پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
چگونه مي توانيم به سيره حضرت زهرا(س) عمل كنيم؟
اين روايت از لحاظ سندي به طور مرسل نقل گرديده و سلسله راويان آن معلوم نيست. در ضمن در كتب اربعه حديثي نيز ثبت نشده است.

 از حضرت زهرا(س) آمده است:" نزديك ترين حالات زن به خدا آنست كه ملازم خانه خود باشد و بيرون از خانه نشود. " و يا" بهترين چيز براي زن آنست كه مردي او را نبيند و او هم مردي را نبيند. " با توجه به اينكه امروزه زنان زيادي از كشور خودمان در بيرون از منزل فعاليت دارند، چگونه مي توانيم به سيره حضرت زهرا(س) عمل كنيم؟

خاتم پيامبران(ص)، روزي در جمع مسلمانان سؤال كرد: مرا خبر دهيد كه بهترين چيز براي زنان كدام است؟ [بسياري از حاضران جواب‏هايي دادند كه مورد تأييد قرار نگرفت تا اينكه‏] حضرت زهرا(س) فرمودند: بهترين چيز براي زنان آن است كه مردي را نبينند و مردي هم آنان را نبيند.

جواب صحيح فاطمه زهرا(س) پس از ناتواني حاضران، چنان پيامبر را به وجد آورد كه فرمود: فاطمه پاره تن من است. (1)

در مورد اين روايت توضيحاتي لازم است:

اول: اين روايت از لحاظ سندي به طور مرسل نقل گرديده و سلسله راويان آن معلوم نيست. در ضمن در كتب اربعه حديثي نيز ثبت نشده است.

علامه مجلسي علاوه بر نقل فوق از مصباح‏الانوار، اين حديث را به شرح زير از كشف‏الغمه اربلي به نقل از اخبار فاطمه(س) از ابن‏بابويه به طور مرسل نقل كرده است: امام علي(ع) فرمود: روزي در محضر رسول خدا بوديم و حضرت از ما سؤال كرد: مرا خبر دهيد كه بهترين چيز براي زنان كدام است؟ [جواب‏هاي ما مورد قبول واقع نشد ]و از دادن جواب [صحيح ]عاجز شديم. جمع متفرق شد [بدون اينكه جواب روشن گردد ]و من به خانه آمدم و جريان را به فاطمه(س) خبر دادم. ايشان فرمود: "خير للنساء ان لا يَرين الرجالَ و لا يراهنّ الرجالُ"؛ با شنيدن اين جواب به محضر رسول خدا بازگشتم و جواب را به سمع حضرتش رساندم.

حضرت فرمود: تو در جمع و نزد من كه بودي، جواب را نمي‏دانستي، چه كسي تو را از جواب آگاه كرد؟ گفتم: فاطمه. حضرت متعجب و شادمان فرمود: فاطمه پاره تن من است. (2)

دوم: اين روايت از هيچ حكم الزامي بر فعل يا ترك خبر نمي‏دهد، بلكه ناظر به فضيلتي استحبابي است. فقيهان شيعه چون معتقد به آسان‏گيري در دلايل مستحبات هستند، از نقّادي آن چشم پوشيده‏اند.

سوم: به نظر مي‏رسد اين حديث پيام متعالي، صحيح و بلندي دارد كه حفظ حريم و دوري از اختلاط و روابط فساد زاست. اين پيام در احاديث فراوان ديگري تكرار شده است. خلاصه اينكه، سخن مذكور از چنان جلا و درخششي برخوردار است كه به صادر شدن آن از زهراي مرضيه(س) اطمينان مي‏بخشد.

چهارم: خيريت و افضليت مطرح شده در اين حديث، نسبي و غالبي است، يعني در غالب اوقات و در بيش تر برخوردها و فعاليت‏ها بهتر است زن طوري رفتار و عمل كند كه با مردي مواجه نشود. مردي هم با او مواجه نگردد. در بسياري از حيطه‏هاي اجتماعي، آموزشي، خدماتي، سياسي و اداري، زن مي‏تواند و شايسته است از اختلاط، هم‏نشيني و گفتگوهاي صميمي با مردان خودداري ورزد. از اين موارد غير ضروري، فسادخيز و فتنه‏ انگيز اجتناب ورزد. اما مواردي هست كه مواجه شدن زن با مرد و سخن گفتن و. . . لازم و ضروري است مانند ميدان كسب علم زنان از مرداني كه هم‏رتبه علمي آنان در بين زنان يافت نمي‏شود و برعكس، يا مواجه شدن براي امر به معروف، نهي از منكر، سفارش به حق و صبر و. . . ترك چنين مواردي نه تنها خيريت و افضليت ندارد، بلكه مذموم است و از شمول حديث خارج مي‏باشد.

