پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
منكرین خداوند برای انكار خدا چه دلایلی دارند؟
دلائلي كه منكرين وجود خداي مي آوردند در حقيقت شبهه هائي است كه به ذهن برخي رسيده است و به خاطر اينكه به زعم خود پاسخي براي آن نيافته اند به سمت اعتقاد به عدم...

منكرین خداوند برای انكار خدا چه دلایلی دارند؟

دلائلي كه منكرين وجود خداي مي آوردند در حقيقت شبهه هائي است كه به ذهن برخي رسيده است و به خاطر اينكه به زعم خود پاسخي براي آن نيافته اند به سمت اعتقاد به عدم وجود خداي متعال كشيده شده اند.

اساسا دليلي بر عدم خداوند اقامه نشده است و عمده اشكالات منكران در طول تاريخ در پذيرش ادله اثبات وجود خدا بوده است. البته در قرون اخير در جهان غرب برخي كوشيده اند بر اساس مباني خود دلايلي را بر عدم وجود خدا اقامه كنند كه همه آنها باطل و غيرمنطقي است. مثلا برخي گفته اند هر چيزي كه وجود دارد قابل تجربه است و خدا قابل تجربه نيست بنابراين وجود ندارد. اشكال اين استدلال در اين است كه وجود را به معني امر مادي گرفته است. برخي وجود شرور را دليل بر عدم خدا انگاشته اند كه فيلسوفان با تحليل فلسفي شر آن را پاسخ گفته اند.

اكثر دلايلي كه براي رد وجود خدا اقامه شده است ناشي از تصور نادرست مفهوم خدا(واجب الوجود) است. آنچه اينها انكار مي كنند خداي واقعي نيست، بلكه آن خدايي است كه خود در ذهن خود تصور كرده اند. همچنين بسياري از منكرين خدا به خاطر تبعيت از هواي نفس،زير بار خداباوري نمي روند. چون مي دانند كه پذيرش وجود خدا آنها را از برخي امور نفساني باز خواهد داشت. « وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ ما يَكْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ»؛ و به تحقيق ما آيات روشنگري به سوي تو نازل كرديم و جز فاسقان منكر آن نمي شوند.(1) و فرمود:« پس هنگامي كه آيات ما روشنگرانه به سويشان آمد، گفتند اين سحري آشكار است و با آن كه باطنشان به آن يقين داشت، از روي ظلم و تكبر و برتري طلبي آن را انكار كردند. پس ببين عاقبت مفسدان چگونه شد.»(2) يكي ديگر از علل كفر و انكار خدا به خصوص در غرب، تصوير غلطي است كه برخي اديان از خدا ارائه مي دهند خدايي كه يهود و مسيحيان و حتي برخي از فرقه هاي اسلامي معرفي مي كنند، خدايي است مخلوق نما و روشن است كه بر وجود چنين خداي بشر ساخته اي نمي توان استدلال عقلي قانع كننده اي ارائه نمود، لذا بسياري از منكرين خدا منكر چنين خدايي هستند و اگر خداي حقيقي قرآن بر آنها عرضه شود بسياري از آنها ممكن است به آن ايمان آورند. كما اينكه برخي نيز ايمان آورده اند. براي مثال جناب رژه گارودي از رهبران حزب كمونيست فرانسه بعد از آشنايي با اسلام از كمونيسم دست كشيد و مسلمان شد يا جناب دكتر لگن هاوزن- كه الان در مؤسسه امام خميني(ره) در قم مشغول تدريس هستند- ابتدا از مسيحيت دست مي كشد و مدتي بي دين مي شود، ولي بعد از آشنا شدن با مذهب تشيع به آن ايمان مي آورد. ايشان اكنون از مبلغين جدي اسلام هستند.

ريشه همه ادعاهاي منكرين وجود در قرآن مجيد بيان گرديده است و كسي تا كنون حرف جديدي علاوه بر آنكه در قرآن به آنها اشاره شده است ٰ بيان ننموده است. و البته ائمه (ع)، علما و فلاسفه اسلامي اين ادعاها را مورد نقد و بررسي قرار داده اند.

به عنوان مثال مي توانيد به بحثهاي امام صادق (ع) كه در كتاب اصول كافي، ج 1، كتاب التوحيد، مندرج است مراجعه كنيد و يا از علماي جديد كتبي چون: اصول فلسفه و روش رئاليسم، از مرحوم علامه طباطبايي با پي نوشتهاي شهيد آيت الله مطهري، يا هم چنين كتاب «فلسفه ما» تأليف شهيد آيت الله محمد باقر صدر و يا كتب و مباحث مرحوم علامه آيت الله جعفري با دانشمندان معاصر را مطالعه نماييد.

پي نوشت:

1. بقره (2)، آيه 99.

2. نمل (27)، آيات 13 و 14.