را انكار و ظاهر آن را مي‏پذيرد، (منافق) است . عكس قسم سوم را نيز در حال تقيه مي توان فرض کرد؛ زيرا انسان در اين حال دين را در باطن پذيرفته است؛ گرچه در ظاهر آن را نفي مي‏كند. اين قسم در حقيقت جزء مؤمنان‏اند.(1)
البته در اين پرسش چون نقطه عطف سؤال مربوط به بيماري دل و نفاق است، بحث را از اين زاويه پي مي گيريم و چون موضوع نفاق يا بيماري دل در قرآن مطرح شده ، بهتر است آن را از نگاه قرآن آغاز کنيم .
نفاق در قرآن‏
در اين خصوص، نكات فراواني در قرآن آمده است كه طرح تفصيلي آن ممكن نيست . در اينجا تنها به ذكر چند نکته در اين باره بسنده مي‏شود:
1. از ديدگاه قرآن، «نفاق» اظهار ايمان و پوشاندن كفر است؛ يعني، منافقان شهادت ظاهري مي‏دهند، ولي در باطن منكرند(2)
2- خاستگاه شك و ريب منافقان نيز قلب و دل بيمار آنان، دانسته شده (3)
3- بر اساس ديدگاه برخي از مفسران، نفاق مصداقي از شرك است؛ زيرا تا اصل شرك در نهان كسي پديد نيايد، فتنه نفاق از او سر نمي‏زند؛ چنان‏كه عمل منافقانه، زمينه شدت شرك را نيز فراهم مي‏آورد. از همين رو، گفته مي‏شود: ريا - كه اصل آن نفاق است - درختي است كه جز شرك ميوه ديگري ندارد(4)
4- قرآن كريم، درباره منافقان سخن از غوطه‏ور شدن در گرداب طغيان و كوردلي دارد (5) زيرا در جنگ «عقل و وهم»، اگر عقل به اسارت وهم درآمد، وهم ميدان دار صحنه ادراكي نفس مي‏شود و مجاري ادراك صحيح را مي‏بندد، چنين انساني هرگز به انديشه صحيح راه نيافته، انديشه‏هاي باطل، صحنه نفس او را پر مي‏كند و او در طغيان اين انديشه‏هاي واهي، با كوردلي حركت مي‏نمايد. (6)

در برخي از آيات قرآن، منافقان از كافران بدتر تلقي شده‏اند.(7)
پي نوشت ها:
1- جوادي آملي، تسنيم، ج 2، ص 249 - 250.
2- منافقون (63)، آيات 1 - 3؛ آل عمران (3)، آيه 167
3- توبه (9)، آيه 45
4-تفسير تسنيم، ج 2، ص 262.
5- بقره (2)، آيه 15.
6-تفسير تسنيم، ج 2، ص 291.

7- نساء (4)، آيه 145