كسب علم در اين سطح و يا امر به معروف و نهي از منكر در آن مرتبه، از قدرت و توان همه زنان بلكه مردان خارج است [و قدرت هم شرط وجوب مي‏باشد]. فقط بعضي زنان هستند كه به اين درجه از شاگردي يا استادي مي‏رسند و يا داراي قدرت امر به معروف و نهي از منكر هستند. براي اين تعداد كم، چون انجام وظيفه ملازم با مواجه شدن با مردان بيگانه و در منظر آنان واقع شدن است. ديدن و ديده شدن عيب نيست و ترك آن فضيلت نمي‏باشد. فضيلت براي اين عده حضور در اجتماع و مواجه با آن مردان براي افاده و استفاده يا امر به معروف و نهي از منكر است.

سخن حضرت زهرا(س) در مورد فضيلت خودداري زن از ديدن مردان و ديده شدن توسط آنان ناظر به ديدن و ديده شدن غالب افراد است كه ديدارها و ملاقات‏هاي شان با شائبه‏هاي گناه و فساد همراه است. بهتر آن است كه حتي‏الامكان از اين ملاقات‏ها و نشست و برخاست‏ها و گفتگوها احتراز شود؛ اما اگر زناني محترمانه و با حرمت و كرامت در اجتماعي ظاهر شوند و به انجام اعمال صالح و مفيد اجتماعي بپردازند، گرچه لازمه چنين حضوري ديدن و ديده شدن توسط مردان بيگانه است، اما حضور بهتر از خودداري از آن است.

زنان پيامبر(ص) با مردان ديگر مواجه مي‏شدند. قرآن آنان را نهي نكرد بلكه آداب و رفتار محترمانه را به آنان آموخت. آنان را از برج‏گونه ظاهر شدن و به ناز و كرشمه سخن گفتن نهي كرد. نه از مطلق خارج شدن از خانه و سخن گفتن با مرد نامحرم.

صحابه بزرگواري همچون سلمان فارسي، ابوذر غفاري و جابر بن‏عبداللَّه انصاري خدمت حضرت زهرا(س) مي‏رسيدند. از ايشان علم مي‏آموختند حتي سلمان در كارهاي منزل به حضرت ياري مي‏رساند.

با توجه به مجموع ادله و روايات و سنت و سيره معصومان به خصوص سيره خود حضرت زهرا(س)، اسلام دعوت‏كننده به رعايت حريم و عفت و حيا در اجتماع توسط عموم و به خصوص زنان است. حضور عفيفانه و محترمانه زن را بر پرده‏نشيني و عزلت‏گزيني زن ترجيح مي‏دهد. زن و مرد را در برابر خدا، خود و اجتماع مسئول دانسته، به كسب علم و كمال و تعالي اجتماعي فرا خوانده است. اين هدف و غايت جز با حضور صحيح، محترمانه، عفيفانه و حريم‏دار زنان محقق نمي‏شود.

پنجم: نكته تربيتي اين حديث از اهميت بسزايي به خصوص براي امروز جامعه اسلامي برخوردار است. حضرت مي‏خواهد به اين نكته توجه دهد كه نشست و برخاست‏هاي غير ضروري و هوس‏آميز، سخن گفتن و خوش و بش‏هاي بي‏حساب و غلط در بين زنان و مردان، اجتماع را فاسد مي‏كند. پرهيز از آن لازم و ضروري است. چون در غالب اين نشست و برخاست‏ها و خوش و بش‏ها زمام امر به دست زن است و مرد طالب و خواستار است كه از ايجاد آن ابتدائاً ناتوان مي‏باشد، پس بايد زنان را نسبت به آن هشدار داد. آنان را آگاه ساخت كه بهترين چيز براي آنان احتراز از اين گونه امور مي‏باشد.

كلام زهراي اطهر(س) رهنمون به سوي عفت و حيا و پوشش است. اگر زنان از اختلاط هاي بيجا و غير ضروري و فسادانگيز با مردان بپرهيزند و به آنان هم اجازه چنين اختلاط هايي را ندهند، اگر در محيط كار بنا را بر رعايت حريم عفت، پوشيدگي، حيا و پاك دامني بگذارند و روابط را بر مبناي انجام وظيفه ديني و انساني و اجتماعي قرار دهند و جز در حد لازم و مفيد و صحيح با هم برخورد و ارتباط نداشته باشند، اگر امر به معروف و نهي از منكر، سفارش به حق و صبر، همياري و همكاري در انجام عمل صالح و سبقت‏جويي به سوي رضاي خدا چارچوب ارتباط هاي اجتماعي مردان و زنان باشد، حضور اجتماعي زن، عمل صالح و انسان‏ساز خواهد بود. در غير اين صورت، حضورش جز وزر و وبال خود و اجتماع نيست و عواقب ناگواري به دنبال خواهد داشت.

پي‏نوشت ها:

1. بحارالانوار ج‏100، ص‏238 به نقل از مصباح‏الانوار.

2. همان، ج‏43، ص‏54 به نقل از كشف‏الغمه.